متن این گفتوگو در ادامه میآید: کمتر از یک هفته از دیدار رؤسای جمهور ایران و روسیه در کاخ کرملین گذشته، اما حواشی آن همچنان داغ است. نحوه استقبال از ابراهیم رئیسی در مسکو، میزی که او و پوتین پشت آن مذاکره کردند و حتی جمله «در خدمت شما هستیم» که از زبان رئیسجمهور ایران بیان شد، این سفر را تحت تأثیر قرار داده است. همان جمله باعث شد تا معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در بخش خبری شبکه دوم تلویزیون حاضر شود و درباره آن اینگونه توضیح دهد: «هر ایرانی و هرکس تواضع یک ایرانی مؤمن را بشناسد، میداند معنای در خدمت شما هستیم، یعنی بفرمایید. احساس میکنم آنها مترجم قوی نداشتند. این موضوع را خیلی جدی نمیگیریم». محمد جمشیدی گفته برخی به دنبال حاشیهسازی هستند و قرآن میگوید بگذار آنها در دنیای خودشان غرق بشوند، اما واقعیت چیز دیگری است. همه این حاشیهها باعث شد درباره پروتکل و تشریفات بین کشورها با علیمحمد بیدارمغز، از مدرسان تشریفات بینالمللی گفتوگو کنیم. او رایزن اول کادر سیاسی وزارت خارجه، معاون اداره نمایندگیها و تشریفات کل وزارت امور خارجه و همچنین رئیس تشریفات نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک بوده و مدیریت آموزش تشریفات در مرکز آموزشهای دیپلماتیک وزارت خارجه را در کارنامه دارد. بیدارمغز در این زمینه دو کتاب نیز نوشته است.
رئیسجمهور در دیدار با پوتین از جمله «در خدمت شما هستم» استفاده کردند که واکنشهای زیادی را ایجاد کرد. اصولا این جمله یک عنوان دیپلماتیک محسوب میشود و بین دیگر مقامات معمول است؟
از لحاظ دیپلماتیک وقتی با یک کشور دیگر مذاکره میکنیم، از این جمله استفاده نمیشود؛ با این حال، چون شخص آقای رئیسی انسان متواضع و مؤدبی هستند از این جمله استفاده کردند. در اینجا نقش مترجم خیلی مهم است و او باید این جمله را «من مایل هستم مذاکره را شروع کنیم» ترجمه میکرد. با احترام باید بگویم این جمله بین مقامات کشورها و حتی دو وزیر و مدیرکل نیز گفته نمیشود؛ چون طرف مقابل قرار نیست به من اجازه دهد یا من در خدمت فرد دیگری باشم.
مترجم چگونه انتخاب میشود؟
کشورهای بزرگ مترجم زبانهای رایج بینالمللی را دارند؛ مثل آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان، روسیه، چین و... . ببینید مترجم باید فرهنگ مبدأ را بداند، به این معنی که جمله «من درخدمت شما هستم» در کشور مبدأ یعنی ایران به معنای تواضع و ادب است و مترجم نباید آن را طوری ترجمه کند که در کشور مقصد معنی دیگری داشته باشد و باید به گونهای ترجمه میشد که معنی «مایل هستم مذاکره را آغاز کنم» بدهد. مترجم باید فرهنگ مبدأ و مقصد را بداند. نکته دیگر اینکه نشانه قدرت یک کشور است که مترجم خود را داشته باشد و با فرهنگ مقامی که کلامات او را ترجمه میکند، آشنا باشد. مترجم باید بتواند در زمان ترجمه جملات بعدی را در ذهن خود ردیف کند یا به حرفهای مترجم دیگر گوش کند و در صورت نیاز او را اصلاح کند و حتی میتواند بگوید من چنین جملهای را نگفتهام و مترجم اشتباه ترجمه کرده است.
مذاکره رئیسجمهور ایران و روسیه هم دو مترجم داشت... .
بله، مترجم آقای رئیسی برای آقای پوتین از فارسی به روسی ترجمه میکرد و مترجم او از روسی به فارسی برای آقای رئیسی ترجمه میکرد که در همه جای دنیا معمول است.
