به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، جمهوری اسلامی با پیروزی نهضت مبارزه سال ۵۷ با هدف برپایی و استقرار نظام اسلامی رویکار آمد. هر نظام و حاکمیت سیاسی، اساس و مبنای خود را داراست که در این بین فهم اساسِ نظام اسلامی و بُنمایهای که این نوع نظام را از سایر انواع حاکمیتها متمایز میکند، به ما تصوری صحیح از حاکمیت اسلامی و تلاش برای رسیدن به مطلوب خویش ارائه میدهد.
«اطاعت از خدا»؛ اساس نظام اسلامی است
در این مختصر، عزم را بر آن جزم کردهایم که با توجه به بخشی از منویّات حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب و مفسّر اندیشه امام و نهضت اسلامی، نیمنگاهی به حقیقت نظام اسلامی و اندیشه سیاسی آن بیندازیم. رهبری در یک نگاه کلی، نظام اسلامی را اینطور تعریف میکنند: «اساس نظام اسلامی بر اطاعت از خداوند است؛ این آن مایِز اصلی است؛ «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول»، «ان کنتم تحبّون اللَّه فاتّبعونی یحببکم اللَّه». بنابراین اساس نظام اسلامی، اطاعت از خدای متعال است.»
ایشان در ادامه میفرمایند: «اطاعت از خدای متعال، چند مرتبه دارد، یک اطاعت، اطاعت موردی است. در مواردی خدای متعال میفرماید که این عمل را انجام دهید - ولو این مسأله، مسأله شخصی است - مثلاً نماز بخوانید، یا فرض کنید که صوم و زکات و بقیه امور. این یک جور اطاعت است که انسان امر الهی را اطاعت میکند، نهی الهی را اطاعت میکند. از این مهمتر، اطاعت خطی است. یعنی روش و راه و نقشهای که خدای متعال برای زندگی معین میکند؛ این را یک مجموعهای از مردم اطاعت کنند تا این نقشه تحقق پیدا کند. این نقشه با اَعمال فردی حاصل نمیشود؛ این یک حالت دیگری است، یک مسأله دیگری است، مسأله بالاتری است؛ یک کار جمعی نیاز دارد تا اینکه نقشه الهی، هندسه الهی در وضع جامعه اسلامی تحقق پیدا کند. (بیانات در تاریخ ۸۸/۱۲/۶)»
نقد نگرشی که اسلام را فاقد سیاست و حکومت میداند
اسلام در دید رهبری، به عنوان دینی جامع است که میخواهد دنیا و آخرت مسلمانان را آباد کند و این از ویژگیهای قرائت «اسلام تمام عیار» است. که احیا کننده آن امام خمینی (رحمةالله علیه) بود. اسلامی که هدفش نه فقط قُرب فردی شخص به خدا، بلکه مقصودش تبلور ارزشهای اسلامی در جامعه و ایجاد فضای تربیتی صحیح در آن است. دینی که نه فقط در پستوی خانهها بلکه در سطح حیات سیاسی ـ اجتماعی مسلمین، باید منافع آنها و حرمت انسانی آنان را حفظ کند. حضرت امام در بخشی از کتابِ شریف ولایت فقیه به این موضوع اشاره دارد: «مثلًا تبلیغ کردند که اسلام دین جامعى نیست؛ دین زندگى نیست؛ براى جامعه، نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتى نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است. اخلاقیاتى هم دارد؛ اما راجع به زندگى و اداره جامعه چیزى ندارد. تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شدهاست. الآن گذشته از عامه مردم، طبقه تحصیل کرده، چه دانشگاهى و چه بسیارى از محصّلین روحانى، اسلام را درست نفهمیدهاند و از آن تصور خطایى دارند. همانطور که مردم، افراد غریب را نمىشناسد، اسلام را هم نمىشناسد و [اسلام] در میان مردم دنیا به وضع غربت زندگى مىکند. چنانچه کسى بخواهد اسلام را آن طور که هست معرفى کند، مردم به این زودیها باورشان نمىآید؛ بلکه عُمال استعمار در حوزهها هیاهو و جنجال به پا مىکنند.»
