به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، میراثفرهنگی ناملموس به تولیدات و فرایندهای فرهنگی مانند: آیینها، هنرها، ترانهها، آواها و نواها، موسیقیها، رویدادها، مهارتها و توانمندیهایی گفته میشود که در میان مردم و یا یک قوم در یک منطقه خاص جغرافیایی مرسوم بوده و با گذشت زمان، نسلبهنسل و سینهبهسینه به عنوان گنجینهای ارزشمند به دوران معاصر یک ملت به ارث میرسد و همچنان به عنوان یک عنصر و ارزش فرهنگی توسط مردم ترویج، حفاظت و پاسداری میشود.
آثار و بناهای تاریخی و باستانی، تولیدات هنرهای سنتی، چشماندازهای طبیعی، بخشی از داراییهای فرهنگی، در گروه آثار و محصولات فرهنگی ملموس قرار دارند، که یا در قالب یک محوطه باستانی و یا به عنوان اموال فرهنگی در موزه حفظ و نگهداری میشوند، اما آثار فرهنگی ناملموس شکلهایی از فرهنگ بهشمار میروند که اگر چه قابلیت ثبت و ضبط دارند، اما قابلیت ذخیره در یک محل فیزیکی مانند موزه را ندارند و به واسطه ویژگیهای ذاتی و خاص خود، قابل انتقال، تکرار و تجربهکردن هستند.
۱۸۰ کشور عضو کنوانسیون ۲۰۰۳ پاسداری از میراث فرهنگی
میراثفرهنگی ناملموس، توسط یونسکو به عنوان همتای آثار جهانی ملموس ترویج میشود و تمرکز عمده آن بر جنبههای ناملموس معنوی فرهنگ جوامع است؛ یونسکو در سال ۲۰۰۱ با انجام تحقیقی در میان کشورها و سازمانهای مردمنهاد تلاش کرد تا توافق آنان برای ارائه تعریفی از میراث ناملموس و بستن پیماننامهای در این زمینه را به دست آورد که نتیجه آن کنوانسیون پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس بود که در سال ۲۰۰۳ به تصویب رسید و اکنون ۱۸۰ کشور، عضو این کنوانسیون هستند.
ثبت آثار ناملموس جهانی ایران از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۹ (۲۰۲۰- ۲۰۰۹)
ایران تاکنون در کمیته جهانی میراث ناملموس یونسکو ۱۷ پرونده ثبت کرده است که ۱۰ پرونده و ۱۰ اثر پیش از دولت یازدهم ثبت جهانی شده است، که با توجه به ثبت مجدد آیین نوروز در سال۱۳۹۵ با افزودن هفت کشور جدید متقاضی به این پرونده چند ملیتی، وزارت میراثفرهنگی توانست هفت پرونده را در فاصله سالهای ۹۲ تا ۹۹ در کمیته جهانی به ثبت برساند؛ اکنون در مجموع از ایران ۱۶ اثر از حوزه میراث ناملموس در یونسکو ثبت شده که از این تعداد در دولت تدبیر و امید ۶ اثر ناملموس و معنوی از فرهنگ و آئین مردم ایران زمین، جهانی شده است.
آئین باستانی و کهن نوروز و ردیفهای موسیقی سنتی ایران در سال ۱۳۸۸(۲۰۰۹)، آئین پهلوانی و زورخانهای، هنر نمایشی آئینی تعزیه، مهارت فرشبافی کاشان، مهارت فرش فرش قشقایی و گبه استان فارس و موسیقی بخشیهای خراسان شمالی در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰)، دانش سنتی لنجسازی و دریانوردی در خلیج فارس و نقالی، قصهگویی اجرایی ایرانی در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱)، آئین قالیشویان مشهد اردهال در سال ۱۳۹۱ (۲۰۱۲) از مواردی است که پیش از آغاز دولت تدبیر و امید در یونسکو به ثبت رسید.
در حال حاضر ایران با ثبت ۱۶اثر در حوزه میراث فرهنگی ناملموس در فهرست میراث جهانی در جایگاه هفتم جهان و چهارم آسیا قرار دارد.فرهنگ پخت نان لواش و آئین نوروز (با تکمیل پرونده) و ثبت برای دومین بار در سال ۱۳۹۵ (۲۰۱۶)، هنر ساختن و نواختن کمانچه، چوگان، بازی سوار بر اسب همراه با روایتگری و موسیقی در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷) و ساختن و نواختن دو تار ایرانی در سال ۱۳۹۸ (۲۰۱۹)، هنر نگارگری (مینیاتور) و مراسم و آیین زیارت تادئوس مقدس (قره کلیسا) در سال ۱۳۹۹(۲۰۲۰)، هفت پرونده و ۶ اثر معنوی ایرانیان است که از آغاز فعالیت دولت تدبیر و امید تاکنون در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسیدهاند.
از میان این ۱۶ اثر ثبت شده در یونسکو، نوروز با مشارکت ۱۲ کشور، فرهنگ پخت نان لواش با حضور ۶ کشور ، نگارگری با مشارکت سه کشور و آیین زیارت تادئوس با مشارکت ایران و ارمنستان، از پروندههای چند ملیتی ثبت شده در یونسکو هستند که ایران در تدوین و ثبت آنها مشارکت فعال داشته است و ۱۲ اثر دیگر بهصورت پروندهای مستقل و ملی بنام ایران در یونسکو ثبت جهانی شده است.
