گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- ارزیابی محصول عملکرد دولت حجتالاسلام روحانی کار دشواری نیست، سکهی(تا الان) 10 میلیون تومانی، دلار بالای 20 هزار تومان، بدترین شاخص نابرابری پس از انقلاب، مسکنی که با عنایت به قیمت نجومیاش برای بخش مهمی از مردم به آرزوی دستنیافتنی تبدیل شده، پرایدی که تا 90 میلیون تومان را هم تجربه کرده، تورّم کمرشکن و دهها شاخص عیان دیگر، تحلیل کارنامه این دولت را از پیچیدگی خارج میکند. این درحالی است که آقای روحانی و جناح حامیاش در برهه انتخابات 92 و حتی 96 تبلیغ میکردند که اگر رقیب آقای روحانی رئیسجمهور شود اوضاع فلاکتباری خواهیم داشت. شاخص تبلیغی آقایان برای آن اوضاع فرضی فاجعهآمیز هم مثلاً دلار 5 هزار تومانی و قیمتهای نظیر این بود!
سهم مسیر غلط سیاست خارجی دولت آقای روحانی، به عاملیت جناب آقای ظریف در وضعیت فعلی هم روشن است؛ اساساً آقای روحانی برنامهای غیر از آنچه در سیاستخارجیاش تجربه شد، نداشت و نتیجهی همهی این سیاستها و اقدامات، امروز پس از 7 سال به اندازهای روشن است که در ساحت جناحهای سیاسی، بر سر اعلام برائت از این دولت دعواست! هرجناحی تلاش میکند بالاترین فاصلهگذاری را با او داشته باشد، به نحوی که افرادی همچون آقای حجاریان که در سالها و ماههای ابتدایی دولت یازدهم میگفتند حاضریم دندانههای کلید روحانی باشیم، الان به جایی رسیدهاند که حاضرند ننگ تشدید رادیکالیسم از طریق اعلام ائتلاف با فرد بدنام و بدسابقه و منفوری مانند آقای اکبر گنجی را بپذیرند، اما با دولت آقای روحانی فاصلهگذاری کنند! اگر چه پیشتر در مطالب تسنیم آمد که این هم خطای مضاعفی از اصلاحطلبان است و آنها را به انسداد مضاعف خواهد کشاند، امّا دستکم در مقام انگیزه روشن است که آقای حجاریان و برخی افراد مشابه او در جناح اصلاحطلبان، چه اشتیاق سنگینی برای اعلام جدایی از دولت دارند.
برجام به عنوان مهمترین نماد سیاستخارجی دولت آقای روحانی، که با مسئولیت مستقیم آقای ظریف به دست آمد و برای آن به او و برخی دیگر از اعضای کابینه آقای روحانی مدال افتخار هم داده شد، در وهله اول محصول گرهزدن منافع یک جریان در سیاست داخلی به سیاستخارجی بود. اتفاقی که امروز آقای ظریف در مجلس همه را از آن برحذر میداشت! برجام خسارتهای سنگینی به کشور زد که اگر بخواهیم آنها را در 3 بند خلاصه کنیم، نخست آنکه ابزارهای قدرت و چانهزنی را از دست ایران خارج کرد، دوم آنکه به جای اینکه حل مشکل باشد، به قول آقای ویلیام برنز مذاکره کننده ارشد آمریکایی تبدیل به سکوی دائمی برای تشدید فشار علیه ایران شد و سوم و مهمتر و جالبتر از همه اینکه راه هر نوع مذاکره را هم بست! و این آخری معجزه و شاهکار دولت یازدهم بود. دولتی که آمده بود از طریق مذاکره مسئله را حل کند، نه تنها مسئله و مشکل را چندبرابر کرد، بلکه راه هرگونه مذاکرهای را هم در سالهای آینده بسته است. دشمن از نحوه مذاکرات در برجام و استیصالی که این آقایان نشان دادند به جایی رسید که حرفهای در پستوی سابق را این بار علنی و آشکار تکرار میکند. اگر درگذشته در ظاهر اعلام میکردند که ما صرفاً خواهان رفع مسئله و سوءتفاهم هستهای هستیم، این بار عملاً تاکید میکنند که تسلیم ایران در تمام حوزهها هدف اصلی آمریکاییهاست!
با این مقدمه، میتوان مسائلی که امروز در مجلس شورای اسلامی و به هنگام دعوت از آقای محمدجواد ظریف به صحن علنی مجلس، رخ داد را تحلیل و بررسی کرد. آنچنانکه گفته شد، سیاستخارجی دولت آقای روحانی تجربه شکست پرهزینهای(از جیب ملت) را تجربه کرده و افکارسنجیهای موسسات مختلف نیز نشان میدهد که بویژه از انتهای سال 94 به این سو که مردم واقعیت نتایج سیاستخارجی آقایان روحانی و ظریف را لمس کردند، اقبال عمومی نسبت به آن با شیب تندی کاهش پیدا کرده و حتی افت محسوس محبوبیت شخص آقای ظریف نسبت به چند سال پیش نیز محک و معیار خوبی در این زمینه است.
