به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از اکوایران، دولت جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا بارها چین را به عنوان «مهمترین چالش سیاست خارجی ایالات متحده» معرفی کرده است؛ لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا از چین به عنوان «اولویت اصلی پنتاگون» یاد کرده، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، چین را «بزرگترین آزمون ژئوپلیتیکی» قرن بیست و یکم توصیف کرده، و خود پرزیدنت بایدن اعلام کرد که یک «رقابت شدید» بین واشنگتن و پکن را متصور است.
تحلیل و تفسیر رقابت ایالات متحده و چین به عنوان یکی از ویژگیهای تعیین کننده جهان امروز، اکنون یکی از رایجترین بحثها میان نظریهپردازان، تحلیلگران و سیاست گذاران در سراسر طیفهای سیاسی در آمریکاست که به طور یکپارچه از شیفت دکترین چینی دولت ایالات متحده از تعامل به سمت رقابت حمایت می کنند. کنار گذاشتن راهبرد قبلی واشنگتن مبنی بر همکاری و ادغام که سالها با فرض تغییر نهایی رفتار چین پیگیری میشد، و حرکت به سمت رقابت تقابلجویانه و مهار چین، اکنون نقطه توافق نادری بین دولت ترامپ و بایدن است.
در نخستین شماره سال ۲۰۲۲ مجله فارن افرز (ژانویه و فوریه) نیز مقاله مهمی درباره رقابت ۲ ابرقدرت عصر حاضر، ایالات متحده و چین منتشر شده است که نویسنده آن لیز اکونومی، مدیر مطالعات آسیا در شورای روابط خارجی، مشاور ارشد وزارت بازرگانی آمریکا در امور چین و عضو ارشد مؤسسه هوور در دانشگاه استنفورد است. خانم اکونومی در این مطلب تفصیلی با عنوان «نظم نوین جهانی شی جین پینگ» به این پرسش مهم میپردازد که «آیا چین میتواند سیستم بین المللی را بازسازی کند؟».
در بخش نخست مطلب که پیشتر با عنوان «هدف پنهان چین در نظام بینالمللی» منتشر شد، الیزابت اکونومی با بررسی رویکردهای شی جینپینگ و حزب کمونیست، چشمانداز رهبر این کشور درباره یک چین احیاشده و نظم جهانی چینمحور را تشریح میکند. وی مینویسد: «در چشم انداز شی، چین متحد و احیاشده همتراز با ایالات متحده خواهد بود یا از آن پیشی می گیرد. این تغییر در چشمانداز ژئواستراتژیک بازتاب و تقویت یک دگرگونی عمیقتر است: ظهور نظم چین محور با هنجارها و ارزشهای خاص خود. به نظر می رسد مقامات و محققان چینی مطمئن هستند که بقیه جهان با دیدگاه شی مبنی بر اینکه عصر Pax Americana (عصر صلح آمریکایی یا نظم بینالمللی به رهبری ایالات متحده) رو به پایان است، همراه هستند، زیرا آنها با صدای بلند میگویند: شرق در حال صعود و غرب در حال افول است!»
وی در ادامه به رفتار منطقهای چین میپردازد و با یادآوری سخنرانی شی در اکتبر 2021 مبنی بر اینکه "وظیفه تاریخی اتحاد مجدد کامل سرزمین مادری باید انجام شود و قطعا محقق خواهد شد» نوشت: «مسیر شی به سوی جهانی منظم شده بر مبنای ترسیم مجدد نقشه چین آغاز می شود. شی در مورد الحاق تایوان مکرر و با فوریت صحبت میکند ... اما تلاشهای شی برای ارعاب تایوان نتوانست این کشور جزیرهای را متقاعد کند که اتحاد را بپذیرد. در عوض، آنها هم در داخل تایوان و هم در خارج از کشور واکنشهای منفی ایجاد کردهاند. به نوبه خود، ایالات متحده از طیف گستردهای از قوانین جدید و فعالیتهای دیپلماتیک که برای تقویت روابط دوجانبه و گنجاندن تایوان در سازمانهای منطقهای و بینالمللی طراحی شده، حمایت کرده است».
در ادامه بخش دوم مقاله آمده است.
