به گزارش اقتصادنیوز به نقل از جماران، محمود صادقی در خصوص اخراج اعضای هیأت علمی دانشگاه ها به بهانه های سیاسی، به جماران گفت: گروه های علمی و آموزشی اظهار نظر علمی می کنند، مصاحبه می کنند و نظر می دهند؛ اما تعیین کننده نیستند. در واقع طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی این هیأت جذب است که هم از لحاظ صلاحیت های عمومی و هم از لحاظ صلاحیت های علمی نظر می دهند. معمولا هم رویکردهای سیاسی در ترکیب هیأت های جذب تأثیرگذار است. نکته بعدی هم مراجع بیرونی هستند.
دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها با تأکید بر اینکه نمی توانیم ادعا کنیم دانشگاه ها استقلال دارند، گفت: وزرای قبلی از جمله آقای دکتر توفیقی صریحا گفتند در خوشبینانه ترین حالت ما 30 درصد اختیار داریم. 70 درصد اختیارات خارج از کنترل وزارت علوم است. به هر حال بخشی نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی هستند، نهادهای فرهنگی، شبه نظامی و همچنین ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند که بخشی از آن اعضا اساسا خارج از حیطه اختیار وزارت علوم است.
گفته می شود که اخیرا چند نفر از اساتید دانشگاه های مختلف به بهانه سیاسی از هیأت علمی کنار گذاشته شده اند، اما امروز وزیر علوم تأکید کرده که نباید این موضوع را سیاسی کنیم و دانشگاه ها و گروه های آموزشی در جذب هیأت علمی استقلال دارند. به نظر شما این حرف چه قدر درست است؟ دانشگاه ها و گروه های آموزشی آیا مسائل سیاسی را در جذب هیأت علمی دخیل می کنند یا نمی کنند؟
حرف آقای وزیر از یک جهت درست است و از یک جهت درست نیست. از این جهت که به هر حال هیأت های جذب دانشگاه ها تصمیم گیری می کنند، می توانیم بگوییم این حرف درست است. طبق مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی که با امضای آقای رئیسی ابلاغ شد، در خصوص جذب، تمدید قرارداد و تبدیل وضعیت اعضای هیأت علمی هیأت های جذب دانشگاه ها اختیار دارند.
اما نکته قابل توجه این است که این هیأت های جذب در واقع منتخب گروه های آموزشی نیستند. بعضی از اعضای آنها حقوقی و بعضی دیگر اشخاصی هستند که انتخاب می شوند و معمولا با جهتگیری های خاص انتخاب می شوند.
یعنی این افراد از بیرون دانشگاه وارد هیأت های جذب می شوند؟
این افراد از طریق شورای عالی جذب شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین می شوند و اگر از داخل دانشگاه هم باشند، معمولا جهت گیری های خاصی دارند. اخیرا دانشگاه ها شروع کرده اند و ترکیب هیأت جذبشان را دارند تغییر می دهند. مثلا نماینده های دانشکده ها را دارند عوض می کنند و با رویکردهای سیاسی خودشان متناسب می کنند.
از طرف دیگر، عامل بیرونی که روی فرآیند جذب هیأت علمی تأثیر می گذارد، «مراجع استعلام» هستند. به غیر از ترکیب هیأت های جذب که مثلا درباره آقای فاضلی در دانشگاه شهید بهشتی تصمیم به عدم تمدید قرارداد گرفتند و معمولا جهت گیری خاصی لحاظ می شود، مراجع استعلام هم در جذب تأثیر می گذارند. آنها خارج از اختیار دانشگاه هستند و در اغلب موارد اصلا پاسخگو نیستند. مراجع اطلاعاتی و امنیتی استعلام را پاسخ می دهند ولی نوعا بدون هیچ توضیحی در مورد افراد اظهار نظر می کنند.
به همین دلیل ما نمی توانیم ادعا کنیم دانشگاه ها استقلال دارند. گروه های علمی و آموزشی اظهار نظر علمی می کنند، مصاحبه می کنند و نظر می دهند؛ اما تعیین کننده نیستند. در واقع طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی این هیأت جذب است که هم از لحاظ صلاحیت های عمومی و هم از لحاظ صلاحیت های علمی نظر می دهند. معمولا هم رویکردهای سیاسی در ترکیب هیأت های جذب تأثیرگذار است. نکته بعدی هم مراجع بیرونی هستند.
ممکن است صلاحیت علمی کسی از طرف هیأت جذب تأیید شود ولی مراجع بیرونی استعلام صلاحیت او را تأیید نکنند و آن فرد از هیأت علمی حذف شود؟
بله، ممکن هست و زیاد هم اتفاق افتاده است.
در دانشگاه تربیت مدرس، که شما عضو هیأت علمی آن هستید، اتفاق افتاده است؟
من دوره اخیر را خبر ندارم ولی در دوره قبل و دولت آقای احمدی نژاد موارد متعددی در دانشگاه ما و سایر دانشگاه ها این اتفاق افتاد. چون من از سال 92 تا 94 مدیرکل بازرسی و پاسخگویی به شکایات وزارت علوم بودم. شکایات زیادی از دانشگاه های سراسر کشور داشتیم که عمدتا به همین دلایل بود. در وضعیت های مختلف تمدید قرارداد یا تبدیل وضعیت بودند و به دلیل پاسخ های منفی استعلام، کار آنها متوقف شده بود.
