خبرگزاری فارس _ خراسان جنوبی؛ انقلاب صدای مستضعفان و مظلومانی بود که بعد از سالها ستم دیدن، از دست شاه ستمگر آزاد شدند و اکنون در چهل و سومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم.
این واقعه همانند معجزهای بود که موجب نابودی حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در کشور و آغاز حکومت جمهوری اسلامی به رهبری پیر جماران، امام خمینی(ره) شد.
شیرینی پیروزی در ۲۲ بهمن ۵۷ در کام انقلابیهای آن دوران باقی مانده و البته شنیدن خاطراتشان در آن روز بزرگ و تاریخی شیرین است؛ روزی که سرنوشت مردم ایران تغییر کرد و بعد از چند دهه از چنگال حکومتی ظالم رها شدند و در برابر چشمان حیرتزده جهانیان و با وجود همه ناباوریها و تلاشهایی که در سطح بینالمللی برای حفظ رژیم طاغوت و جلوگیری از موفقیت امامخمینی(ره) انجام گردید، انقلاب اسلامی متولد شد، آن هم در فضای پر التهابی که تا دقایق آخر، دشمنان و مخالفان انقلاب از هیچ تلاشی دریغ نکردند و همچنان به برهم خوردن معادله امیدوار بودند.
با رسیدن این روز یک بار دیگر یادمان میآید برای به دست آوردن این انقلاب چه شبها و روزهای سخت و پر از دلهرهای گذشت و چه خونهای پاکی ریخته شد و حالا ما وظیفه بزرگی برای حفاظت و صیانت از آرمانهای انقلاب داریم.
نقاط مختلف کشور از ۲۲ بهمن سال ۵۷ خاطره دارد؛ خاطراتی که عطر خوش یاس میدهد و به شیرینی یک رویاست، رویایی که به وقوع پیوست و الگویی شد برای کشورهایی که مورد ظلم واقع شدهاند.
در چهل و سومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی با تعدادی از افرادی که آن روز را به خاطر دارند هم صحبت میشویم تا یک بار دیگر خاطرات این روز را مرور کنیم.
«صالحی» یکی از روحانیون مبارز انقلابی بیرجند که خاطرات زیادی از آن روز در ذهن دارد به خبرنگار فارس گفت: هنور ۳ یا ۴ روز تا ۲۲ بهمن باقی مانده بود که مردم در گروههای مختلف تقسیم شده شده بودند و برنامهریزیها برای برگزاری روز جشن انجام شد.
وی بیان داشت: با اینکه رژیم حکومت نظامی اعلام کرده بود اما مردم بیتوجه به این موضوع به خیابانها ریختند و اعتراضات برگزار شد.
صالحی تصریح کرد: تا اینکه روز ۲۲ بهمن فرار رسید و جشن و سرور همه جا را فرا گرفت و هر فردی یک کاری میکرد تا گوشهای از کار را بگیرد، بعضیها شیرینی پخش میکردند، نیروهای امنیتی و نظامی هم همراه مردم شده بودند و هدایت آنها را که در خیابانهای پایین شهر به صورت خودش به راه افتاده بودند را برعهده داشتند.
ظلم پایدار نیست
«سالاری» یک بانوی 67 ساله بیرجندی نیز در گفتوگو با خبرنگار فارس با تأکید بر این که ظلم پایدار نیست و نمونه بارز آن ظلمی که رژیم پهلوی به مردم داشت، میباشد، گفت: من و فرزند و همسرم در یکی از اتاقهای منزل پدرم زندگی میکردیم و روزی که اعلام کردند انقلاب پیروز شده همسرم بلافاصله خودش را به خیابان رساند تا به دوستان مبارزش بپیوندد و با هم این روز بزرگ را جشن بگیرند.
وی ادامه داد: بعد از رفتن همسرم خواهرم به خانه ما آمد و همهمان که شوق بسیاری برای حضور در جشن پیروزی انقلاب داشتیم به خیابان انقلاب رفتیم و با مردم همراه شدیم.
وی بیان داشت: شور و نشاط مان از شدت هیجان در قفسه سینهمان جا نمیگرفت، به خیل عظیم جمعیت پیوستیم ما مانند ملت خود را پیروز میدان میدانستیم و از اینکه با اراده خود در این راه روشن قدم گذاشته بودیم، راضی بودیم چون زیر بار ستم نرفتیم و تلاش هر چند کوچکی برای پیروزی انقلاب کردیم.