درباره میزی که رؤسای جمهور ایران و روسیه پشت آن نشسته بودند نیز حرفهایی زده شد؛ مدل آن میز و نحوه نشستن رئیسی و پوتین از لحاظ دیپلماسی معنای خاصی داشت؟
مذاکرات دیپلماتیک بر دو گونه است؛ یکی کاری است که طرفین در دو طرف میز مینشینند، رؤسای دو هیئت در وسط و افراد دیگر بر اساس ارشدیت در دو طرف آنها قرار میگیرند و مذاکرات نیز روال عادی دارد و با حضور همه اعضای هیئتهای دو طرف برگزار میشود. گاه پیش میآید که رؤسای این هیئتها، مطالب محرمانه، فوق محرمانه یا سری دارند که در سطح رؤسای کشورهاست. در این وضعیت دو حالت پیش میآید؛ مثلا بنده که در سازمان ملل بودم، رئیسجمهور یا وزیر کشور ما از اعضای هیئت ایرانی میخواست که اتاق را ترک کنیم؛ چون میخواستند با همتای خود به صورت خصوصی صحبت کنند. به هر حال مسائلی وجود دارد که در سطح بسیار بالاست؛ یعنی از لحاظ محرمانهبودن فوقالعاده مهم است و کمتر کسی باید از آنها اطلاع داشته باشد و جزء مسائل استراتژیک محسوب میشود. حالت دوم ظاهر بهتری دارد و دو مقام جلسه عمومی را ترک میکنند و در اتاقی دیگر با هم گفتوگو میکنند. در آن اتاق الزامی به وجود پرچم کشورها نیست و اعضای زیادی نیز در آن شرکت نمیکنند، معمولا هم دو مقام و دو مترجم در آن جلسه حضور دارند. این یکی از وجوه ملاقاتهای خصوصی در سطح خیلی بالا یعنی رؤسای دو کشور است.
زمانی که آقای علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور بودند، مسئلهای پیش آمد و با آقای خاویر سولانا سالن را ترک کردند و به باغ محل ملاقات رفتند و در آنجا با یک مترجم با یکدیگر صحبت کردند. این نوع حالات نیز کاملا طبیعی است و پیش میآید و قبلا نیز سابقه داشته است.
بیشتر بخوانید :
اینکه آقای پوتین به استقبال رئیسجمهور ما نیامدند چه؟
زمانی که فرودگاههای کشورها به دلایل محیطزیستی و آلودگی صوتی به خارج از شهر منتقل شد، یک قرار نانوشته بین کشورها گذاشته شد که رؤسای کشورها به فرودگاه بینالمللی نروند؛ آنهم به چند دلیل، دلیل اول اینکه راه دور و زمانبر است. دلیل دوم نیز این است که هواپیماهای مقامات و سران کشورها مانند هواپیماهای تجاری نیستند که به صورت منظم پرواز داشته باشند؛ یعنی زمان ورود آنها مشخص نیست و ممکن است در بین راه توقفی هم داشته باشند. برای مثال رئیسجمهور چین عازم ایران است، اما در اسلامآباد توقف میکند و با نخستوزیر پاکستان در فرودگاه ملاقات کوتاهی انجام میدهد و بعد به سمت تهران میآید. پس پرواز مقامات منظم نیست و کشور میهمان نمیداند چه زمانی باید مقام خود را به فرودگاه بفرستد. مسافت فرودگاه بینالمللی امام خمینی تهران با فرودگاه روسیه حدود یک ساعت و نیم است و یک مقدار نیز زمان اضافه هم در این بین هست. بنابراین دو قاعده میگذارند؛ اگر روابط بین دو کشور خیلی صمیمانه باشد، هواپیمای رئیس آن کشور در فرودگاه مهرآباد مینشیند؛ چون این فرودگاه به مرکز شهر نزدیک است و میتوان با هماهنگی با رادار متوجه شد چه زمانی هواپیما به فرودگاه میرسد تا مقام ما به مهرآباد برود و مراسم استقبال به صورت رسمی برگزار میشود؛ اما اگر هواپیما در فرودگاه بینالمللی امام خمینی فرود بیاید، مراسم استقبال از سوی رئیسجمهور در مجموعه کاخ سعدآباد انجام میشود. در این حالت یک مقام از طرف رئیسجمهور از میهمان در فرودگاه استقبال میکند که نباید دو درجه پایینتر از رئیس کشور باشد؛ یعنی برای رئیسجمهور، معاون رئیسجمهور و وزیر و برای وزیر، معاون وزیر یا مدیرکل به استقبال میروند و پایینتر از آنها نباید باشد. منظور از رئیسجمهور همان رئیس قوه مجریه است. این یک قاعده بین کشورها برای احترام به میهمان است و اصولا هم باعث نارضایتی نمیشود؛ چون متقابل است و هیچکدام از رؤسای کشور برای استقبال به فرودگاه نمیروند.