راهکار مدنظر شما برای اینکه جذب هیأت علمی دانشگاه ها بیشتر به سمت استعلام صلاحیت های علمی برود، نه موارد دیگر، چیست؟
راهکارش حاکمیت قانون و اجرای قانون مربوط به استقلال هیأت های امنا و دانشگاه ها، و اعمال ضوابط علمی و رفع مداخله نهادهای بیرونی است. اگر ما به دانشگاه و گروه های علمی احترام بگذاریم و استقلال دانشگاه ها را به رسمیت بشناسیم، این مشکلات به وجود نمی آید. متأسفانه در حال حاضر این اتفاق افتاده که شاید 70 درصد اختیارات حوزه وزارت علوم و دانشگاه ها خارج از وزارت علوم است.
این اختیارات کجا است؟
اول اختیارات گروه های آموزشی را سلب کردند و به مدیریت دانشگاه ها دادند، بعد اختیارات مدیریت دانشگاه را سلب کردند و به وزارت علوم دادند، بعد اختیارات وزارت علوم را سلب کردند و به شورای عالی انقلاب فرهنگی دادند و بعد هم به نهادهای خارج از شورای عالی انقلاب فرهنگی دادند. در واقع در طول شاید یک دهه گذشته این فرآیند اتفاق افتاد و الآن از وزیر علوم بپرسید که شما چند درصد [در جذب هیأت علمی] اختیار دارید؟
وزرای قبلی از جمله آقای دکتر توفیقی صریحا گفتند در خوشبینانه ترین حالت ما 30 درصد اختیار داریم. 70 درصد اختیارات خارج از کنترل وزارت علوم است. به هر حال بخشی نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی هستند، نهادهای فرهنگی، شبه نظامی و همچنین ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند که بخشی از آن اعضا اساسا خارج از حیطه اختیار وزارت علوم است.
آیا امکان دارد با فشار دانشجو یا افکار عمومی روی تصمیمات آن 70 درصد تأثیر گذاشت که حضور آنها در این عرصه علمی کمرنگ تر شود؟
وضعیتی که من توصیف کردم جنبه ساختاری پیدا کرده و شاید به صورت موردی با فشار افکار عمومی اتفاقی در مورد فرد خاصی بیفتد و این موارد را کوتاه بیایند اما این یک ساختار نهادینه شده است که تغییرات آن صرفا با مطالبه گری اتفاق نمی افتد و باید تغییرات ساختاری صورت بگیرد. البته آگاهی بخشی عمومی، مطالبه افکار عمومی و پیگیری ها می تواند تأثیرگذار باشد اما طبیعتا وقتی یک امری نهادینه شد تغییرات آن مشکل و مستلزم تغییرات ساختاری است.
آیا می توانیم اظهارنظر امروز وزیر علوم را این طور معنا کنیم که خود وزیر هم مخالف این ساز و کارها است و دارد تلاش می کند که این اوضاع را بهبود بدهد؟ اصولا دولت و وزیر علوم می توانند جلوی این ساز و کارها ایستادگی و آنها را اصلاح کنند یاخیر؟
خود آقای زلفی گل یک چهره علمی و وجهه دانشگاهی او قابل قبول است. ولی ایشان فعال ما یشاء نیست و حتی در انتصابات هم من معتقد هستم که ایشان اختیار کامل ندارد و گروه در سایه تصمیم گیرنده هستند. ایشان حسن نیت دارند و شاید هم چنین اراده ای داشته باشند ولی تغییر این وضعیت کار سختی است.
اگر نکته ای به عنوان حسن ختام دارید برای ما بفرمایید.
نکته این است که باید هشدار بدهیم به نهادهایی که این کارها را می کنند. اگرچه ممکن است اینها خیرخواهانه و مثلا برای خدمت به نظام، اسلام و انقلاب باشد اما تجربه 40 سال گذشته نشان داده این راه ها نتیجه بخش نیست و اغلب تبدیل به ضد خودش می شود.
اگر خود نهادهای ذی ربط در دانشگاه ها یک نظرسنجی بگذارند، نشان می دهد در ادوار مختلفی که به نوعی نگرش های حذفی اعمال شده چه مقدار روی نگرش دانشگاهیان تأثیر گذاشته است. از دانشجویان، اساتید و کارکنان دانشگاه نظرسنجی کنند که چند درصد آنها با این روند موافق هستند. این روند نه به اسلامی شدن دانشگاه ها منتهی می شود و نه تقویت نظام در دانشگاه، بلکه باعث تهی شدن دانشگاه از سرمایه های فکری و علمی و عاملی برای فرار مغزها می شود.
رهبری تأکید داشتند یک عده خیانت می کنند و دانشجوی نخبه را به مهاجرت تشویق می کنند، باید توجه داشته باشند که این رفتارها نخبگان کشور ما را فراری می دهد. یعنی این اعمال باعث ناامیدی، واگرایی و گسست در جامعه علمی می شود و ما می بینیم هر کسی که می تواند از کشور می رود. کسانی هم که مانده اند، اکثرا نمی توانند و بخشی هم تعلقات ملی و انقلابی دارند و این مصائب را تحمل می کنند. اما میل به مهاجرت در میان دانشگاهیان رشته های مختلف روز به روز افزایش پیدا کرده و بخش عمده آن به دلیل همین گونه عملکردها است.