چین در تلاشهایش برای قرار دادن خود به عنوان بازیگر برجسته امنیتی منطقه، نقشی که مدتها توسط ایالات متحده ایفا میشده است، کمتر موفق بوده است. در سال 2014، پکن دستور امنیتی جدید آسیایی را پیشنهاد کرد که توسط کشورهای آسیایی مدیریت میشود. وزیر دفاع چین از منطقه آسیا و اقیانوسیه عبور کرد و این پیام را داد که کشورهای آنجا «باید به این اصل پایبند باشند که مسائل منطقه باید توسط کشورهای منطقه از طریق مشورت حل شود». مقامات چینی همچنین تلاش زیادی کرده اند تا اتحادهای ایالات متحده را به عنوان یادگارهای نابهنگام جنگ سرد و در تخاصم با چین معرفی کنند.
با این حال، قاطعیت نظامی پکن در منطقه به طور مستقیم توان آن را برای رهبری تضعیف کرده است. نظرسنجی از کارشناسان و بازرگانان آسیای جنوب شرقی نشان داد که کمتر از دو درصد معتقد بودند که چین یک قدرت خیرخواه و خوشخیم است و کمتر از 20 درصد نیز مطمئن یا بسیار مطمئن بودند که چین «کار درست را انجام خواهد داد». نزدیک به نیمی از شرکت کنندگان در نظرسنجی معتقد بودند که چین یک "قدرت تجدیدنظر طلب" است که قصد دارد منطقه را به حوزه نفوذ خود تبدیل کند. در مقابل، بیش از دو سوم از مصاحبه شوندگان مطمئن یا بسیار مطمئن بودند که ژاپن با کمک به صلح، امنیت، رفاه و حکومت جهانی "کار درست" را انجام خواهد داد.
رفتار چین همچنین شراکت چهارگانه را تقویت کرده است؛ استرالیا، هند، ژاپن و ایالات متحده؛ همچنین به ایجاد یک پیمان امنیتی سه جانبه جدید بین استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده منجر شد. و چندین کشور اروپایی از جمله فرانسه، آلمان و هلند و ناتو را بر آن داشت تا تعامل امنیتی خود را در آسیا و اقیانوسیه عمیق تر کنند. حتی رودریگو دوترته، رئیسجمهور فیلیپین، که پیشتر تهدید به پایان دادن به اتحاد کشورش با ایالات متحده میکرد و چین را "دوست خوب" میخواند، اکنون در حال ارتقاء روابط دفاعی فیلیپین با واشنگتن در حالی است که خود را برای ترک پست آماده میکند.
جاهطلبی شی برای مرکزیت چین در صحنه جهانی بهخوبی در ابتکار کمربند و جاده (BRI) به تصویر کشیده شده است. این ابتکار که در سال 2013 راهاندازی شد، نه تنها جلوهای فیزیکی از مرکزیت چین را از طریق ۳ کریدور زمینی و ۳ کریدور دریایی ارائه میدهد که چین را به آسیا، اروپا، خاورمیانه و آفریقا متصل میکند، و ازقضا خاطرات تاریخی جاده ابریشم و مرکزیت امپراطوری چین را تداعی میکند. در دوران امپراتوری در مفهوم اولیه خود، BRI وسیلهای برای توسعه زیرساختهای سخت تحت رهبری چین در امتداد شش کریدور بود.
امروزه، شاخههای BRI شامل جادههای ابریشم دیجیتال، سلامت و قطبی است و همه کشورها از شرکت در آن استقبال میکنند. برخلاف سرمایهگذاری سنتی زیرساختی که توسط نهادهای چندجانبه، مانند بانک جهانی و بانک توسعه آسیایی حمایت میشود، چین یک فروشگاه یکدست است. تامین مالی و نیروی کار و متریال برای پروژههای خود را تامین میکند. در بسیاری از موارد، ارزیابیهای زمانبر ریسک مالی، فرآیندهای مناقصه شفاف و باز و ارزیابی اثرات زیستمحیطی و اجتماعی را نیز نادیده میگیرد. و این مدل توسعه خود چین است که جهانی شده است.
