به گزارش اقتصادنیوز ، روزنامه ایران ۲۶ دی از بازی سیاسی غرب با تمسک به یک «کلیدواژه مبهم» علیه کشورمان، به ارائه گزارشی پرداخت و نوشت: بسیار شنیده میشود که توافق هستهای توانست «گریز هستهای» ایران را از دویا سه ماه به بیش از یک سال برساند. این عبارت با توجه به اینکه نقش محوری در پیادهسازی راهبرد طرفهای غربی دارد و بر اساس آن بیان میشود که «چند هفته بیشتر زمان برای احیای توافق هستهای ۱۳۹۴ باقی نمانده است»، نیازمند بررسی و ارزیابی کارشناسی است.
تجربه ایران در طول مذاکرات پیرامون برنامه هستهای نشان داده است که اگر در ریشه برخی مفاهیم و عبارت ها دقت نظر صورت نگیرد میتواند در عدم تحقق منافع ملی مؤثر باشد. در ایام مذاکرات منتهی به توافق ۱۳۹۴ عبارت غیر مستند «تحریمهای مرتبط با هستهای» بدون بررسی ریشه و مبنای آن مورد پذیرش قرار گرفت که در نتیجه آن ساختار اصلی تحریمهای ریسک محور و ثانویه علیه ایران
باقی ماند.
همانطور که اشاره شد عبارت «گریز هستهای» بهطور پیوسته و مکرر در ادبیات تحلیلگران و رسانههای مخالفان برنامه هستهای ایران بیان میشود، اما تبیین دقیقی از این عبارت و نحوه محاسبه گریز هستهای ارائه نمیشود. تعریف و ارزیابی توانایی گریز، نقش مهمی در توجیه تصمیمات سیاسی دارد. با تحقیق درباره تعریف زمان گریز هستهای به طور کلی با دو تعریف مواجه میشویم؛
در مقالات و مطالب رسانهای که به طور مثال به گریز هستهای هند و پاکستان اشاره دارند، گریز معادل خیزش این دو کشور و تست موفقیتآمیز بمب هستهای در سال ۱۹۹۸ تعریف میشود. ایوانکا بارزاشکا در مقاله خود که در فدراسیون دانشمندان امریکایی در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، توانایی گریز را زمان لازم برای ساخت یک بمب تعریف میکند و میگوید: «در ساخت یک سلاح هستهای مراحل مختلفی وجود دارد؛ طراحی بمب، تولید سلاحهای کافی قابل استفاده از مواد شکافتپذیر (HEU یا پلوتونیوم) و «سلاحسازی» از مواد، یعنی مونتاژ فیزیکی بمب و تست آن.»
در تعریف دیگر که بیشتر درباره برنامه هستهای ایران استفاده میشود، زمان «گریز هستهای» بر اساس تولید مواد شکافتپذیر تعریف و محاسبه میشود. نکته مهم در این تعریف این است که زمان لازم برای ساخت بمب و توانایی و تکنولوژی سلاحسازی و مونتاژ و تست لازم، در محاسبه زمان گریز هستهای در نظر گرفته نمیشود. در این نوع تعریف، توان ساخت بمب بهصورت پیشفرض در نظر گرفته میشود.
آنچه مشخص است، وجود یک قصد سیاسی برای استفاده از عبارت «گریز هستهای» با معنای غیراصلی خود در رابطه با ایران است. سیمون هاندرسون مدیر برنامه برنشتاین مؤسسه واشنگتن که آگاهی کاملی در خصوص مسائل اشاعه هستهای و شبکه عبدالقادر پاکستانی دارد در مقالهای در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۲۱ مینویسد:
«اصطلاح «گریز» اغلب در بحثهای مربوط به برنامه هستهای ایران استفاده میشود، اما معنای دقیق و پیامدهای آن اغلب نامشخص یا متناقض است. از نظر حقوقی، این به زمانی اشاره دارد که یک کشور مشتاق سلاح هستهای میتواند از تعهدات خود تحت معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای که به رسمیت شناختهشده، خارج شود.... در اصطلاح فنی، گریز به زمانی اشاره دارد که یک کشور به قابلیت تسلیحات هستهای بهعنوان یک عمل انجام شده دست مییابد، قبل از اینکه بتوان آن را با فشار دیپلماتیک یا اقدام نظامی متوقف کرد.»
آنتونی اچ. کوردزمن کارشناس مطرح اندیشکده مطالعات راهبردی و بینالمللی (CSIS) در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ (۱۵ آوریل ۲۰۲۱) مقالهای را با عنوان «جنبههای دیگر مذاکره مجدد توافق هستهای برجام ایران» منتشر کرد. این گزارش با بیان سؤالاتی، ارزیابیهایی را که تاکنون درباره امکان جنبه نظامی برنامه هستهای ایران صورت گرفته است به چالش میکشد.
او مینویسد: «هیچ تخمین رسمی از سوی ایالات متحده در مورد اینکه ایران با چه سرعتی میتواند مواد شکافتپذیر کافی برای یک بمب هستهای یا مواد شکافتپذیر کافی برای داشتن قابلیت تحویل معتبر به دست آورد، وجود ندارد. بیشتر تخمینهای خارجی نیز فقط سعی میکنند «گریز هستهای» را از نظر مواد شکافتپذیر کافی برای یک بمب هستهای با اندازه، عملکرد و سطح تسلیحاتی نامشخص ارزیابی کنند.»