همچنین از میان آثار ملموس ثبت شده جهانی ایران، یک اثر (نوروز) در گروه آیینهای کهن باستانی، پنج اثر (ردیفهای موسیقی، موسیقی خراسان، کمانچه و دوتار در بخش موسیقی و نگارگری در بخش نقاشی در گروه هنرهای سنتی و مهارتی و دو اثر (آیین پهلوانی و چوگان) در گروه آیینی ورزشی ثبت جهانی شدهاند.
در آثار ناملموس جهانی ایران، ۲ اثر (تعزیه و نقالی) در گروه هنرهای آیینی نمایشی، ۲ اثر (قالیشویان و زیارت تادئوس) در گروه آیینهای معنوی و سه اثر (فرش کاشان و فرش قشقایی از بخش بافتنیها و لنجسازی از گروه صنایع دریایی در گروه صنایعدستی مهارتی و همچنین پخت نان لواش در گروه فرهنگی خوراکی ، در فهرست یونسکو جایگاه جهانی پیدا کرده است.
ثبت جهانی آئین نوروز در سال ۱۳۸۸
آئین باستانی و کهن نوروز به عنوان نخستین اثر ناملموس ایرانی با عضویت هفت کشور و با عنوان یک پرونده مشترک، با درخواست و مدیریت ایران و همکاری کشورهای جمهوری آذربایجان، هند، قرقیزستان، پاکستان، ترکیه و ازبکستان که آن سال به عنوان سومین میراث ناملموس جهان در سال۱۳۸۸ (۲۰۱۰) در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسید.
نوروز با قدمتی سه هزار ساله پهنه وسیع و همگون جغرافیای فرهنگی فراتر از فلات ایران، از چین تا آن سوی فرات و با جمعیتی بیش از ۳۰۰ میلیون نفر را در برمیگیرد و به دلیل اهمیت و ارزش فرهنگی و باستانی مشترک، پنج کشور افغانستان، عراق، قزاقستان، تاجیکستان و ترکمنستان هم پس از ثبت جهانی، درخواست عضویت در این پرونده مشترک جهانی را مطرح کردند، پرونده جدیدی تشکیل شد و بار دیگر نوروز، پنج سال بعد از ثبت جهانی در سال۱۳۹۳ (۲۰۱۵) با مدارک و مستندات کاملتر به عنوان میراث ناملموس مشترک ۱۲ کشور، در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسید.
نویسندگان و شاعران سده چهارم و پنجم هجری همچون حکیم ابوالقاسم فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، مسکویه و … هر یک در پارهای از متون و اشعار بهاریه خویش از آغاز عید نوروز، سخن گفتهاند.نوروز و برپایی مراسم آن، آیینی بسیار قدیمی است که ریشه آن به ایران باستان باز میگردد؛ بسیاری از مورخان معتقدند که نژاد پارسی (آریایی) حتی پیش از زرتشت و آغاز تمدن بابل، بهار و سال نو را جشن میگرفتند و این رسم، نسلبهنسل در میان آنها استمرار یافته است. در کتیبههای برجای مانده از ایران باستان به عیدهایی به نام «اَکتیو» اشاره شده که آغاز آن همزمان با شروع فصل بهار و پایان آن، دوازدهم فروردین ماه بوده است.
ماندگاری سرزمین باستانی و قوم ایرانی مولود فرهنگ کهن، ریشهدار و خرد باور اقوام ایرانی است که توانسته با گذشت چند هزار سال و صدها مصایب و حوادث دردناک تا به امروز موجودیت خود را نگاه دارد. آنچه در طول هزارهها مایه بقای ایران بوده و جاودانگی آینده آن را تضمین کرده است، فرهنگ غنی، باورها، آداب و رسوم انسانساز و خردپسند آن بوده است که نوروز و جشنهای دیگر ملی و مذهبی از آن شمار است.
آیینهای نوروز از روزهای پایانی سال با خانهتکانی، نو کردن جامه و اسباب و اشیای زندگی آغار میشود، پس از آن از اول فروردین با چیدن سفره نوروزی (هفت سین)، دید و بازدید و گستردن خوان نوروزی، به مدت ۱۲ روز ادامه دارد و در این مدت نوروزانه یا عیدانه و عیدیدادن مرسوم است؛ روز سیزده فروردین، مردم با بیرون آمدن از خانه و رفتن به دشت و بوستان (سیزده بدر) در کنار سبزه و آب روان و چشمهسارها به صورت دستهجمعی و خانوادگی برای باز پیوستن به زندگی نوین آماده میشوند.