طرح کمربند و جاده، چین را با نفوذ فیزیکی، مالی، فرهنگی، تکنولوژیکی و سیاسیاش به سایر نقاط جهان در مرکز سیستم بین المللی قرار داده است. این کشور در حال ترسیم جزئیات دقیق نقشه جهان، با راهآهنها و پلهای جدید، کابلهای فیبر نوری و شبکههای 5G، و بنادری با پتانسیل برای اسکان پایگاههای نظامی چین است. بر اساس یک ارزیابی، BRI اکنون بیش از 60 کشور را تحت تأثیر قرار میدهد و از 200 میلیارد دلار سرمایهگذاری چین فراتر رفته است . برخی از کشورها، مانند پاکستان، با پروژههای انرژی، جادههای جدید، و ارتقای عظیم بندر گوادر و زیرساختهای دیجیتال آن، توسط BRI در حال تغییر هستند. دیگران در معرض محدودتری از تغییر اما به شکل مثبت قرار دارند. به عنوان مثال، در یونان، سرمایهگذاری چینیها در بندر پیرئوس باعث شده این بندر به یکی از بنادر برتر اروپا و در میان 50 بندر برتر جهان تبدیل شود. مقامات و محققان برزیلی در مورد امکانات ناشی از اجرای BRI نه تنها برای توسعه پروژه های زیرساختی کشور، بلکه برای پیشبردتلاشهای نوآورانه و پایدار هیجانزده هستند.
شی همچنین طرح کمربند و جاده را به عنوان مجرایی در نظر گرفته است که چین از طریق آن میتواند ارزشهای سیاسی و فرهنگی خود را منتقل کند. شی در یک سخنرانی برجسته در اکتبر 2017، مدل توسعه چین را به عنوان مدلی که ارزش تقلید دارد، ارتقا داد و پکن اکنون مجموعه گستردهای از برنامههای آموزشی سیاسی را ارائه میدهد. تانزانیا که یک کشور آزمایشی BRI برای ظرفیتسازی سیاسی چین است، قانون امنیت سایبری خود را از چین الگوبرداری کرده و با پکن برای محدود کردن رسانههای اجتماعی و جریان اطلاعات در اینترنت همکاری کرده است. دولتهای دیگر، مانند اوگاندا، مشتاق دریافت فناوری و آموزش چینی بودهاند تا به آنها کمک کنند تا چهرههای مخالف سیاسی را رصد و ردیابی کنند. و احزاب سیاسی در اتیوپی، آفریقای جنوبی و سودان در آموزش حزب کمونیست چین (CCP) درباره ساختار حزب، روابط مردمی و سیستم تبلیغاتی چین شرکت کردهاند.
جاده ابریشم دیجیتال چین که شامل کابلهای زیردریایی، سیستمهای پرداخت الکترونیکی، فناوریهای نظارتی و شبکههای 5G، در میان سایر فناوریهای اتصال دیجیتالی است، بهویژه به عنوان ابزاری برای انتقال ارزشهای سیاسی و فرهنگی چین ارزشمند است. به عنوان مثال، در کنیا، پکن نه تنها تلویزیون ماهوارهای را برای بیش از دههزار نفر، بلکه دهها هزار ساعت برنامههای چینی را نیز فراهم کرد. امواج تلویزیونی کنیا، و همچنین سایر مناطق آفریقا، اکنون مملو از فیلمهای هنرهای رزمی، درامهایی درباره زندگی در چین، و مستندهایی است که روایتی سیاسی از حب کمونیست چین را ترویج میکند (ازجمله روایاتی که بر جنایات ژاپنی در جنگ جهانی دوم تمرکز دارد) و به زبانهای محلی دوبله شده است.
با این حال طرح کمربند و جاده به طور فزایندهای پر از دستانداز شده است . اگرچه میتواند مزایای مدل توسعه سنگین زیرساختی چین را به همراه داشته باشد، اما تمام عوارض خارجی را نیز به همراه دارد: سطوح بالای بدهی، فساد، آلودگی و تخریب محیطزیست، و شیوههای ضعیف کار. یک مطالعه در سال 2018 نشان داد که 270 پروژه از 1814 پروژه BRI انجام شده از سال 2013 با مشکلات حاکمیتی مواجه شدهاند. این پروندههای مشکلدار 32درصد از ارزش کل پروژهها را تشکیل میدهند.
