خبرگزاری فارس- خراسانجنوبی؛ «قهستان» این بخش از خراسانجنوبی جورچین مبارزات مردم انقلابی این استان را در کنار دیگر نقاط کامل کرد و نقش پررنگ آن را نمیتوان در پیروزی انقلاب اسلامی نادیده گرفت.
صحبت از بخش قهستان درمیان و مردم انقلابی آن است که در همه عرصهها و برههها پا به رکاب بودند تا هر چه زودتر ایران اسلامی طعم پیروزی را بچشد و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند.
حال که ۴۳ سال از این پیروزی میگذرد باید پای صحبت بانیان و سردستههای این انقلابیون نشست و دید که چطور حماسهساز شدهاند.
اولین راهپیمایی روستایی
آن طور که یکی از جوانان انقلابی آن زمان و کهنسال این روزها در گسک به خبرنگار فارس از بیرجند، گفت: این روستا یکی از نقاط فعال روستایی در پیروزی انقلاب اسلامی بود، اعلامیههای امام خمینی(ره) از پاریس به قم و از قم به مشهد و از آن جا به بیرجند ارسال میشد و ما این اعلامیهها را از رابطان در بیرجند به همراه هفت یا هشت نفر دیگر دریافت و با تکثیر آن در منازل، معابر عمومی و دیگر نقاط روستایی آن هم شب هنگام پخش میکردیم تا زمینههای بیداری مردم را فراهم کنیم.
به گفته «محمدقاسمی»، بالاخره کار به جایی رسید که فعالیتهای انقلابی این گروه هشت نفره علنی شد و اقدام به برپایی راهپیمایی روستا به روستا کردیم و اولین راهپیمایی روستایی، از گسک به کوشک بود.
قاسمی که تاریخ دقیق این راهپیماییها را به یاد ندارد و باید به دفترچهای که در صندوقچه قدیمیاش دارد مراجعه کند تا آن تاریخها را به یاد آورد، ادامه داد: اوج فعالیتهای علنی روستاییان منطقه مربوط به بحبوبه پیروزی انقلاب یعنی ماههای دی و بهمن ۵۷ بر میگردد طوری که بعد از برگزاری نخستین تجمعهای روستایی دیگر راهپیماییها در روستاهای سیدان، مسک، نوزاد، بورنگ و ... انجام میشد و هر روز یک روستا محل قرار تجمعها بود و این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران ادامه داشت.وی بیان داشت: این راهپیماییها به صورت به اصطلاح عامیانه دهواری انجام میشد و در ادامه اهالی روستاهای آسیابان، درخش، سرخنگ و ... هم به آنها پیوستند.
فعالیتهای او و دیگر همراهانشان که سه نفر از آنها در جبهههای حق علیه باطل به شهادت رسیدهاند زمینه واکنش نیروهای امنیتی و ژاندارمری درخش را در پیداشت طوری که بعد از پرسوجو برخی از اهالی نام او و دیگر سردستههای انقلابیون را میبرند و رئیس پاسگاه هم او را به خانه کدخدای گسک به عنوان اخلالگر فرا میخواند اما او منکر این فعالیتها میشود و کدخدا هم از آنها دفاع میکند به همین دلیل رئیس پاسگاه از دستگیریاش منصرف میشود.
فعالیتها مصادف با محرم
وی که مصادف شدن فعالیتهای انقلابی با ماههای محرم و صفر را یادآور شد و گفت: مردم فعالیتهای انقلابیشان را در پوشش تجمعهای عزاداری انجام میدادند و گاهی در لفافه اقدام به بیان شعار مرگ بر شاه، مرگ بر بختیار و ... میکردند.
همچنین در روزهای اوج فعالیتهای انقلابی همراه با تعدادی از اهالی روستاهای منطقه قهستان با کرایه کردن مینیبوس به بیرجند میآمدیم و با پرچمداری «آیت ا... ربانی» از فعالان انقلابی، مسیر میدان فرودگاه تا آزادی را راهپیمایی میکردیم تا به نوبه خود زمینهساز پیروزی انقلاب اسلامی ایران باشیم.
برپایی سخنرانی
در دیگر نقاط بخش قهستان هم زمانی که زمزمه پیروزی انقلاب اوج گرفت افراد زیادی اقدام به فعالیتهای انقلابی کردند از جمله این انقلابیون میتوان به «پرویز اکبری» که آن زمان دانشجوی ترم سوم دانشگاه علم و صنعت تهران بود و ۱۹ سال بیشتر نداشت اشاره کرد.
با اوج گرفتن راهپیماییهای مردمی در سال ۵۷، دانشگاهها تعطیل شد و به همین دلیل به بیرجند بازگشتم و چون مکانی برای اسکان نداشتم به زادگاهم روستای بیدسک رفتم.
او ادامه داد: همراه با دیگران در آن جا برای آشنایی بیشتر مردم با بنیانگذار انقلاب اسلامی سخنرانیهایی برپا میکردیم.
او، افزود: یادم میآید از جامهری مسجد روستا تریبون درست میکردم و شبهایی که در مسجد جلسه بود مطالبی را برای مردم بیان میکردم اما تحرکات روستاییان منطقه قهستان در دو سه ماه مانده به پیروزی انقلاب افزایش داشت طوری که افرادی چون مرحوم «حجت الاسلام صالحی» و «زینلی» اقدام به تحرکات ویژهای در منطقه میکردند به علاوه، مردم روستاهای بیدسک، منند، نگینان و حومه به حرکت درآمده و تظاهرات و راهپیماییهایی را به راهانداخته بودند و این راهپیمایی هم از این روستا به آن روستا میرفتند.