چند ماه پیش، در اجلاس بغداد، وزیر خارجه ما هنگام عکس یادگاری در جای یکی دیگر از مقامات ایستاد، البته گفتند آقای امیرعبداللهیان با این رفتار میخواستند جایگاه واقعی کشورمان را نشان دهند. این اقدام از لحاظ دیپلماتیک نشانه بدی نیست؟
در اوایل انقلاب اسلامی مقداری با پروتکلهای بینالمللی مشکل داشتیم و آن را قبول نداشتیم؛ چون آن پروتکلها عموما بنیان غربی داشت و ما مرتب این جمله را میشنیدیم که «تشریفات» نباشد که معادل همان پروتکل بود. علاوه بر پروتکل، مسئلهای با عنوان «اتیکت» مطرح است، به این معنی که اگر تشریفات و قاعدهای را در روابط بینالمللی رعایت نکنیم، همان را دیگر کشورها با ما اعمال خواهند کرد. بر اساس این آمدیم و پروتکلهایی را که با دین، مذهب و فرهنگ ما سنخیت نداشت، کنار گذاشتیم؛ مانند دستدادن با خانمها یا ننشستن بر سر میزی که در آن شراب سرو میشود و دیگر در این مراسمها شرکت نکردیم. در اوایل انقلاب مقامات ما برای استقبال مقامات دیگر کشورها به فرودگاه نمیرفتند و آنها نیز متقابلا با ما چنین کردند، همین باعث شد تا بگوییم اینگونه رفتارها با اسلام و شریعت تعارض ندارد و هیچ اشکالی ندارد به استقبال میهمان برویم. به مرور نیز با توجه به آیات قرآن کریم و احادیث شریف گفتیم که پروتکل در همه جا وجود دارد و در سوره حجرات هم آمده است و به مردم گفته شده وقتی با رسول خدا سخن میگویید، حرمت نگه دارید و صدای خود را بلند نکنید یا پشت در خانه فریاد نزنید و صبر کنید تا ایشان از خانه بیرون بیایند و بعد با او سخن بگویید. کمکم گفتیم که تشریفات بینالمللی را دوگانه کنیم؛ به این معنی که آنهایی را که با دین و فرهنگ و شأن جمهوری اسلامی ایران تعارض دارد، انجام ندهیم و بقیه پروتکلها مانند به استقبال مقامات رفتن و بهموقع واردشدن و خود را معرفیکردن و... رفتارهایی نیست که با اسلام و فرهنگ در تعارض باشد و آنها را انجام دادیم. اگر ما آنها را انجام ندهیم، قطعا عین همان را با ما انجام میدهند و تقابل میکنند. به هر حال کشورها حاکمیت برابر دارند و یک کشور کوچک در اقیانوس آرام که در نقشه یک نقطه دیده میشود با کشور چین با آن وسعت و جمعیت، در سازمان ملل یک رأی دارند و ما همانگونه که مثلا از سفیر سنگاپور استقبال میکنیم، همان استقبال و تشریفات را که در پروتکل تعریف شده، باید با سفیر چین داشته باشیم تا باعث آزردگی آنها نشود.
2121