خبرگزاری مهر، گروه استانها: انقلاب اسلامی ایران در آستانه ۴۳ سالگی قرار دارد، انقلابی که بسیاری فرهنگ را عامل اصلی رخداد آن میدانند. اما در طول این چهار دهه علیرغم تاکید مسئولان نظام از جمله مقام معظم رهبری، هنوز وضعیت فرهنگی کشور به حد مطلوبیت لازم نرسیده و بسیاری از فعالان از وضعیت آن انتقاد دارند.
در آستانه ورود به سده جدید شمسی و با شکلگیری دولت جدید، عزمی برای شکلدهی دوباره به ساختار فرهنگی کشور شکل گرفت. عزمی که آغاز آن با سخنرانیها و رهنمودهای رهبر انقلاب بود و به نظر میرسد روند تحولی در فرهنگ روز به روز پررنگتر میشود.
جمهوری اسلامی ایران نهادهای مختلف فرهنگی از شورای عالی انقلاب فرهنگی تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی در خود جای داده است. تشکیلاتی که حالا بیش از پیش عملکرد آنها مورد پرسش قرار گرفته و صحبت از تغییرات گسترده در این ساختار است، تغییراتی که شاید با تغییر ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی آغاز شد.
در همین راستا خبرنگار مهر با حسین مطیع، فعال فرهنگی و عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان گفتوگویی داشته که شرح آن در ادامه میآید:
وضعیت کشور در حوزه فرهنگ را چگونه ارزیابی میکنید؟
درباره وضعیت فرهنگی کشور باید به شکل مصداقی صحبت کرد تا بتوان یک قضاوت عادلانه داشت. اما وضعیت کلی فرهنگ نمیتوان گفت خیلی خوب یا خیلی بد است. در مجموع فضا را بد نمیبینم و برای بررسی بهتر باید هر بخش فرهنگ را موردی بررسی کرد.
عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور که به «قرارگاه فرهنگی» تشبیه شده را در طول این ۴ دهه چطور میبینید؟
اولین اشکال شورای عالی انقلابی فرهنگی این است که اسم آن در قانون اساسی نیست و جایگاهی در این قانون ندارد. متأسفانه در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۹ اسم شورای عالی انقلاب فرهنگی در قانون نیامد. با این حال تا پیش از دوره جدید این شورا عملکرد خوبی نداشته و مقام معظم رهبری، فرهیختگان و مردم از عملکرد این شورا رضایت نداشتند.
روزی یکی از مسئولان شورای عالی انقلاب فرهنگی را بر حسب اتفاق دیدم و به او گفتم که در شورای آسانسوری فکر میکنید یعنی گویا جلسات شورا را در آسانسور تشکیل و در فاصله بین طبقات تصمیمگیری میشود! واقعیت این است که شورا شاید ۱۰ درصد انتظارات را برآورده کرده و اعضا آن وقت کافی نگذاشتهاند.
برخی از ابعاد مهم فرهنگی مانند موسیقی، سینما، نشر و کتاب، رسانه و فضای مجازی در شورای عالی انقلاب فرهنگی مغفول مانده است. این شورا در دورههای قبل مهم گردآمدن تعدادی رئیس دانشگاه، پژوهشگاه و برخی اعضای حقیقی بود که خروجی هم نداشت.
در سال جدید تغییرات گستردهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی ایجاد شد، تصور شما از این تغییرات و پیامدهای مثبت و منفی آن چیست؟
در دولت جدید و با ترکیب جدیدی که مقام معظم رهبری برای شورای عالی انقلاب فرهنگی چیدهاند، وضعیت بهتر شده است. در حال حاضر متخصصان رسانهای و خانواده در شورا حاضر هستند ضمن اینکه در مباحث هنری از جمله موسیقی و سینما نیز شورا ورود میکند. این ترکیب جدید ساختار شورا را تغییر دادند و تحولی ایجاد شده که برآورده و فرآیند جدیدی حاصل گشته و در نتیجه امیدواریم فرآورده بهتری نیز داشته باشد.
این ساختار بسیار عملگراتر خواهد بود و نواقص دورههای پیشین را میتواند پوشش دهد، اما لازمه آن دو شرط است. اول اینکه اعضا جامع و کامل به ابعاد فرهنگ نگاه کنند و هیچ بعدی نادیده گرفته نشود. در درجه دوم اعضا حقیقی و کارشناسان در شورای عالی انقلاب فرهنگی باید برای این شورا وقت بگذارند. به عنوان مثال اگر عضوی از شورا در هیأت علمی دانشگاهها نیز حضور دارد، باید ۴۰ ساعتی که برای دانشگاه وقت میگذارند را وقف شورا کند. اعضای حقیقی باید در شورا حَل شوند و تمام وقت در اختیار این نهاد مهم باشند.
خوانش شما از عبارت «قرارگاه فرهنگی» برای شورای عالی انقلاب فرهنگی که در متن حکم رهبر انقلاب آمده بود چیست؟
این یعنی همه نهادهای فرهنگی کشور باید زیر چتر شورای عالی انقلاب فرهنگی که از آن تعبیر قرارگاه فرهنگی نیز میشود قرار گیرند. متأسفانه هر یک از این نهادها جزیرهای عمل کردند و دلیل آن نیز تعطیلی قرارگاه فرهنگی (شورای عالی انقلاب فرهنگی) بوده است. در دورههای گذشته به خصوص دو دولت قبلی این قرارگاه تعطیل بوده و حتی تضعیف شد. در این دوره شورای عالی انقلاب فرهنگی حتی جلسات مستمر عادی خود را تشکیل نمیداد و در نهایت به فرمایش مقام معظم رهبری منجر شد که ایشان گفتند که «آتش به اختیار» هستید.