راهپیمایی از گسک تا بیرجند
«محمد مهدی قاسمی گسک» یکی دیگر از انقلابیون هم اظهار داشت: اواخر پاییز ۱۳۵۶ بود که با شهید «عباس شعیبی»، نزد حجتالاسلام والمسلمین «شیخ ابراهیم ربانی مهمویی» که با علما و مراجع مشهد در ارتباط بود، رفتیم و از ایشان کسب تکلیف کردیم که برخی از اقدامات (علیه شاه) را علنی کنیم یا خیر؟ اما ایشان گفتند هنوز زود است و اندکی توصیه و نصیحت کردند.
وی افزود: به گسک برگشتیم و همچنان جلسات مخفیانه و شبانه خود را با گروه ۱۲تا ۱۵ نفره از اهالی روستای گسک که مورد اعتماد بودند، برگزار میکردیم و توزیع اعلامیه در روستاهای اطراف با موتور یا با پای پیاده ادامه داشت تا اینکه محرم ۱۳۵۶ فرا رسید و در قالب نوحههای عزاداری، شعار دادن علیه حکومت را علنی کردیم.
قاسمی ادامه داد: گاهی شهید شعیبی اعلامیههای حضرت امام (ره) را از مشهد به بیرجند منتقل میکرد و بخشی را هم من و یا آقای جوادی (از انقلابیون گسک) از مشهد و یا قم به گسک میبردیم و توزیع میکردیم؛ ابتدای کار برخی از مردم به دلیل ترس از حکومت همراهی نمیکردند، اما هرچه میگذشت، دلهای بیشتری با ما همراه میشد.
وی با اشاره به خاطره دیگری از روزهای قبل از پیروزی انقلاب گفت: به من خبر رسید که تعدادی ژاندارم به منزل یکی از بزرگان روستا آمده و گفتهاند میخواهند با شش نفر از اعضای گروه ما صحبت کنند.
هماهنگیها با این شش نفر که یکیشان شهید شعیبی بود انجام و صحبتهایی که قرار شد به ژاندارمها گفته شود، هماهنگ و یکدست شد.
چون سن و سال من از بقیه بیشتر بود، قرار شد به نمایندگی از آنها، صحبت کنم.
ژاندارمها اصرار داشتند از ما اقرار بگیرند که عامل اصلی تشکیل تظاهرات و راهپیماییها ما هستیم، من هم با تأکید و حرارت خاصی از کارهای سنگین کشاورزی و چوپانی در صحراها گفتم و دلیل نبود خود در مراجعههای متعدد آنها (ایامی که تحت تعقیب و مخفی بودیم) را حضور در زمینهای دیم خارج از روستا و چوپانی در صحرا اعلام کردم و آنها هم هنگامی که پافشاری ما را در انکار این موضوع دیدند و از آنجا که سندی هم در اختیار نداشتند، بیخیال شدند.
قاسمی افزود: اولین دوشنبه هفته اول دیماه ۱۳۵۷، برای دومین بار خدمت حجت الاسلام والمسلمین ربانی در بیرجند رفتیم و از ایشان خواستیم چند شعار بگویند تا در راهپیماییهای خود استفاده کنیم.
حاج آقای ربانی « نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ» را پیشنهاد دادند؛ برنامه گروه ۱۵ نفره خود را با ایشان مطرح کردیم «قرار گذاشتهایم جمعی از مردم روستای گسک و درخش را با دو مینیبوس به بیرجند بیاوریم و علیه حکومت شعار بدهیم تا مردم این روستاها نیز با دیگر مردم کشور همراه و هم صدا بشوند.» که حاج آقای ربانی اجازه دادند و با شهید شعیبی به گسک برگشتیم و مقدمات کار را فراهم کردیم.
وی بیان کرد: قرار ما با حاج آقای ربانی «چهارشنبه ساعت ۱۵» میدان فرودگاه بیرجند بود.
با دو مینیبوس از مردم گسک و اهالی درخش راهی بیرجند شدیم.
در مسیر با «عباس شعیبی و حسین فرخی» هماهنگ کردم که هنگامی که شعار میدهیم با مشتهای گره کرده از مردم هم بخواهیم که با ما همراه شوند.
در میدان فرودگاه بیرجند از مینیبوسها پیاده شده و به سمت میدان امام خمینی(ره) با شعار «بگو مرگ بر شاه» حرکت میکردیم.
طبق قرار قبلی مردم را نیز با خود همراه میکردیم، و هرچه به میدان امام نزدیک میشدیم جمعیت بیشتری با ما همراه و شعارها کوبندهتر در فضای شهر بیرجند طنینانداز میشد.
از قبل به رانندههای مینی بوس اعلام کرده بودیم در حاشیهی میدان امام بیرجند آماده حرکت باشند تا به محض اشاره به مردم، سوار شویم و حرکت کنیم.
زمستان بود و هوا رو به تاریکی میرفت که با اشاره دست، مردم را سوار مینی بوسها کرده و راهی گسک و درخش شدیم اما بیرجندیها همچنان کوبنده به شعارهای خود ادامه میدادند.
انتهای پیام /۶۹۰۷۵