بزرگ علوی درباره اولین دیدارش با هدایت گفته است: به اتفاق فریور او را در کتابخانهای دیدیم. فریور من را به او معرفی کرد. فریور و صادق هدایت همدیگر را از پاریس میشناختند و هر دو در آنجا دانشجو بودند. هدایت در آن روز من را جدی نگرفت و به شوخی گذراند. من چون میخواستم با این آدم آشنا بشوم، خودم را وارد معرکه کردم و گفتم: آقای هدایت من به شما ارادت دارم و «پروین دختر ساسان» را خواندهام و با موضوع آن موافقم و خوشم آمد که کسی برداشته و چنین موضوعی را مطرح کرده است. من شیفته آن شدم. هدایت بعد به شوخی گفت: پس شما هم اهل معرفت هستید. گفتم: آقا بنده اهل معرفت نیستم ولی من گاهی یک چیزهایی نوشتهام و خیلی دلم میخواست با شما آشنا بشوم و بدهم به شما بخوانید. هدایت از این خوشش آمد و گفت: من هر روز بعدازظهرها در کافه «وکا» در میدان مخبرالدوله یا کافه لالهزار در یک جایی مینشینم و یک قهوه یا یک چیزی میخورم و اگر بیایی آنجا میتوانیم با هم صحبت کنیم. من از این پیشنهاد خیلی خوشحال شدم و آمد و رفت من با صادق هدایت از این کافه شروع شد. البته من در آن زمان نمیدانستم که او چقدر خوددار است و هیچ میل ندارد که بصیرت، دانایی، اطلاعات و تیزبینی خود را به رخ کسی بکشد. من البته حدس زدم که خوشش آمد و من چیزهایی نوشتم و خواستم برای او بخوانم. خب، خیلی خوشحال شد. ولی همانطوری که گفتم، خودخواه نبود. بیاندازه فروتن بود. چیزی که ابدا به آن نمینازید، فهم و دانایی خودش بود. با هم قرار گذاشتیم که همدیگر را در کافه «وکا» - حالا این اسم از کجا آمده بود، نمیدانم- ببینیم و گمان میکنم که این برخورد با صادق هدایت در سال ۱۳۰۹ بود که تازه به ایران برگشته بود. از آن زمان تا سال ۱۳۱۶ که من به زندان افتادم، هر روز یا گاهی هر جمعه با او همصحبت بودم.»
بزرگ علوی در آن سالها یک فعال سیاسی دو آتشه بود و یکی از اعضای گروه مشهور ۵۳ نفر به حساب میآمد. گروهی که در زمان رضاشاه به جرم عضویت و فعالیت در گروهی اشتراکی(سوسیالیستی)بازداشت، محاکمه و با محکومیتهای متفاوت زندانی شدند. بزرگ علوی شرح زندانی شدن خود و اعضای گروهش را نوشته که یکی از منابع مهم برای واکاوی اتفاقات آن سالهاست. دکتر حسین پاینده نویسنده و پژوهشگر درباره نقش بزرگ علوی در ادبیات ایران گفته است:«بزرگ علوی همراه با محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت، پیشگامانی از ادبیات داستانی معاصر ما هستند که در غرب تحصیل کردهاند. بزرگ علوی در کودکی همراه با پدرش به خارج از ایران رفت و در رشته علوم تربیتی و روانشناسی تحصیل کرد.
این وقایع مربوط به ۶۰ سال پیش است؛ یعنی زمانی که افکار «فروید» خیلی در اروپا و بهخصوص همانجا که بزرگ علوی تحصیل میکرد، طرفدار پیدا کرده بود. بزرگ علوی با ادبیات غرب به خوبی آشنا شد و از نویسندههایی چون چخوف، برنارد شاو و... ترجمههای خوبی ارائه داد. شناخت عمیق او از ادبیات غرب موجب شد که با رمان آشنا شود؛ چون رمان در ادبیات ما وجود نداشت و بعد از مشروطه آرامآرام به صورت وارداتی، وارد ادبیات ما شد. هدایت هم، چنین مسیری را طی کرده است. اتفاق آشنایی بزرگ علوی با دکتر ارانی و گرویدنش به حزب توده موجب شد به خلاقیت ادبیاش ضربه بخورد و از دنیای ادبیات فاصله بگیرد. »