بزرگترین وظیفه اندیشمندان اسلامی در قبال اندیشه سیاسی اسلام
درمورد همین مسأله که نشان از کمرنگی اندیشه سیاسی اسلام و پویایی آن در سطح جامعه در بین تودههای مردم است، رهبر انقلاب میفرمایند: «عدهای در درون خود جوامع اسلامی از میان معتقدین به اسلام تحت تأثیر القائات و تلقینات فرهنگی بلند مدت دشمن، گویی قانع شدند که اسلام نظام سیاسی و حکومت ندارد. باور عمومی تودههای مسلمان را در بسیاری از کشورهای اسلامی به این سمت راندند. بزرگترین وظیفه اندیشمندان اسلامی این است که این اندیشه باطل را از ذهن بزداید. اعتقاد به توحید و اعتقاد به وجود خدا به معنای اعتقاد به نوع زندگی کردن است. اصل اعتقاد به خدا و پیغمبرها به این معناست که انسانها به راهنمایی پیغمبران شکل خاصی از زندگی را انتخاب خواهند کرد.(بیانات در ۶۳/۱۱/۹)»
جامعه اسلامی محل تربیت جمعی افراد
همانطور که دیده شد، وقتی دین دارای دستورات اجتماعی است، پس مسلمین در حد توان و استعداد و امکانشان باید درپی امتثال این اوامر الهی باشند، به عبارت دیگر اگر قرار است در کشور اسلامی، نظامِ سیاسی تشکیل دهیم این نظام باید در خدمت دستورات اسلامی و مجرای احکام آن باشد. رهبری معظّم در اینباره در تاریخ ۸۸/۱۲/۶ تأکید میکنند: «نظام اسلامی هم یعنی آن نظامی که مبنی بر هندسه الهی است برای جامعه؛ مبنی بر نقشه خداست در جامعه. اگر این نقشه تحقق پیدا کرد، خیلی از تخلفات فردی و شخصی و جزئی قابل اغماض خواهد بود. روایت معروفی است که نقل حدیث قدسی را میکند: لأعذّبنّ کلّ رعیّة اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه و لو کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة. نقطه مقابلش: و لأعفونّ عن کلّ رعیّة اطاعت اماما عادلا من اللَّه و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة معنی: هر آینه عذاب میکنم، هر رعیتی را که در اسلام با پیروی از امام ستمگری که از جانب خدا نیست، دینداری کند، اگر چه آن رعیت نسبت به اعمال خود نیکوکار و پرهیزگار باشد و هر آینه درمیگذرم از هر رعیتی که در اسلام با پیروی از امام عادل از جانب خدا دینداری کند، اگرچه آن رعیت نسبت بهخود ستمگر و بدکردار باشد. یعنی کار فردی و تخلف فردی در یک نظام عظیم اجتماعی که حرکت عمومی به یک سمت درستی است، قابل اغماض است؛ یا شاید به تعبیر دقیقتر، قابل اصلاح است؛ بالاخره میتواند این جامعه را، این افراد را به سرمنزل مقصود برساند؛ برخلاف اینکه اگر چنانچه نه، اعمال فردی درست بود، اما روابط اجتماعی، نظامات اجتماعی، نظامات غلطی بود، نظامات جائری بود، نظاماتِ از ناحیه خدا نبود، از ناحیه شیطان بود، از ناحیه نفس بود، اعمال فردی نمیتواند این جامعه را بالاخره به سرمنزل مقصود برساند؛ آن چیزی که مطلوب شرایع الهی است از سعادت انسان، آن را نمیتواند برایشان به وجود بیاورد. بنابراین مسئله اطاعت کلان و اینکه انسان خط الهی را جستوجو کند و بیابد و آن را دنبال کند، بسیار اهمیت پیدا میکند. نظام اسلامی براساس توحید است. پایه اصلی، توحید است.»
پس همانطور که دیدیم اساس نظام اسلامی با وامداری از تعبیر مقام معظم رهبری اطاعت از دستورات خداوند و اجرای احکام الهی در سطح جامعه است چرا که اسلام همانطور که دین آخرت است، دین دنیا و حیات دنیوی نیز هست پس برای اعتلای سطح زندگی، هدف پیروی از احکام بالاخص احکام سیاسی ـ اجتماعی اسلام است و این مهم با توجه به شرایط و امکانات مسلمین امری ذومراتب است و نباید انتظار داشت این نظامسازی اسلامی در همه جا به یک شکل باشد، هرچند که همواره توجه به داشتن نظام سیاسی منسجم و متحد غایتالقصوی مسلمین باید باشد.
انتهای پیام/