ایوانکا بارزاشکا در مقاله خود درباره فرضیات در محاسبه تخمینی گریز میگوید:
«ابهامات زیادی در برآورد پتانسیل گریز ایران وجود دارد. در تخمین از زمان گریز ایران فرض میشود که کار طراحی تسلیحات قبلاً انجام شده است، همچنین اجزای غیرهستهای بمب ساخته و مونتاژ شدهاند و تنها چیزی که باقی میماند این است که مواد شکافتپذیر اورانیوم با غنای بالا، تولید شود.»
تعریف نوع بمب و فرضهای متفاوت از پارامترهای در نظر گرفته شده در این رابطه باعث میشود تخمینهای متفاوتی از چندین ماه تا چند هفته بیان شود؛ برای مثال مؤسسه ISIS، تولید ۲۵ کیلوگرم اورانیوم غنی شده تا ۹۰ درصد را مبنای تخمین خود در تعریف گریز هستهای ایران قرار داده است.
کارشناسان این مؤسسه در زمان انعقاد برجام، برآورد داشتند که محدودیتهای برجام گریز هستهای ایران را از چند ماه به حدود یک سال افزایش داده بود. مدیر این مؤسسه، دوید آلبرایت که موضعی جنگطلبانه در قبال ایران دارد در گزارش نوامبر۲۰۲۱ خود، گریز هستهای ایران را سه هفته بیان میکند.
همچنین آلبرایت تخمین میزند که در شش ماه آینده، ایران ممکن است در موقعیتی قرار بگیرد که یک وسیله منفجره هستهای را آزمایش کند، اما از طرفی دولت اسرائیل تخمین میزند که ایران به حدود یک تا دو سال زمان نیاز دارد تا بتواند سلاح هستهای تولید کند.
با این حال این تخمینها کاملاً غیر شفاف بوده و مبنای محاسباتی آن مجهول است، همچنین مؤسسه ISIS در توضیحات خود در محاسبه گریز فقط با در نظر گرفتن مواد شکافتپذیر بیان میکند که فرض بر این است که ایران در طول این زمان سانتریفیوژهای بیشتری را نیز نصب کند. تعداد بیشتری از فرضیات این چنینی در محاسبات ادعایی در نظر گرفته شده است.
حتی اگر کشوری به مقدار کافی از اورانیوم با غنای بالا دست پیدا کند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بتواند یک بمب یا کلاهک اتمی با قابلیت اطمینان مناسب بسازد. ساخت یک بمب یا کلاهک هستهای قابل اعتماد نیازمند انجام تست و آزمایشهای مربوطه است و نمیتوان برای یک بمب بدون انجام تستهای لازم، اعتباری قائل بود. چنانچه تستهای اولیه موشکهای هستهای کره شمالی نیز با شکستهای زیادی رو به رو بود.
ساحل شاه کارشناس ELN میگوید: «وقتی صحبت از معیارهای مربوط به برنامه هستهای ایران میشود، زمان گریز نام بازی بوده است، اما کاربرد آن کاملاً محدود است، زیرا شامل زمان لازم برای طراحی، ساخت، یا کنار هم قرار دادن اجزای بمب یا خود سلاح، نمیشود.» «تمایل برخی کشورها، یعنی ایالات متحده و شرکای فراآتلانتیکی آن، برای تأکید زیاد بر زمان گریز، عمداً مدت زمانی را که ایران از داشتن یک ذخایر معنی دار اورانیوم بسیار غنی شده به یک سلاح هستهای قابل استفاده طی میکند، نادیده میگیرد.»
در مصاحبه اخیر، میخائیل اولیانوف، مذاکرهکننده هستهای روسیه، با صراحت بیشتری به فارین پالیسی گفت: «زمان گریز کذایی، این یک مفهوم امریکایی است. ما اصلاً آن را به اشتراک نمیگذاریم.» «حتی اگر آنها مقدار قابل توجهی مواد هستهای تولید کنند، چه میشود؟ بدون کلاهک نمیتوان از آن استفاده کرد و ایرانیها کلاهک ندارند و تا مدتها به فناوریهای مربوطه دست نخواهند یافت.»
گزارش جدید سالانه «ارزیابی تهدیدهای جهانی» در سال ۲۰۲۱، منتشر شده توسط دفتر مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده ارزیابی کرده است که ایران در حال حاضر فعالیتهای کلیدی ضروری برای تولید سلاح هستهای را انجام نمیدهد.
عبارت «گریز هستهای» که از سوی طرف غربی در حاشیه مذاکرات مطرح میشود، ناظر به زمان مورد نیاز برای تولید مقدار کافی مواد شکافتپذیر درجه سلاح است که در این تعریف توانایی ساخت سلاح مفروض گرفته شده است و لذا اصلاً با شرایط ایران همخوانی نداشته و علمی نیست. بلکه در رابطه با ایران «گریز هستهای» با تعریف اصلی خود که زمان لازم برای دستیابی به قابلیت تسلیحات هستهای بهعنوان یک عمل انجام شده است، باید بیان شود. با این تعریف زمان گریز هستهای برای ایران بالاتر از دو سال خواهد بود.
رسانهها و تحلیلگران غربی در تلاش هستند با طرح غیرعلمی «گریز هستهای» و بیان اینکه زمان آن تنها چند هفته است، فضای اضطرار و ترسناکی را بر مذاکرات حاکم کنند تا از طریق آن شتابزدگی را بر طرف ایرانی تحمیل کنند.