به گزارش ایسنا، علی موذن فیلمساز در یادداشتی به فیلم سینمایی «دِرب» ساخته هادی محقق به تهیه کنندگی رضا محقق که در بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد و در اولین سانس روز پنجشنبه 21 بهمن ماه در برج میلاد یعنی خانه جشنواره برای اهالی رسانه اکران میشود، پرداخته است.
متن یادداشت به شرح زیر است:
محتوا
دِرب روایتگر داستان یک مأمور ادارهی برق است که تلاش میکند تا برق خانهای تک و دورافتاده را وصل کند. فیلمنامهی درب تابع قواعد مشخصی نیست. از خلاصهی داستان پیداست که کاراکتر اصلی (محوری) فیلم کسی نیست جز مأمور ادارهی برق. با این وجود، فیلمنامهنویس چند سکانس ابتدایی را با کاراکتر دیگری پیش میبرد؛ مرد ناتوانی که بهسختی و با کمک دستهایش راه میرود و صاحب آن خانهی دورافتاده است. در درب بر خلاف فیلمنامههای جریان اصلی سینما خبری از تعلیق و کشمکش نیست. فیلمنامهی درب با پرهیز از هر گونه پیچیدگی، مخاطب را به تماشای مهربانی و انسانیت فرا میخواند. هر چند ممکن است این انتخاب آگاهانه، برای برانگیختن همراهی مخاطب کافی نباشد. فیلمنامه به جز پیرنگ اصلیاش، چند خُرده موقعیت نیز دارد که دارای یک وحدت تماتیک با خط قصهی اصلیاند؛ مهربانی. به یادآور بیاوریم دستهای کمتوان اما گرم پیرمردی را که جورابهای همسرش را میدوزد. و یا آن مرد سوار بر قاطر که مشکل ماشین مأمور برق را حل میکند. تمامی این موقعیتهای کوچک به ظاهر حذفشدنی هستند، اما آفریده شدهاند تا جهان لطیف و انسانی فیلم را تکمیل کنند. درب هیچ کاراکتر سیاه یا حتی خاکستریای ندارد و از همان ابتدا قراردادهای سادهی خود را با تماشاگر وضع میکند. آدمها مشغول زندگیاند و به یکدیگر تا حد توانشان کمک میکنند. و از همین روست که مسیر فیلمنامه نیز برای مخاطب عیان و قابل حدس است. ما صرفاً قرار است نظارهگر انسانیت باشیم.
فُرم
درب مجموعهای از پلانسکانسهاست. هیچ سکانسی در فیلم خُرد نشده و دوربین سراسر ثابت و نظارهگر فیلم، کمترین مداخله را در انعکاس روزمرگی جهان اثر دارد. و البته فیلمساز در کارگردانی این پلانهای طولانی بسیار موفق عمل میکند. میزانسنهای پویا و استفادهی درست از المانهایی نظیر صداهای محیطی و باد باعث شده تا مخاطب حین تماشای فیلم احساس خستگی نکند و ریتم کُند فیلم را بپذیرد. هر چند هنوز هم امکان کوتاه کردن بعضی از پلانهای فیلم، بدون آنکه فهم کامل اثر دچار مشکل شود، وجود دارد. به عنوان مثال، پلان بسیار طولانی رد کردن مرد نابینا از رودخانه که میتواند با یک جایکات مناسب فیلم را خوشریتمتر کند. در این اثر ما با مؤلفههایی آرتیستی از جنس سینمای شاعرانه مواجهیم؛ پلانهایی طولانی و ایستا که به کمک طبیعت بکر محیط، از آراستگی چشمنوازی برخوردارند. هر چند بعضی از نماها - مخصوصاً آنها که در شب برداشت شده - کیفیت و یکدستی سایر نماهای فیلم را ندارند. برای نمونه، پلان بنزین زدن مأمور برق در پمپ بنزین. همچنین میتوان گفت که قدرت فیلمبردار در نماهای لانگشات و اکستریم لانگشات بیش از نماهای مدیومشات است.»
انتهای پیام