خبرگزاری مهر، گروه استانها: «هناس» به کارگردانی حسین دارابی یکی از آثار مورد توجه در چهلمین دور جشنواره فیلم فجر است. فیلمی بیوگرافی که درباره زندگی شهره پیران، همسر شهید هستهای رضایی نژاد ساخته شده و مریلا زارعی و بهروز شعیبی نقشهای اول آن را ایفا میکنند.
اعضای انجمن منتقدان حوزه هنری اصفهان با همکاری خبرگزاری مهر اصفهان که به بررسی و نقد آثار جشنواره فجر میپردازند، به تماشای این فیلم نشستند که در ادامه شرح نظرات آنها را میخوانید.
جمال احمد، منتقد درباره این اثر گفت: شاید بهترین نباشد اما به نظر میآید مهمترین فیلم جشنواره است. این فیلم امکان میدهد که از نقد تکنیکی فراتر برویم و از نسبت سینما با زمان و مکان خودمان پرسش کنیم. سوال کنیم که فیلمسازی درباره یک شهید چه نسبتی با پرتره سازی هالیوودی دارد؟ فیلمسازی تبلیغاتی (پروپاگاند) چقدر میتواند ایرانی باشد؟ حد و مرز تصرف در واقعیت و پرداخت داستانی کجاست؟
وی افزود: در پاسخ به چنین سوالهایی جوانههایی تمدنی زده میشود و هناس همین جا یعنی در مرز تحول سینمای ایران میجنگد. مهمترین نکته شناخت خود این جبهه است. جنگ میان پرتره سازی هالیوودی با کشف حقیقت به زبان سینماست و هناس در میان این معرکه غبار آلود ایستاده، گیج و مجروح میشود اما خود را نمیبازد.
هناس قابل ستایش است
محمد بزرگ، روزنامهنگار و منتقد سینما نیز اظهار داشت: سینمای پرتره یا اتوبیوگرافیک در هالیوود از اهمیت بالایی برخوردار است و هر ساله آثار زیادی در این زمینه ساخته میشود. سینما امکانی است که بتوان از طریق آن افراد تأثیرگذار کشور را معرفی نمود. هناس از این جهت قابل ستایش بوده و موضوع مطرح شده از ایده فراتر رفته و مخاطب را به فیلم سنجاق میکند. اما در پیرنگ به دلیل گسست و فواصل ایجاد شده در دل روایت فیلم را در دام سکونی قرار میدهد که موتور محرکه داستان را کمجان میکند.
مصطفی حیدری، پژوهشگر حوزه سینما نیز تصریح کرد: اولین مزیت فیلم «هِناس» ایرانیبودن آن است. تلاش فیلمساز برای شعاری نشدن و پرهیز از سیاستزدگی حُسن دیگر فیلم است همراه با بازی درخشان خانم مریلا زارعی. اما مثل اکثر فیلمهای ایرانی در روایت و قصهگویی پُرگویی میکند و در پرده میانی و حتی پایان دچار اضافات است. با سابقه و شناخت از آثار قبلی و فیلم سینمایی اول فیلمساز یعنی «مصلحت»، فیلم جدید محافظهکارتر است.
مریلا زارعی در «هناس» درخشان است
مریم محمدی، منتقد سینما نیز درباره «هناس» توضیح داد: هناس با آنکه زوج بازیگری انتخاب کرده که به لحاظ سنی به هم نمیخورند و با فاصله سنی حداقل ۵ سال زن از مرد بزرگتر است اما به لحاظ تکنیکی و قدرت بازی برگ برندهای چون مریلا زارعی دارد که به خوبی از پس نقشی با پیچیدگیهای احساسی برآمده است. نقش آفرینی بهروز شعیبی هرچند قابل قبول است اما در حد و اندازههای سیانور ظاهر شده و چیز بیشتری برای ارائه ندارد. فیلم با آنکه پایانی قابل حدس دارد اما از اواسط کار به خوبی دلهره را به تصویر میکشد، وطن دوستی و سرسختی و مقاومت را. کارگردان فیلم توانسته از یک داستان واقعی، ساده و قابل پیش بینی یک درام قابل قبول ارائه دهد و این نشان از توانایی او در ساخت فیلمش است.
