«مدتها است دسترسی آقای احمدینژاد به اطلاعات و اخبار محدود شده و به دلیل فاصلهای که از کانون قدرت دارند، او از مرداد ۱۴۰۱ دیگر در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور نخواهد داشت.» این جملهای است که عبدالرضا داوری، مشاور سابق محمود احمدینژاد میگوید و خبر از حذف رئیس دولت بهار از سیاست میدهد.
اما، محسن کوهکن، نماینده ادوار مجلس درباره احتمال عدم حضور احمدینژاد در مجمع تشخیص میگوید: «هر حکومتی در دنیا به هر جهت به منتقدان و مخالفان خود اجازه فعالیت سیاسی میدهد، آنان هم حزب تشکیل میدهند یا مبارزات سیاسی میکنند؛ اما هیچ نظامی به کسی که روی پاهای آن نظام دست گذاشته و اعلام بیاعتمادی کند، مسئولیت نمیدهد؛ حال این مسئولیت چه از سوی انتخاب مردم باشد چه انتصاب.»
البته او تأکید هم میکند که احمدینژاد از دایره نیروهایی که نظام جمهوری اسلامی بر روی آنها حساب کند، بسیار بسیار کمتر از حد یک رئیسجمهور، وزیر یا نماینده و...، افول کاملی پیدا کرده است.
****************
ما دوست داریم همه افرادی که بعد از انقلاب در سمتهای مختلف مسئولیت داشتهاند، چه وزیر بوده باشند و چه نماینده مجلس عاقبتبهخیر باشند. این دعا را هم از این جهت میکنم که اگر حرفهای ما بیواسطه یا با واسطه به گوش آنان رسید؛ بدانند که از غرضورزی سخن نگفته و قلباً آرزوی عاقبتبهخیری میکنم. البته این دعا را باید در حق آقای احمدینژاد بیشتر کرد.
حرفهایی که آقای احمدینژاد در طول این یک سال اخیر زده با شعارها و حرفهایی که از او در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب سراغ داشتهایم، ۱۸۰ درجه متفاوت است. زمانیکه ایشان درباره آمریکا، غربیها و صهیونیستها چنین نظری ارائه میدهد یا درباره مدافعان حرم و اتفاقات سوریه نظرات دیگری دارد، طبیعی است که نظرات او درباره غرب نمیتواند تاکتیکی باشد و براساس یک حرکت تاکتیکی آن نظرات را گفته باشد و همچنین نکاتی که درباره مدافعان حرم، امریکا و... دارد به بینش و نگرش فعلی او برمیگردد.
به نظر من، این موضوع میتواند رضایتمند باشد، زمانیکه یک فردی از نظر اعتقادی یک چرخشی میکند، برای آنکه فضایی که با نگاه قبلی خود در جامعه درست کرده را از دست ندهد، نظر فعلی خود را پنهان میکند. بههرجهت آقای احمدینژاد در زمان ریاستجمهوری به سفر استانی میرفت و تلاش میکرد در پروژههای عمرانی قدمی برداشته شود. در آن زمان یک قشری برای او جوک میساختند و مسخرهاش میکردند. ایشان نباید به این قشر دلخوش باشند که مطالب امروز ایشان را منعکس کنند.
آن اهداف خود را دنبال کنند و هرکسی را که در جهت اهدافشان نباشد، عَلمش را بلند میکند. سخنان من و عکسالعملهای مثبت و منفی به آن میتواند مشخص کند که آیا گرای انتخابی من درست بوده است یا خیر. اگر حرفهای من دلسوزان کشور و نیروهای مردمی و انقلابی را دلخور کند، نشان میدهد که مسیر انتخابی من درست نیست؛ فلذا، موضعگیریهای اخیر آقای احمدینژاد علیه توافق با چین یا روسیه ناشی از نگرش او است و با اغماض میتوان گفت که به سمتوسوی تکنوکرات غربگرا رفته است.
برخی میگویند تلاش احمدینژاد این است که تبدیل به یک اپوزیسیون شود و...
این روزها خبرهایی منتشر شده که آقای احمدینژاد دیگر از مرداد ۱۴۰۱ در مجمع حضور ندارند، به نظر شما چقدر احتمال دارد که این اتفاق بیفتد؟
اصلاً بحث مجمع نیست. در هر حکومتی در دنیا به هر جهت به منتقدان و مخالفان خود اجازه فعالیت سیاسی میدهند، آنان هم حزب تشکیل میدهند یا مبارزات سیاسی میکنند؛ اما هیچ نظامی به کسی که روی پاهای آن نظام دست گذاشته و اعلام بیاعتمادی کند، مسئولیت نمیدهد؛ حال این مسئولیت چه از سوی انتخاب مردم باشد چه انتصاب.
یعنی نظام ایشان را برای همیشه کنار میگذارد؟
فکر میکنید نظام تا کجا با آقای احمدینژاد مماشات میکند؟ این احتمال وجود دارد که ایشان محاکمه شوند؟
در نظام کسی را به خاطر اظهارنظر مورد عتاب و برخورد قرار نمیدهند. گاهی برخیها ایشان را با افرادی که در سال 88 فرمان به دست گرفتند و به صورت مسنقیم یا غیرمستقیم باعث ایجاد ضررهای مالی، آبرویی و جسمی به مردم شدند؛ مقایسه میکنند. شاید این افراد در وسط میدان نبودند و کسی را مورد ضرب و شتم قرار نداند اما با اظهارات و حرفهای آنان، آن اتفاقات رخ داد.
اگر از قبل موضعگیریهای این افراد ضرری به جامعه نمیخورد، طبیعتاً شاید حصر و محدودیتها بهوجود نمیآمد. فرق آقای احمدینژاد با آنان این است که او در نهایت همین حرفهای شازی است که این طرف و آن طرف میزند. اما اگر آقای احمدینژاد و طرفدارانشان وارد فازی شوند که با نظام درگیر شوند، طبیعتاً نظام براساس مصلحت خودش برخورد خواهد کرد و با کسی هم رودربایسی ندارد.
اما، درحالحاضر ایشان در فاز اظهارنظر هستند و از اینگونه سخنان هم در جامعه گفته میشوند؛ بااینحال زمانیکه حرفهای ایشان شکل تحریک به خود بگیرد و آثار عملی منفی داشته باشد، آنگاه نظام هم تصمیم میگیرد طبق قانون عمل کند.