اما نحوه برخورد رادیکال برخی نمایندگان در جلسه امروز، آنچنانکه تجربه نیز ثابت کرده، نه تنها کمکی به اصلاح این مسیر نخواهد کرد بلکه نتیجه کاملاً متفاوتی را رقم میزند. اساساً اگر وجه منفی رادیکالیسم را از لحاظ «اخلاقی» هم نادیده بگیریم، به لحاظ «کارکردی»، هر هدفی را به ضد خود تبدیل خواهد کرد، چه این رادیکالیسم از سوی برخی اصلاحطلبان اتخاذ شده باشد و چه بعضی نمایندگان اصولگرای مجلس شورای اسلامی.
علیرغم اظهارنظرهای بعضاً مثبت و درستی که امروز توسط برخی نمایندگان صورت گرفت، اما برونداد کلیّت ماجرا و بازنمایی آن در بیرون، هم در «فرم» و هم در «محتوا» نشانههای رادیکالیسمی را داشت که از جنبه اجتماعی آن به نفع حفظ وضع موجود عمل میکند. داد و فریادهای برخی نمایندگان مجلس به هنگام سخنرانی آقای ظریف و قطع چندین باره حرفهای او مصداقی از رادیکالیسم در «فرم» و محتوای بعضی اظهارات علیه او مصداقی از رادیکالیسم در «محتوا» است. آقای ظریف در سخنان خود نسبت به برخی ادعاها علیه خودش مبنی بر خیانت یا دروغگویی و ... واکنش نشان داد؛ اگرچه برای نگارنده شخصاً مشخص نیست که آیا در جلسه امروز هم فردی به او اتهام خیانت زده است یا خیر، اما چنین تعبیری درباره او در مجلس نهم توسط آقای کوچکزاده به کار برده شده است.
غیراخلاقی بودن رادیکالیسم فرمی و قطع سخنان آقای ظریف، درحالی که هیچ نیازی به این فریادها نبود، مشخص است. غیرعاقلانه بودن آنهم از این جهت واضح است که ناظر بیرونی از چنین صحنهای نه تنها حقانیت ادعاهای منتقدان را برداشت نمیکند، بلکه برای او نسبت به آقای ظریف تولید مظلومیت کاذب هم میکند.
اما از جنبه محتوا، صرفنظر از اینکه رهبر معظم انقلاب چندین بار ادعاهایی مانند خیانت تیم مذاکرهکننده در مذاکرات را به نحو مشخص و روشنی زیرسوال برده و آنها را تخطئه کردهاند، بررسی آنچه در جلسات مذاکرات گذشته و کتابهایی که توسط طرف خارجی راجع به این جلسات نوشته شده نیز نشان میدهد که اساساً ابراز ادعاهایی مانند خیانت یا اتهامات از این جنس درباره آقای ظریف وجهی ندارد. در خاطرات جان کری و برخی دیگر از مذاکرهکنندگان طرف مقابل بارها نسبت به عزم آقای ظریف و داد و فریادها و منازعات او و تلاشهایی که در راستای مذاکرات کرده، اشاره شده است.
شیپور خسارتآمیز بودن برجام را از سر گشاد آن نواختن و آقای ظریف را به خیانت متهم کردن یا نقطه نزاع را روی اتهام و انتساب دروغگویی به آقای ظریف تنظیم کردن، ضمن آنکه با جمعبندی رهبر انقلاب از شخصیت او در سالهای گذشته نمیخواند، و علاوه بر اینکه غیراخلاقی است، هیچ سودی هم به حال حل مسئله ندارد. مسئله آقای ظریف نه خیانت است و نه ضرورتاً ناصادق بودن، مهمترین مشکل آقای روحانی و تیم سیاستخارجی او همانی است که خود آقای روحانی گفت: "بلد نیستیم"! آقای روحانی و تیم سیاست خارجی او غیر از آنکه «فهم غلط»ی از روابط بینالملل و ماهیت دشمنی آمریکا علیه ایران دارند، در درک و تصویری که از وضعیت «خود»(یعنی ایران) داشتند دچار خطای بزرگ شدند و ظرفیتهای کشور و قابلیتهای ایران را نادیده گرفتند و ضمناً در تصور از وضعیت «دیگری»(آمریکا و غرب) نیز دچار خطا و اغراق عجیب شدند و تصور فعالمایشاء از آن داشتند. بنابراین، به تبع آن استراتژی کاملاً غلطی هم اتخاذ کردند که بارها درباره جزئیات چرایی این اشتباهات در تسنیم صحبت شده است. بدینترتیب این آقایان با فهم غلط در نظر و نابلدیشان در عمل، توافقنامهای را در دامن کشور گذاشتند که محصول آن تولید سنگینترین فشار علیه یک کشور در تاریخ شد!
حال، اگر برخی نمایندگان مجلس در این جلسه یا اظهارنظرهای دیگر به جای پرداختن خوشفرم و مودبانه به این جزئیات و تبیین چرایی غلط بودن این مسیر و ارائه ایدههای روشن برای برون رفت از این وضعیت، اظهارات او را در چند نوبت قطع و به جای نقدهای منطقی، اتهاماتی را فریاد بزنند، آیا منطقاً به اصلاح وضع موجود کمک خواهد کرد و یا با ارائه یک تصویر غلط از کلیت منتقدان به افکار عمومی و تولید مظلومیت کاذب برای عاملان وضع موجود به حفظ این وضع مدد خواهد رساند؟
رفتارهای برخی نمایندگان در جلسه امروز موجب شد نقدهای مثبت دیگر نمایندگان و حتی اظهارات قابل قبول رئیس مجلس نیز شنیده نشود و بازنمایی این جلسه، رادیکالیسم بعضی منتقدان باشد.
انتهای پیام/