شهید فعال هرگز به دنبال سهم‌خواهی از انقلاب اسلامی نبود

خبرگزاری ایسنا دوشنبه 18 بهمن 1400 - 08:19
دهه مبارک فجر فرصتی است تا با همسران شهداء‌ که بدون شک گوهری ناب هستند و می توانند الگویی شایسته برای سایر اقشار جامعه به ویژه بانوان باشند، گفت وگویی داشته باشیم.
شهید فعال هرگز به دنبال سهم‌خواهی از انقلاب اسلامی نبود

به گزارش ایسنا؛ در این راستا با همسر شهید  سردار سرتیپ رحیم فعال خانم پروین موسوی فرهنگی بازنشسته گفت و گویی داشته ایم، که از نظر مخاطبان می گذرد.

پروین موسوی با بیان اینکه شهید فعال مسئول حسابداری کمیته ارزاق شهرستان بود، در مهر سال ۱۳۵۹ برای اعزام به جبهه تصمیم گرفت و بعد به عنوان سرباز به کمیته می رود و در دوره آموزشی در پادگان نصر تهران شرکت کرده و به دلیل اینکه با عنوان فرد با اخلاق شناخته می شود، به عنوان مسئول گروه منصوب می شود، ادامه داد: همسرم قبل از پیروزی انقلاب جزو فدائیان اسلام بود، به خاطر همین سوابق انقلابی گری با عنوان مسئول هسته گزینش انقلاب اسلامی انتخاب می شود، من نیز در دوره کمک های اولیه دانشگاه علوم پزشکی برای اعزام به جبهه شرکت کردم، در کارگاه های آموزشی نظیر اسلحه شناسی، دفاع شخصی و امدادگری شرکت کردم، همزمان عضو بسیج نیز بودم.

این همسر شهید گفت: برای آموزش تیراندازی به میدان تیر رفتیم، آن موقع شهید مهدی باکری فرمانده بسیج و حمید باکری جانشین ایشان بود، همزمان در حزب جمهوری اسلامی فعالیت داشتم، آنجا محلی بود، که همه قشر انقلابی و متدین تجمع می کردند و در فعالیت های مختلف شرکت داشتند.

موسوی درباره نحوه آشنایی با شهید فعال، بیان کرد: مسئولیت بازرسی خواهران بر عهده شهربانی بود، که فرمانده کمیته به یکی از بزرگان شهر تماس گرفته و ۱۵ نفر نیروی خواهر حزب الهی خواسته بود، پس با تعدادی از خواهران نزد مسئول کارگزینی که شهید فعال بود، مراجعه کردیم؛ ایشان به عنوان مسئول خواهران من را جذب کرد، گرچه مخالفت کردم، ولی به عنوان مسئول برگزاری نماز جمعه و دعای کمیل از سال اردیبهشت ۶۰ تا ۶۳ نیز فعالیت کردم.

جاده های آذربایجان غربی بی نهایت ناامن بود

وی گفت: در آن برهه یک روز خبر رسید، فردی با لباس زنانه، قصد ترور حجت الاسلام حسنی را دارد، پس با سرعت خودم را از درب خواهران به ایشان رساندم، که متوجه شدم سالم است، ولی یک مرد را دستگیر کرده و به زمین خوابانده اند، بعد با قاطعیت چند بار خواستم، حاج آقا حسنی محل را ترک کند، اما ایشان می گفت «منتظرم بیایند و بمب را خنثی کنند»، بعد از اصرارهای من محافظ های امام جمعه تاکید کردند بروند، بالاخره توانستیم ایشان را به طرف بیرون از مسجد بدرقه کنیم.

موسوی اضافه کرد: ایشان در دوره ای که کوردلان قصد جان حسنی را کردند، در تهران دوره آموزشی بودند، گرچه بعدها فهمیدم هر موقع می گوید، دوره هستم، جبهه است و این موضوع با زخمی برگشتن هایش برای من اثبات شد، همسرم بارها در کردستان در معرض ترور قرار گرفته بود، ولی به من نمی گفت تا نگران نشوم.

وی اظهار کرد: آن موقع آذربایجان غربی ناامن بود، به طوری که در برخی نقاط استان ناگهان وسط جاده اعضای کوموله و دموکرات ظاهر شده، خودرو را متوقف کرده و از ما کارت شناسایی می خواستند، ما اثبات می کردیم، فرهنگی هستیم، چنانچه متوجه می شدند سپاهی هستیم، به رگبار می بستند.