پکن ممکن است در تعهدات خود در BRI تجدید نظر کند . سطوح سرمایه گذاری از سال 2016 به طور پیوسته کاهش یافته است و برخی از مزایای سیاسی فرضی تحقق نیافته است. برای مثال، بررسی ده دریافت کننده برتر سرمایه گذاری های BRI، هیچ ارتباط مستقیمی را بین سطوح سرمایه گذاری و حمایت کشورها از چین در موضوعات مهم مانند هنگ کنگ، دریای چین جنوبی و اقدامات چین در سین کیانگ نشان نمی دهد. مانند قاطعیت چین در مرزهایش، BRI نیز با واکنش های منفی مواجه شده است. این امر باعث ایجاد ابتکارات رقابتی توسط ژاپن و سایر کشورها برای ارائه تأمین مالی زیرساختی و پشتیبانی با استانداردهای بالاتر و مزایای بیشتر برای نیروی کار محلی شده است.
تلاشهای دیگر برای تقویت نفوذ فرهنگی چین نیز با مشکلاتی مواجه است. برای مثال، شی از پذیرش پیشنهادهای فرهنگی چینی و چینیزبان از طریق تأسیس مؤسسههای کنفوسیوس در دانشگاهها و کلاسهای درس خارج از کشور حمایت کرده است. برای بسیاری از مؤسسات آموزشی، حمایت مالی پکن از این مؤسسات برای توانایی آنها در ارائه آموزش به زبان چینی ضروری بود. در نتیجه آنها به سرعت تکثیر شدند. با این حال، با گذشت زمان، رنگ اجباری این ابتکار موفقیت اولیه آن را تضعیف کرد. در سال 2011، لی چانگچون، که در آن زمان یکی از اعضای کمیته دائمی دفتر سیاسی حزب بود، اظهار داشت: «موسسه کنفوسیوس یک برند جذاب برای گسترش فرهنگ ما در خارج از کشور است. این کمک مهمی در جهت بهبود قدرت نرم ما داشته است. برند "کنفوسیوس" از جذابیت طبیعی برخوردار است. با استفاده از بهانه آموزش زبان چینی، همه چیز معقول به نظر می رسد».
طبق الزامات پکن، قراردادهای بین مؤسسات آکادمیک محلی و مؤسسههای کنفوسیوس مهر و موم شده و معلمان و برنامههای درسی توسط پکن تعیین میشدند - امتیازی که اکثر دانشگاهها برای هیچ شریک خارجی دیگری قائل نمیشوند. علاوه بر این، تعدادی از مؤسسات سعی کردند سیاست های دانشگاهی گسترده تری را در مورد مسائل مربوط به چین شکل دهند و به عنوان مثال نسبت به میزبانی دالایی لاما هشدار دادند. زمانی که دانشمندان و سیاستمداران در کانادا، سوئد، ایالات متحده و جاهای دیگر شروع به زیر سوال بردن پروسه کردند، جذابیت مؤسسات کم رنگ شد. تا سال 2020، چین تنها اندکی بیش از نیمی از 1000 مؤسسه کنفوسیوس را که امیدوار بود تأسیس کند، راه اندازی کرده بود. و تأثیر آنها به عنوان منبع قدرت نرم محدود به نظر می رسد. در آفریقا، جایی که چین 61 مؤسسه کنفوسیوس تأسیس کرده است، یک نظرسنجی نشان داد که 71 درصد از شهروندان معتقدند که انگلیسی مهمترین زبان برای یادگیری نسل بعدی است. 14 درصد فرانسوی را انتخاب کردند و تنها 2 درصد چینی را انتخاب کردند. و در قزاقستان، جایی که دختر نخستوزیر سابق یک قهرمان برجسته مطالعات چینی و زبان چینی بوده است، یک نظرسنجی از افکار عمومی انجام شده توسط بانک توسعه اوراسیا نشان داد که تنها یک نفر از هر شش قزاق، چین را به عنوان «یک کشور دوست» میداند.