روز به یاد ماندنی
«رضایی» یکی از بیرجندیهایی است که به گفته خودش با همسرش از سال 56 وارد جریان انقلاب شد و از طرق مختلف برای آگاه کردن اقوام و آشنایان خود تلاش کرد نیز در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهارداشت: از 19 بهمن، امید ما برای پیروزی انقلاب بیشتر شد، هر چند در این میان برخی بدخواهان و افرادی که طرفدار شاه بودند ما را ناامید میکردند، اما همچنان منتظر شنیدن خبر خوش پیروزی بودیم.
وی با اشاره به اینکه به دلم افتاده بود که موفق میشویم و حرفهای آنها را از یک گوش میشنیدم و از گوش دیگر خارج میکردم، افزود: به آنها میگفتم چیزی به پایان شب سیاه نمانده است.
نذر نام روح الله
یکی از بانوان بیرجندی که در نیمه اول بهمن 57 دومین فرزندش به علت حکومت نظامی در منزل به دنیا آمد، اظهار داشت : روز 22 بهمن وقتی همسرم با خوشحالی از خیابان به منزل آمد و خبر پیروزی انقلاب را داد همان جا چشمانم را در حالی که اشک از آنها سرازیر میشد، بستم و نذر کردم اگر خبر درست باشد نام پسرم را به یاد امام خمینی(ره)، «روح ا...» بگذارم، تا هر وقت او را صدا زدم یاد روزهای مبارزه دوباره برایم زنده شود.
او خاطرنشان کرد: هر چند به دلیل وضعیت جسمانیام نمیتوانستم بیرون بروم و از نزدیک حال و هوای شهر را ببینم و در شادی مردم سهیم شوم اما وقتی همسرم به منزل بازگشت از او خواستم آن چه را که دیده بود، برایم تعریف کند.
پخش کردن شیرینی و شکلات
یکی از شهروندان هم که در آن زمان با مادر سالمند و چند خواهر و برادرش در یکی از کوچههای خیابان خاکی بیرجند زندگی میکرده و خانهشان در زمان تظاهرات مأمنی برای تظاهرکنندگان بوده، گفت: با توجه به این که منزل ما در نزدیکی این خیابان بود، از نزدیک شاهد تمام رویدادهای انقلابی بودیم و چند بار افرادی را که از دست مأموران فرار کردند، پنهان کردیم.
«برزگر» که خود نیز در تظاهرات ضد شاهنشاهی شرکت کرد و خاطرات زیادی از آن دوران دارد، درباره روز پیروزی انقلاب اظهار داشت: حال و هوای عجیبی در شهر حاکم شده بود، مردم از تمام قشرها آمده و خوشحال بودند، به یکدیگر تبریک میگفتند و شیرینی و شربت تعارف میکردند.
وی با بیان اینکه مردم شکلاتها را مانند زمانی که بر سر عروس میپاشند، همه جا میریختند و ابراز خوشحالی میکردند، اضافه کرد: آنها یکدیگر را در آغوش میکشیدند، برخی از خوشحالی گریه میکردند و هر چه بیشتر میگذشت بر تعداد جمعیت افزوده میشد، حتی بعضی از افراد خود را از شهرها و روستاهای اطراف رسانده بودند.
تولدی دوباره
در عین حال، یکی از انقلابیون از لحظه شنیدن خبر پیروزی انقلاب به عنوان تولدی دوباره یاد کرد و گفت: لحظهای که دوستم شیشه پنجره اتاق را زد و از پشت آن گفت که انقلاب پیروز شده، سر از پا نمیشناختم، نفهمیدم چطور آماده شدم و خودم را به خیابان شهید چمران فعلی و بعد از آن به میدان شهید بهشتی رساندم.
«محمدی» افزود: جمعیت زیاد بود و تلاش کردم دوستانم را که خاطرات زیادی از آنها درباره نشستهای شبانه و شب نامهها داشتم، پیدا کنم اما اثری از آنها نبود.
وی ادامه داد: همراه با مردم بر موج عشق و سرزندگی سوار شدم و نور امید را در وجودم احساس کردم و از این اتفاق بسیار شادمان بودم.
محمدی اضافه کرد: نیم ساعت نگذشته بود که دوستانم را در میان جمعیت دیدم، سرود «ای ایران» را میخواندند، بیدرنگ خودم را به آنها رساندم و با صدایی بلندتر با آنها همراه شدم.
وی یادآور شد: از چماقداران خبری نبود و هر چه چشم گرداندیم آنها را ندیدیم و معلوم نبود از ترس در کدام سوراخ پنهان شده بودند.
محمدی خاطرنشان کرد: هرگز لحظهای را که با دوستانم سرود «ای ایران» را میخواندیم، فراموش نخواهم کرد.
انتهای پیام / ۶۹۰۷۳/م