گلایه از همکاران

دنیای اقتصاد شنبه 20 دی 1399 - 00:04
محمد مطیع از بازیگران بااستعدادی بود که دردهه 60 در سینما و تلویزیون ایران خوش درخشید؛ بازی در نقش وزیراعظم مجموعه «سلطان و شبان» از او چهره‌ای دوست‌داشتنی بین مردم ساخت. با این حال متاسفانه جامعه فرهنگی نتوانست به‌قدر کافی از هنرش بهره ببرد؛ مهاجرتش به خارج از کشور، دلشکستگی‌اش پس از بازگشت و درگذشت نابهنگامش مانع از آن شد که همچنان شاهد بازی خوبش در آثاری جدید باشیم. محمد مطیع 20 دی 1322 در مشهد به دنیا آمد. در سال ۱۳۴۸ که محمدعلی لطفی مقدم، پدر تئاتر خراسان، تلاش می‌کرد هنرمندان تئاتری را دور هم جمع کند، با وی آشنا شد. لطفی می‌گوید: «مرحوم مطیع با منوچهر خادم زاده، از کارگردانان قدیمی مشهدی، در تئاتر همکاری داشت و در گروهی با داریوش ارجمند، خسرو هوشیار و... در دانشگاه فردوسی تئاتر‌های ارزنده‌ای روی صحنه بردند. بعد از آنکه توانمندی‌های شان را در تئاتر دیدم، از آن‌ها خواستم بیایند و با مرکز تئاتر همکاری کنند. آنها هم پذیرفتند.»

مطیع در سال ۱۳۶۵ بعد از بازی در فیلم «وکیل اول» به سوئد مهاجرت کرد. ابتدا در استکهلم و سپس در گوتِنبُرگ (یوتبری) اقامت گزید. لطفی علت مهاجرت زنده یاد مطیع به سوئد را اصرار خانواده اش می‌داند و می‌گوید: «او برای ادامه تحصیل پسرش از ایران رفت. البته دوره بعد انقلاب از نظر فرهنگی دوره خاصی بود و شرایط برای فعالیت بازیگرانی که قدیمی‌تر بودند هموار نبود. یکی از علت‌های مهاجرت او هم شاید این محدودیت کاری بود. مرحوم مطیع هم از این شرایط متاثر بود.»

وی پس از سال‌ها اقامت در سوئد در سال ۱۳۸۷ به ایران بازگشت و مجددا به ایفای نقش در تلویزیون و سینما پرداخت. البته خود معتقد بود: «چیزی که خاطره می‌شود، بازگشت دوباره‌اش خطرناک است؛ البته پشیمان نیستم، ولی ‌ای کاش این کار را نمی‌کردم. دوست داشتم در همان مقطع در خاطره‌ها می‌ماندم.»

مطیع درباره شروع مجدد بازیگری در ایران برای سریال «عمارت فرنگی» درمصاحبه‌ای گفته بود: «چند سال پیش که به ایران آمده بودم ورزی با من تماس گرفت و دعوت کرد که به لوکیشن آنها بروم. آن موقع ورزی داشت سریال پدر خوانده را می‌ساخت از آنجا که جوان‌ها را خیلی دوست دارم پذیرفتم و یک روز به کاخ سعدآباد که محل فیلمبرداری آنها بود رفتم. ورزی آن روز حرکتی کرد که برای من خیلی جالب بود. ایشان گفتند تو در سریال امیرکبیر درست در همین نقطه این کار را کردی و این دیالوگ را گفتی و در ادامه گفتند همیشه دوست داشتم روزی کارگردان شوم و با شما کار کنم. این مساله دلگرمی خوبی برای من بود، چون طی این سالیان که خارج از کشور بودم حتی دوستان نزدیک خودم هم یادی از من نکردند و حالم را جویا نشدند و این حرکت ورزی برای من خیلی مثبت بود.»

اما این دلگرمی‌ها چندان دوام نیاورد و هنرمند دل‌آزرده از نامهربانی‌ها و شایعات، به سرعت برای ماندن مردد شد. مطیع دراین‌باره گفته بود: «هنرمند به مردمش مدیون است. مردم من را محمد مطیع کرده‌اند. من نباید برای اجنبی کار کنم. حالا هم با خلوص نیت آمده‌ام. این تنگ‌نظری‌ها و شایعه‌سازی‌ها روحم را آزرده می‌کند. شما نمی‌دانید چقدر شایعه علیه من ساخته‌اند. می‌گویند من را کشته‌اند. تیربارانم کرده‌اند. معتادم کرده‌اند. از مملکت بیرونم کرده‌اند. جدیدترینش هم این است که مطیع آمده پول جمع کند و برود. مردم که این شایعه‌ها را درست نمی‌کنند. برخی همکارهای من این کارها را می‌کنند. باید یک فضایی هم باشد که من بتوانم نفس بکشم. دهانم را می‌گیرند و می‌گویند نفس نکش. مردم چه کار می‌توانند بکنند؟ من باید جواب بدهم. من سر پیری حوصله این بازی‌های بچگانه را ندارم. می‌گویم ما را به خیر و شما را به سلامت. چشم ندارید ما را ببینید خب نداشته باشید. ما رفتیم. سر صحنه صبر من خیلی زیاد است. من را ببرند سر تپه و بگویند صد بار برو بالا و بیا پایین. ۱۵ تا برداشت هم بگیرند. ولی این طوری که الان است، ته دل آدم می‌سوزد. احتمالا دوباره برمی‌گردم، چون خانواده‌ام آنجا منتظر هستند.»

 

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.