به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پس از پیروزی انقلاب اسلامی مردمسالارانه که بر پایه ارزشها و معیارهای اسلامی و با شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بنا نهاده شده بود، برای اولین بار در تاریخ، گفتمان اسلام سیاسی مطرح شد که مهمترین آن، احیای ارزشهای مسلط و آگاهیبخشی اسلامی بود.
از اینرو باب تازهای از قدرت معنوی و اعتقادات دینی و مذهبی به روی ملت ایران گشوده شد تا مطالبات عمومی برای اسلامیشدن قوانین و شئون جامعه در کشور افزایش یابد و دیدگاه اقشار مختلف جامعه درباره نقصانهای اجتماعی و کاستیهای فرهنگی و اقتصادی نمایان و برجسته شود.
محمدمهدی جهانپرور، پژوهشگر و نویسنده، در یادداشتی که آن را در اختیار تسنیم گذاشته است، مبانی اندیشگی این رستاخیز عظیم مردمی را مورد تأمل قرار داده که متن کامل آن را در ادامه میخوانیم:
در قرآن کریم آمده است: ظهور و غروب تمدنها و تحول در قدرت اجتماعی، تابع قوانین و سنتهایی است که ریشه در حکمت الهی دارند (آل عمران، 137). خداوند در قرآن به صراحت تأکید میکند؛ همانا خداوند هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که آن قوم حال خود را تغییر دهند (رعد، 13/ 11). بنابراین، تحول را میتوان موضوعی طبیعی، جهتدار، بنیانی و مستمر دانست که باور به آن، در ظهور اندیشههای سیاسی و اجتماعی جوامع نقشی بسزا دارد.
انقلاب اسلامی ایران نیز یکی از این تحولات بود که از طغیان و عصیان ملت ایران علیه وضع موجود برای ایجاد وضع مطلوب به وقوع پیوست که با طرد همه ارزشهای غیراسلامی و تکیه بر ارزشهای اسلامی در 22 بهمن ماه 1357 پیروز و در دوازدهم فروردین ماه 1358 با کسب 98/2 درصد آرای کل جامعه بهعنوان یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ سیاسی ایران و جهان ثبت و آثار معنوی عظیمی از خود بر جای گذارد.
بهگونهای که موافقان و مخالفان و حتی همه کسانی که به مبانی و ارزشهای آن چندان وابستگی و پیوندی نداشتند، به عظمت و تأثیر شگرف آن بارها و بارها اعتراف کردند.
با بررسی انقلابهای به وقوع پیوسته در دنیا متوجه میشویم که منشأ بسیاری از آنها تک عنصری بوده و بهواسطه یکی از عوامل اقتصادی، فرهنگی، انسانی، دینی و یا اعتقادی خلاصه میشد، اما باید اعتراف کرد که انقلاب اسلامی دارای همه این عناصر بود و همین تمایز، آن را در مقایسه با سایر انقلابهای جهان، از قابلیت تداوم، استمرار و اثرگذاری برخوردار کرد.
اگرچه انقلاب اسلامی از ابعاد و جنبههای گوناگون قابل بررسی و تحلیل است، اما آنچه حائز اهمیت است، شناخت آفات و چالشهایی است که همواره سبب شده تا موجودیت آن از داخل و خارج آماج حملات و تخریبهای دشمنان قرار گیرد و لذا دستیابی به آرمانهای آن، آنچنان که شایسته است بهطور کامل تحقق نیابد.
شاید اگر بخواهیم از منظر تحلیلی، انقلاب اسلامی را مورد کنکاش قرار دهیم، باید پذیرفت که این دستاورد بزرگ الهی فراتر از یک پدیده اجتماعی یا رویداد تاریخی بود. زیرا علل وقوع و استمرار آن دربردارنده عناصری بود که قابلیت ایجاد دگرگونیهای اساسی و بنیادی را در جامعه دارا شد.
به جرأت میتوان اذعان داشت که انقلاب اسلامی پیش از آن که یک تغییر سیاسی و اجتماعی باشد یک تحول اندیشهای و فرهنگی با محوریت تفکر توحیدی بود که شاخصهها و مؤلفههای سازنده و تقویتکننده آن در عناصر اندیشهای و فرهنگی قابل جستجو است.
لذا آنچه که میبایست در آسیبشناسی انقلاب اسلامی همواره مورد توجه قرار گیرد، فهم تعامل و نسبت متقابل انقلاب با سایر بخشها و مجموعههای نظام اسلامی است که به نظر میرسد غفلت از این جامعنگری، خسارات جبرانناپذیری را در پی خواهد داشت.
اگر چه تردیدی نیست هر انقلابی که بهطور قهری و طبیعی در گوشه و کنار جهان رخ مینمایاند با خطراتی مواجه است و انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست، با این حال دقت نظر و سرعت عمل مسئولانه میتواند در رفع چالشها و تهدیدات جدی بر این موهبت الهی اثرگذار باشد.
به خصوص که در جهان کنونی و در سطح گستردهای شاهد نفوذ دشمنان و بدخواهان نظام و انقلاب به واسطه جنگ نرم و ظهور تکنولوژی و سرعت شگفتانگیز انتقال دادهها و تبادل اطلاعات در فضای افسارگسیخته مجازی در اندک زمان ممکن و عدم چارهاندیشی مراجع ذیربط از یک طرف و عدم تبیین صحیح روایات و رویدادها و روشنگری نهادهای مسئول در جهت آگاهی و بصیرتافزایی اقشار مختلف جامعه به ویژه جوانان از سوی دیگر هستیم.