ابتکاراتی مانند BRI و مؤسسه کنفوسیوس چشمانداز جذابی از مرکزیت چین ارائه میکنند که تا حدودی توسط شیوههای حاکمیتی غیرجذاب چین تضعیف شده است، اما بسیاری از تلاشهای پکن برای پیشبرد مرکزیت چین به صراحت بر اجبار متکی است. برای مثال، دیپلماسی پاندمی چین، برای بسیاری از مردم ماهیت اجباری تلاشهای چین برای شکل دادن به دنیای اطرافشان را برجسته کرد. دیپلماتهای معروف به «گرگ جنگجو» چین با تهدید به قطع عرضه به کشورهایی که از چین انتقاد می کردند، تولید تجهیزات حفاظت فردی (PPE) را به سلاح تبدیل کردند. آنها همچنین با هدف منحرف کردن توجه از قصور چینی ها در پاندمی، با انتشار اطلاعات نادرست در مورد منشاء ویروس، به ابهامات افزودند. هنگامی که استرالیا خواستار تحقیق در مورد منشاء ویروس شد، پکن محدودیت ها و تعرفه هایی را بر روی برخی از محبوبترین بخشهای صادرات استرالیا اعمال کرد.
استفاده چین از اهرم اقتصادی برای اجبار بازیگران بین المللی قدیمی و شناخته شده است. پکن صنایع بینالمللی هواپیمایی، خردهفروشیها، و هتلداری را با عواقب مالی جدی ایجاد کرد، برای مثال، آنها باید ادعاهای حاکمیت چین در مورد هنگ کنگ، دریای چین جنوبی و تایوان را در مطالب منتشر شده خود به رسمیت بشناسند. در پی توئیت معروف داریل موری، مدیر کل وقت هیوستون راکتس، در حمایت از اعتراضات دموکراسی خواهانه هنگ کنگ، فروشگاه های چینی محصولات با برند Rockets را از قفسه های خود خارج کردند و تلویزیون مرکزی چین پخش بازی های NBA را متوقف و اعلام کرد: «ما معتقدیم که هرگونه اظهاراتی که حاکمیت ملی و ثبات اجتماعی را به چالش میکشد، در محدوده آزادی بیان نیست».
پکن به طور مؤثر نشان داد که معتقد است حق کنترل گفتار هر فردی در هر نقطه از جهان را دارد. مدت کوتاهی پس از آنکه وال استریت ژورنال در مقالهای، چین را «مرد بیمار آسیا» توصیف کرد، پکن در پاسخ، چندین خبرنگار مستقر این روزنامه آمریکایی را اخراج کرد. و شاید به عنوان نشانه ای از چگونگی تحول چنین سیاست هایی، یک اداره دولتی در پکن در سال 2020 پیشنهاد کرد که هرگونه انتقاد از طب سنتی چین - یکی از علایق ویژه شی - باید غیرقانونی شود.
اجبار چینی بیشترین تأثیر را در شکل دادن به رفتار تک تک بازیگران دارد . بسیاری از شرکتهای چندملیتی در نهایت تسلیم فشار چین میشوند و نحوه انجام تجارت خود را تعدیل میکنند. با این حال، برخی بی سر و صدا تلاش می کنند تا اصول خود را حفظ کنند، حتی در حالی که ظاهراً به خواسته های چین تن میدهند. برای مثال، در صنعت هواپیمایی، برخی از خطوط هوایی تایوان را از وبسایتهای خود حذف کردهاند، اما همچنان آن را جدا از سرزمین اصلی چین شناسایی میکنند و قیمت بلیط را به جای یوان، به واحد پول تایوان میگویند.
همچنین مهم این است که چین در تلاشهای خود برای استفاده از اهرم اقتصادی خود برای وادار کردن کشورهایی مانند فیلیپین و کره جنوبی، و سایر کشورها، به تغییر سیاستهای خود در مورد موضوعاتی مانند رقابت در دریای چین جنوبی و استقرار سیستمهای موشکی دفاع منطقهایTHAAD ساخت آمریکا در منطقه شکست خورده است. پکن همچنین در تلاش خود برای کوتاه کردن روند قضایی کانادا در مورد بازداشت منگ وانژو، مدیر ارشد مالی شرکت مخابراتی چینی هوآوی، با زندانی کردن دو شهروند کانادایی به عنوان اهرم سیاسی شکست خورد. در نهایت، منگ تقریباً سه سال را در حبس خانگی گذراند تا اینکه پرونده او حل و فصل شود.