فرزان معظم دیگر منتقدی است که پس از تماشای «هناس» گفت: هنگام تماشای هناس با فیلمی روبرو هستیم که پایان آنرا میدانیم اما فیلمساز توانسته مخاطب را با خود همراه کند و موجب میشود با شناخت بیشتر و هم حسی به شخصیتهای که میشناسیم بیش از پیش احترام بگذاریم. استفاده درست از ارجاع به فضای دفاع مقدس؛ و پایان بندی فیلم از نکات مثبت فیلم است.
هناس گویی سفارشی است
محمد اسماعیلی، منتقد سینما درباره «هناس» تاکید کرد: چطور میشود که حسین دارابی از مصلحت به هناس میرسد؟ خیلی مهم نیست که نویسنده خود کارگردان باشد یا خیر ولی به هر حال اگر «قصه» مسئله فیلمساز نبود مسئله مخاطب هم نمیشود. گویی هناس یک سفارش است که قرار شده در کوتاهترین زمان ممکن کاری برای شهدای هستهای ساخته شود. مسئله چیست و چه چیزی قرار است ما را تا پایان پای فیلم بنشاند؟ زنی که به دلیل خطرات شغلی همسرش نمیتواند پا به پای او بیاید؟ اگر این است پس تردیدهای داریوش چه معنی دارد؟ حتی این انتخاب بازیگر چه علتی دارد؟ کجای نگاه مردد شعیبی و صدای لرزان او عزم و اراده جدی وجود دارد؟
وی ادامه داد: برگردیم به مسئله اصلی، همسر: اگر قرار رشد او را در طول قصه ببینیم، کدام سیر تحول قهرمان نشان داده میشود؟ دیدن دعواهای همسرش با رقیب قدیمی؟ اینکه چیزی جدیدی نبود و او از قبل دیدن گفت و گوی دونفره آنها در کلاس هم آن را میدانست. بماند که چقدر آبکی و تلویزیونی بود حضور او پشت در کلاس و دیدن آنها، اصلاً او الآن اینجا چکار میکند؟
اسماعیلی افزود: حرفهای داریوش دور آتش و در بالکن مبدا تأثیرات و تحول است؟ اینکه دیگر سینما نیست و سخنرانی است. البته صحنه هائی هست که او در آن از کودکی خود روایت میکند. البته که هیچ ویژگی خاصی در آن صحنهها وجود ندارد، اما آن را تنها ما به عنوان بیننده میبینیم، نه مخاطب آن یعنی همسر دل نگران مضطرب، پس چطور قرار است تحول آفرین باشد؟
این منتقد خاطرنشان کرد: خون شهدای دیگر هم که نه تنها تأثیری نداشت بلکه نگرانی او را بیشتر کرد و البته شاید در آن شرایط طبیعی هم باشد. در این میان به ناگهان از میان تردیدهای زن به یک فضای رویائی و از آن به صحنه ترور پرتاب میشویم. سکانس پایانی هم که اصلاً اضافی و در واقع ادامه دادن بعد از پایان قصه است.
وی گفت: بد نیست اشارهای هم بکنیم به اینکه فیلمساز دارد در یک بستر امنیتی قصه میگوید، ولی تا پایان تکلیفش را با مرد مرموز همسایه و تلفنهای مشکوک و مسائلی از این دست روشن نمیکند. او یک زن تحصیل کرده است ولی نسبت به یک همچین مسائلی هیچ واکنش واقعی نشان نمیدهد و حتی مسئله به این مهمی مثل هک رایانه شخصی، شک به زیر نظر بودن و اطمینان به آنکه با دریافت عکسهای شخصی به یقین تبدیل میشود و… را حداقل به رئیس شوهرش هم گزارش نمیکند. آیا با این گزارش نکردن، خود او در ترور همسرش مقصر نیست؟
اعضای انجمن منتقدان حوزه هنری در مجموع میانگین امتیاز ۲.۶ از پنج را برای این فیلم ثبت کردهاند.