لذا خنثیسازی توطئههای دشمنان نیازمند شناخت کافی و وافی از مشکلات و چالشهای فراروی نظام جمهوری اسلامی ایران است، و در این راستا شایسته است تا در مقطع حساس کنونی، مسئولان انقلابی و صاحبنظران متعهد در عرصههای مختلف علم و دانش با دریافت صحیح از واقعیتها و درک شرایط موجود با رویکردی آسیبشناسانه، فعالانه و هوشمندانه و پایش دقیق عوامل و پدیدههای پیش رو که موجب زایش آفات و بروز اقدامات مخرب دشمنان و معاندان گردیده و تا حدی مانع از تحقق و دستیابی به اهداف و آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی شده است، مانع از بروز تهدیدات و تبدیل آن به فرصتها شوند.
عدالتورزی، مطالبه اجتماعی
تردیدی نیست که در هر تحول سیاسی و اجتماعی، آسیبهایی وجود دارد که بروز آنها نشانه ضعف حکومتها بوده و رفع آن منوط به توجه خاص به ریشهها و علل آن است.
ریشههای انقلاب اسلامی را باید در حقیقت اسلام و تاریخ آن جستجو کرد و بنابراین شناخت دقیق مبانی اندیشهای اسلام در بازشناسی هویت انقلاب اسلامی امری ضروری است.
در بیان ریشههای انقلاب اسلامی، نهضتهای شیعی از صدر اسلام تاکنون همواره بهعنوان سنگر مقاومت و مبارزه عاملی تعیینکننده بودند و در طول تاریخ توانستهاند اقشار جامعه را بهصورت منسجم در مسیر الهی هدایت و رهبری کنند.
لذا همین راهبریها در طول تاریخ عامل خیزشهای مردمی به سبب ظلم و بیعدالتی حکومتها بوده است و در بسیاری از جوامع، زمینهساز قیامهایی شده است و لذا انقلاب اسلامی نیز که محصول بیعدالتی رژیم پهلوی بود، از این قاعده مستثنی نیست.
از این رو اگر بخواهیم به برخی از علل قیام ملت ایران که منجر به مطالبه عمومی برای تغییر نظام سیاسی در ایران شد، توجه کنیم میتوان به عواملی چون: انحصارطلبی طبقات مرفه، خیانت زمامداران، ستم بر مردم، استبداد و خودرأیی، شکاف طبقاتی، دنیازدگی مسئولان، سهمخواهی، تجملگرایی، ترویج رذایل اخلاقی، فاصله از مردم و دلبستگی و وابستگی به قدرتهای بزرگ بیگانه، گریز از مسئولیتهای اجتماعی، بیتوجهی به ارزشهای دینی و بیتفاوتی در قبال خواستههای رهبران مذهبی، آزادی بیحد و حصر و بیبندوباری، رواج فساد و فحشا و تعامل با مذاهب و حکومتهای ابداعی نظیر بهائیان و صهیونیستها و واگذاری پستهای کلیدی و حساس دولتی به مزدوران وطن فروش و فاقد صلاحیت و مواردی از این دست اشاره کرد و لذا همین عوامل موجب جریحهدارشدن احساسات و عواطف مذهبی ایرانیان و بروز نهضت اسلامی شد.
گذر از آزمونی سخت
تردیدی نیست که هر تحول و انقلابی موافقان و مخالفان و نیز نقایص و کاستیهایی دارد که گذر از شرایط سخت و صعب و رفع آن، تعاون و همیاری دولت و ملت را میطلبد و دستیابی به اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نیازمند برنامهریزی متخصصان و دلسوزانی است که با پذیرفتن مسئولیتهای خطیر مدیریتی وظیفه رساندن این کشتی طوفانزده را به سرمنزل مقصود عهدهدار هستند.
لذا بروز آسیبها در جامعه بشری و به خصوص در جامعهای که عناصر ریشهای فرهنگ خود را از اسلام گرفته است، امری طبیعی و اجتنابناپذیر است و از منظر قرآن کریم (سوره عنکبوت)، دچار شدن انسانها به فراز و فرودهای اجتماعی، سنت الهی است که در طول تاریخ بشر جریان داشته و دارد و برای ساختن و تربیت انسانها ضروری است و بدون این فتنهها و گرفتاریها، مؤمنان صادق از مدعیان دروغپرداز تفکیک نمیشوند.
بنابراین اگرچه وضعیت حال حاضر نظام جمهوری اسلامی ایران با وضع مطلوب و آرمانی فاصله دارد، اما قطعاً این راه پیمودنی است و تجربه چهل ساله نظام جمهوری اسلامی ایران و حضور اقشار مختلف جامعه در صحنه و انجام راهپیماییها و تجمعات قانونی و رسمی نشان داده که نگرانیها وجهی نداشته و ملت ایران با بصیرت خود مانع تحقق اهداف دشمنان داخلی و خارجی شدهاند.
لذا مهمترین وظیفه هر ایرانی انقلابی، مسلمان و غیرتمند، تلاش برای حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران و دستاوردهای آن و سپردن این امانت الهی به دست صاحب آن برای ایجاد یک حکومت آرمانی و جهانی اسلامی و دستیابی به تمدن نوین اسلامی است.
انتهای پیام/