این عبارت «آتش به اختیار» تعابیر مهمی دارد، یا ارتباط بین ستاد و صف قطع شده و یا اصلاً ستاد تعطیل است، از همین روی مقام معظم رهبری خطاب به نیروی صف فرمودند آتش به اختیار هستند. اگر قرارگاهی وجود داشته باشد، فرمانده اعلام آتش به اختیار نمیکند، بلکه قرارگاه به شکل منظم کارهای هدایت، حمایت و ارتباط با بخشهای مختلف را در دستور کار دارد.
زمانی که این نهادها زیر چتر قرارگاه فرهنگی قرار گیرند یک سری از فعالیتهایی باید انجام گیرد تا از عملکرد جزیرهای اجتناب شود، پیشنهاد شما برای تقسیم وظایف و تعریف یک معماری جدید برای ساختار فرهنگی کشور چیست؟
اول از همه از نهاد و سازمان باید حداقل وظایف کلی خود را انجام دهد، سپس خلاءها شناسایی و برای هرکدام برنامهریزی مناسب جهت پوشش انجام گیرد. اما مهمتر از همه هر کار فرهنگی باید یک متولی داشته باشد، برای برخی از کارهای فرهنگی از جمله بحث عفاف و حجاب ۲۴ متولی در کشور وجود دارد. تعدد متولی در یک حوزه باید میشود که متولیان به یکدیگر پاس دهند و هیچیک کاری از پیش نبرند.
برای هر کار متولی باید یک متولی و مسئول وجود داشته باشد و دیگران به آن کمک کنند. در این صورت مسئول هر کار نیز مشخص میشود و مطالبه و پرسش پیرامون یک موضوع نیز شکل میگیرد. در نهایت اگر بخشی از فرهنگ روی زمین ماند، شورای عالی انقلاب فرهنگی باید ورود کند.
اولویت قرارگاه باید ساماندهی مطلوب نهادها و موضوعات فرهنگی همچنین تعریف یک ساز و کار برای ارزیابی و پایش آنها باشد. نظارت، هدایت و حمایت بر عهده قرارگاه فرهنگی است و اگر این سه کار را در قبال تمام نهادها و ساختارهای فرهنگی کشور به خوبی انجام دهد، نیاز به ساختار جدیدی نخواهیم داشت. باید شورای عالی انقلاب فرهنگی جلوی موازی کاری بگیرد تا مشکلی پیش نیاید.
فکر میکنید منابع مالی و انسانی کافی برای اجرای این ساختار وجود دارد؟
منابع مالی کافی برای این کار در حال حاضر وجود ندارد، از طرفی در بحث کسریهای بودجهای و مالی اولین قربانی فرهنگ است. اما منابع انسانی بسیار غنی در تمام سطوح فرهنگی کشور وجود دارد. نخبگانی بسیاری در دانشگاهها و حوزههای علمیه وجود دارد که نیاز است از این نیروها استفاده شود.
همراهی و حضور گروههای مردمی برای موفقیت یک ساز و کار خصوصاً در حوزه فرهنگ یکی از مهمترین ارکان است، در این حوزه وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما نیاز به چه ساختاری برای درگیر کردن مردم در طرحها و برنامههای فرهنگی است؟
با ایجاد ساختار جدید مخالف هستم، باید گروههای مردمی موجود را حمایت کرد و حتی گاهاً باید گروههای مردمی را آزاد گذاشت. در حال حاضر سمنهای وزارت ورزش و جوانان، سمنهای وزارت کشور و گروههای مردمی و جهادی مختلفی در کشور وجود دارد. نباید در کار این نهادهای مردمی دخالت کرد، بلکه گاهاً باید تسهیلگری و حمایتهای مالی از آنها داشت. گروههای مردمی کار خود را بلد هستند و نیازی به دخالت دیگران ندارد، حتی بسیاری از آنها به کمکهای مالی نیز نیاز ندارند.
کارهایی مانند تسهیلگری و حمایتهای معنوی از این گروهها باعث پیش برد کارها میروند. بسیاری از هیأت مذهبی و گروههای مردمی قدمت طولانی دارند و سالها است کارهای فرهنگی انجام میدهند. در این حوزه کارها را باید به حمایت و نظارت محدود کرد و تا جای ممکن در کار آنها دخالت نکرد.
با تمام کاستیها فعالیتهای نهادهای فرهنگی مختلف در سنوات گذشته نقاط قوتی نیز داشته، این نقاط قوت که باید در معماری جدید ساختار فرهنگی ایران حفظ کرد چه مواردی هستند؟
اولین مورد حضور رؤسا سه قوه و تمام شخصیتهای حقوقی درگیر در موضوع فرهنگ در نهادهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی است که باید استمرار یابد. از طرفی برخی شخصیتهایی که در کارها و نهادهای فرهنگی حضور داشتند، انسانهای بسیار فرهیختهای بودند که باید کرسیهای مشاوری برای آنها تعریف و از تجربیاتشان استفاده کرد. همچنین کارهای پایشی و آمایشی خوبی در نهادهای فرهنگی مختلف انجام شده که باید استمرار یابد؛ اما باید حواسمان باید به آمار نقطهای نگاه نداشته باشیم.
و سخن پایانی.
در کار فرهنگی اخلاص خیلی مهم است و نباید این موضوع را فراموش کرد. کار فرهنگی امروز آغاز میشود و ۱۰ سال دیگر ۱۰ درصد به تحقق مییابد، اما آن ۱۰ درصد ماندگار و باقی است. نباید از کار فرهنگی انتظار بازدهی سریع را داشت.