در این ارتباط با « سید حسین موسویان »، دیپلمات و تحلیلگر مسائل بینالمللی، به گفت و گو پرداختیم؛ موسویان که در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی سفیر ایران در آلمان بود روایت خود را از نحوه نگاه مرحوم هاشمی رفسنجانی به سیاست خارجی و تعامل او با کشورهای عربی منطقه را با ذکر خاطرهای، در گفت و گو با خبرگزاری برنا تشریح میکند که در ادامه میخوانید:
*آقای موسویان! کمی در خصوص دیدارتان با امیر عبدالله در دوران مرحوم هاشمی رفسنجانی بفرمایید.
در اواخر دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی بود که به بنده گفتند که با امیر عبدالله توافق کردم، قرار شده که نماینده ویژهای از طرف من برود، ایشان به بنده گفتند به عربستان بروم و مذاکراتی را انجام بدهم و مهدی پسر ایشان هم با من به عربستان میآید.
در واقع مرحوم هاشمی رفسنجانی یک تزی در سیاست خارجی داشت که بسیار هم خوب بود به گونهای که بعضیها در داخل با آن بسیار مخالف بودند اما از نظر بنده مسئله موثری است و آن برقراری روابط شخصی است.
مثلا اینکه بن سلمان با کوشنر، داماد ترامپ، یک رابطه شخصی پیدا کرده بود بدین گونه که شماره موبایلهای همدیگر را داشتند و در عین حال روابط خانوادگی داشتند و شب و نصفه شب در هر ساعتی میتوانستند با هم صحبت کنند. در واقع این ارتباط، ارتباط دیپلماتیک که نبود که از طریق سفیر و سفارت و وزارت خارجه صورت گیرد. مرحوم هاشمی نه تنها با سعودی ها بلکه با سران آسیای مرکزی رابطه شخصی و خانوادگی برقرار میکرد تا بتواند از این طریق تاثیرگذار باشد. همراهی مهدی هاشمی هم با بنده، در واقع به همین دلیل بود منتهی بنده باید مذاکرات با امیر عبدالله را انجام میدادم و تقریبا چهار دور مذاکره در خانه شخصی ایشان داشتیم و از 11-12 شب تا حدود 4-5 صبح که نهایتا منجر به یک توافق سیاسی، امنیتی، اقتصادی و کنسولی شد. این موضوع از همان ماههای پایانی دولت مرحوم هاشمی عملیاتی شد که سپس خاتمی هم، رییس جمهور شد.
امیر عبدالله هم که برای نشست سازمان کنفرانس اسلامی آمد در قالب همان توافق بود و بعدا که روحانی رفت و آن توافق امنیتی را امضا کرد در قالب همین توافق بود که عملیاتی شد و ما 10 سال رابطه خوبی با سعودیها داشتیم.
*چه اتفاقاتی در روابط ایران و عربستان تاثیرگذار بوده است؟
بنده متخصص مسائل عربستان نیستم ترجیح هم میدهم که دیپلماتهایی که تخصص دارند در این باره صحبت کنند، حوزه کاری بنده بیشتر حوزه غرب و جهان غرب است. وقتی هم که مرحوم هاشمی روحشان شاد، به من گفتند به عربستان بروم بنده اولین سوالی که از ایشان کردم گفتم که بنده در ارتباط با کشورهای عربی سابقه، تجربه و تخصصی ندارم و شما چرا این همه دیپلمات ارشد حرفهای متخصص کشورهای عربی دارید اما بنده را به عربستان میفرستید؟ ایشان در پاسخ گفت دقیقا به همین دلیل میخواهم شما به عربستان بروید چون وقتی که کارشناسان خبره ما میروند آنقدر وارد مسایل جزیی می شوند که توافقات کلی حاصل نمیشود و من می خواهم که از این مسایل جزیی بگذریم و وارد یک توافق کلی با آنها شویم.
ذهنیت من این است که امیر عبدالله از حذف آقای هاشمی در صحنه داخلی و سیاسی ایران و به اصطلاح، انتخابات و اینکه آقای هاشمی منزوی شد، بسیار شوکه و دلخور شده بود و تمایل داشت که آن توافق و اعتمادسازی بین ایران و عربستان با مرحوم هاشمی ادامه پیدا کند. در واقع انتخابات 84، سکتهای به وجود آورد از این رو استنباطم این است که ایشان تا حدود زیادی شوکه شد و توقع نداشت و حتی باور نمی کرد که وضعیت این گونه شود و بعد هم نتوانست، آن رابطهای که با مرحوم هاشمی برقرار کرده بودند را با رئیسجمهور یا مقام دیگری برقرار کند. روابط مرحوم هاشمی و امیرعبدالله به گونهای بود که خانم امیر عبدالله به منزل همسر مرحوم هاشمی میآمد و یک رابطه بسیار عاطفی هم برقرار کرده بودند. وقتی مرحوم هاشمی به عربستانی ها می گفتند این در بقیع را باز کنید آن درها را باز می کردند و به تاخیر نمیانداختند و به یک باره همه سنتهای وهابیها شکسته میشد.
*روابط ایران و عربستان در دوره احمدی نژاد چگونه بود؟ چرا آن ارتباط صمیمی و سازنده ادامه پیدا نکرد؟
به هر حال این رابطه نتوانست با احمدی نژاد برقرار شود. بنده احمدی نژاد را سرزنش نمیکنم چون باورم این است که او هم بسیار تلاش کرد. احمدی نژاد چند بار به عربستان رفت و تلاش بسیاری کرد تا بتواند با امیر عبدالله همان نوع رابطه مرحوم هاشمی را برقرار کند اما امیرعبدالله حاضر نبود که وارد یک چنین رابطه ای با احمدی نژاد شود. بعد از آن هم بحران هستهای ایران به وجود آمد که به صورت پی در پی، قطعنامه پشت قطعنامه صادر شد. در نتیجه یک فضایی به وجود آمد که همه قدرت های جهانی مانند چین، روسیه، آمریکا و اروپا علیه ایران متحد شدند بنابراین در این فضا هم طبیعتا ما نمیتوانستیم، توقع داشته باشیم که عربستان یک رابطه آنچنانی با ایران داشته باشد. به هر حال از نظر آنها، وضعیت ایران فرصتی برای آنها بود بدین معنا که سعودی ها و کشورهای عربی، عمق تفکرشان این است که ایران خطرناک است حال چه شاه باشد، چه ولایت فقیه.
عمق تفکرشان این است که ایران یک کشور بزرگی است با جمعیت یک نیروی انسانی عظیم، با یک فرهنگ و تاریخ و تمدن چند هزار ساله، بنابراین این مسائل بسیار سنگین است یعنی از یک نوع هژمونی، هراس دارند. برایشان فرقی هم نمی کند این نگرانی ها را هم در زمان شاه داشتند منتهی چون شاه با آمریکایی ها متحد بود این ها مجبور بودند که به تعبیری خفه خون بگیرند. وقتی آمریکایی ها بعد از انقلاب با ما درگیر شدند فضایی برای اعراب به وجود آمد و شورای همکاری خلیج فارس را علیه ایران تشکیل دادند در نتیجه هم شرایطی به وجود آمد که همه قدرت های جهانی علیه ایران متحد شدند و قطعنامه، علیه ایران صادر و تحریم پشت تحریم علیه ایران اعمال شد که این دوره، روزهای افول امیرعبدالله بود چون داشت پیر و مریض میشد.