شهدا و همسران شان به دنبال سهم خواهی نبودند

موسوی با بیان اینکه همسرم مانند بسیاری از شهدا به دنبال حق ماموریت، اضافه کار، تعیین درصد جانبازی، تشکیل پرونده و ... نبود، خاطرنشان کرد: فرماندهان هر سال یک بار به چکاب کامل می‌روند، آخرین بار سال ۸۲در اصفهان به چکاب رفت، وجود ۱۲ عدد ترکش در بدن همسرم تایید شد، که دو عدد آنها در سرشان بود، که همه اسناد پزشکی موجود است، بارها پیش می آمد وقتی که در حمام دوش می گرفت، من را صدا می کرد تا با موچین ترکش هایی را که لای گوشت و پوست بود دربیاورم؛ حتی دوستش در کمیسیون پزشکی چندین بار برای تشکیل پرونده با شهید فعال تماس می گرفت، ولی قبول نمی‌کرد؛ حتی همسران شهدا نیز به دنبال مادیات نبودند، به طوری که آن موقع همسرم یک هزار تومان حقوق دریافت می‌کرد و من معلم بودم و ۴ هزار تومان حقوق می گرفتم، ولی به پیشنهاد ازدواج شان جواب مثبت دادم، مراسم خواستگاری و عروسی ساده با سلام و صلوات برگزار شد؛ حتی لباس عروس نپوشیدم، در کمیته انقلاب هر چقدر جمعیت بود به مراسم ما آمد، هر کس می شنید عقد رحیم است، می آمد، به طوری که مادرم سه بار برادرم را برای خرید شیرینی فرستاد، حتی با دیگ‌های بزرگ شربت درست می کردند.

همسرم حواله یک دستگاه پیکان از امام خمینی (ره) هدیه گرفت

موسوی با بیان اینکه همسرم حواله یک دستگاه پیکان از امام خمینی (ره) هدیه گرفته بود، گفت: تلاش های افراد به دست فرمانده کل قوا می رسید، در نهایت تشویقی حواله یک دستگاه پیکان از بیت امام به همسرم اهدا شد؛ آن موقع برای ثبت نام و خرید خودرو پس انداز کرده بودیم که یک هزار تومان کسری داشتیم، ولی در نهایت این هدیه دست‌مان رسید.

این بانوی فرهنگی در ارتباط با روزی که خبر شهادت را دریافت کرد، گفت: ۸ خرداد ۸۳ ساعت ۱۳ تلفنی با همسرم صحبت کردم و گفت در یکی از منطقه ها زلزله شده است، به بازدید میدانی می رویم، بعد از آن دو هلی کوپتر برای بازدید از مناطق زلزله اعزام می شوند که هلی کوپتر آنها سقوط می کند؛ در این ساعات مدام خانواده خودم و همسرم از طریق اخبار سراسری باخبر شدند و با ما مدام تماس می‌گرفتند و حال مان می پرسیدند، حتی دوستان پیگیر حال ما بودند ولی واقعیت را نمی گفتند؛ در نهایت همسر فرمانده نیروی انتظامی فارس به منزل ما آمدند و خبر را دادند، وقتی شنیدم بعد از سه بار یاحسین کشیدن ساعت ۶ عصر بیهوش شدم و ساعت ۲۲ به هوش آمدم.

بعد از شهید فعال ۱۸ سال به تنهایی در شیراز زندگی کردم

وی با بیان اینکه سال ۱۳۸۶ برای نخستین بار در کشور انجمن همسران شهدا را در استان فارس ایجاد کردیم و من جزو هیئت موسس هستم، خاطرنشان کرد: بعد از شهادت همسرم خیلی سختی کشیدم، چون در شیراز غریب بودیم و کسی نداشتیم، ولی با این همه تا زمانی که فرزندانم سر و سامان بگیرند، آنجا ماندم و ۱۸ سال همراه فرزندانم در شیراز به تنهایی زندگی کردم.

موسوی با بیان اینکه اقشار مختلف مردم با مسائل و مشکلات همسران شهدا آشنایی ندارند و تصور می کنند در رفاه کامل هستند، اضافه کرد: تغییر در بخشنامه ها و قوانین برای بهبود معیشت خانواده شهدا و کمک به آنها ضروری است.

وی با بیان اینکه به خاطر وجود سهمیه فرزندان شهدا، برخی افراد خانواده شهدا را آزار می دهند، حال آنکه خبر ندارند، این دختران و پسران در اثر نبود پدر چه مشکلاتی را تحمل می کنند و وقتی مادر را زیر بار انواع مشکلات تنها می بینند، از اعماق وجودشان عذاب می‌کشند.

موسوی اضافه کرد: فرزند ارشد من وقتی پدرش شهید شد دانشجو بود، فرزند دوم من در چهلم پدرش کنکور شرکت کرده بود، فرزند سوم من هم اصلا از سهیمه استفاده کرد؛ اگر چنانچه می بینید کسی هم از موقعیت خانوادگی علاوه بر استفاده، سوءاستفاده هم می‌کند، به خاطر فشارهای روانی است که همین جامعه به او تحمیل می‌کند، همسران و فرزندان شهداء از طعنه ها رنج می برند.

همسران شهداء، آنها را به مقام شهادت رساندند

موسوی گفت: الحق والانصاف مادران شهدا خیلی زحمت کشیدند ولی به عنوان مثال همسر من که ۱۹ سالگی ازدواج کرد و در ۴۲ سالگی شهید شده، کجا پخته شده و کجا بدنه زندگی اش چکش کاری شده است، مسلما در کنار همسر!

مادران شهدا فرزندان شان را به دنیا آورده و بزرگ کردند ولی همسران بودند که آنها را پرورش داده و به پرواز رساند، همسران شهدا بود.

انتهای پیام

منبع خبر "خبرگزاری ایسنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.