آیینهای نوروزی اعم از شادیها و بازیها و جشنهای در اقوام و مناطق مختلف در حوزه فرهنگی و جغرافیایی نوروز متعدد و متنوع است؛ این رسوم از شادیها، سرودهها، نغمهها و پایکوبیها، غذاها و شیرینیها تا بازیها و مسابقات کشتی پهلوانی، اسبدوانی و بازیهای برد و باختی محلی گرفته تا به آبافکندن سبزههای رویانده نوروزی، گرهزدن سبزه به دست دختران دمِ بخت، خوردن آشرشته و باقالای پخته در دشت و صحرا در سیزدهمین روز نوروز، از آیینهای برجسته و خاص آیین کهن نوروز است که از ۱۱ سال پیش جهانی شده است.
ثبت جهانی ردیفهای موسیقی سنتی در سال ۱۳۸۸
از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی با همکاری خانه موسیقی پرونده ردیفهای موسیقی سنتی ایران شامل دستگاههای شور، ماهور، همایون، سه گاه، چهارگاه، راست پنجگاه و نوا در قالب کتاب و فیلم جمعآوری و آمادهسازی کرد و در سال۱۳۸۸ (۲۰۱۰) ردیفهای موسیقی سنتی ایرانی به عنوان دومین اثر ناملموس در کمیته جهانی ثبت شد.
یکی از مهمترین بخشهای پروندهای که برای یونسکو ارسال شد فیلم مستندی با حضور بزرگان ردیف آوازی مانند استاد مرحوم محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، حاتم عسگری، فرهاد فخرالدینی، کیانی، طلایی، ظریف و دیگر استادان حوزه آوازی بود؛ این مستندات با کمک اساتید دانشگاه تهران و اساتید خانه موسیقی آماده شد.
در ایران باستان هنگام برآمدن و برنشستن خورشید، گروهی به نواختن طبل و سرنا میپرداختند. درآن زمان ۳ نوع موسیقی آئینی، بزمی و رزمی مرسوم بوده است، چنان که در جشنهای تاریخی و ملی نوای موسیقی ایرانی به گوش میرسید.
از میان نوازندگان موسیقی در ایران باستان میتوان به باربد، نکیسا و رامتین اشاره کرد. همچنین از هردوت، نخستین تاریخنگار یونانی دربار هخامنشیان نقل است که در دوران امپراطوری پارس، موسیقی نقش مهمی در محاکم دادگاهی داشته و برای مراسم مذهبی پرستش خداوند، بسیار ضروری بودهاست.
پس از اسلام هم فارابی فیلسوف بزرگ ایرانی معروف به معلم ثانی، از نوازندگان زبردست بوده و رسالههایی درباره موسیقی ودستگاه های آن دارد، به طوری که از دستگاه های موسیقی ایرانی در مناطق دیگر و کشورهای عربی تا مراکش نشانه ایی بسیار عمیقی وجود دارد .
ثبت جهانی آئین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای در سال ۱۳۸۹
آئین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای در سال ۱۳۸۷ به عنوان یکی از آئینهای کهن ایرانی ثبت ملی شد و دو سال بعد در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰) در اجلاس سازمان جهانی یونسکو که در کنیا برگزار میشد به عنوان نخستین میراث معنوی و بشری و بخشی از تاریخ ایران و سومین پرونده در فهرست جهانی میراث ناملموس به ثبت رسید. جهانیان ورزش پهلوانی و زورخانهای ایران را ورزشی اخلاقی و آمیخته با هنر و موسیقی است میشناسند و تا زمان ثبتجهانی آن هیچ رشته ورزشی در جهان نتوانسته بود نام خود را در یونسکو ثبت کند.
معماری خاص محل ورزش زورخانهای(باستانی)، اندازهها و ارتفاعها هندسی ورودی و رختکن، تابلوها و نقاشیها و آیات و دعاها، گود هشتضلعی محل تمرین و ورزش، جایگاه ویژه برای پیشکسوتان و تماشاچیان که از خانواده سادات(خاندان پیامبر اسلام)، تجهیزات موسیقی از ضرب و زنگ و نوای مرشد،آیینها و آداب خاص ورزشکاران از میانداری و رخصتخواهی تا حماسهخوانی و مدحخوانی و نمایش درسهای اخلاقی، گذشت و فداکاری حاکی از اساس فرهنگ ایرانی و اسلامی در این ورزش جهانی است.
از دیرباز باستانیکاران با اقتدا به امام علی(ع) پای در گود زورخانه میگذاشتند و در کنار موفقیت در میدان ورزش حلقه سلامت اجتماعی و محمل تفکر و مودت نیز با راهبری زورخانهها در هر محله برپا بود.ورزش زورخانهای با ضربآهنگها و ریتم و نوای مرشد و دایرهوار چرخیدن همخوان با حرکات میاندار، آغاز و با شنای کرسی و شنای پاجفت و پیچ، ادامه مییابد و با رخصت مرشد، با حرکات پیچ و خمگیری که نوعی مخصوص از نشست و برخاست است، خاتمه مییابد. انواع میلگرفتن (وزنههای جفت) هماهنگ با نوای مرشد،حرکات مخصوص در پای چپ و پس از آن راست، پایجنگلی و پایتبریزی، کباده زدن، سنگگرفتن با بسمالله و ذکرهای پنجاهگانه از اسامی حسنای خداوند، پیامبران و ختم انبیا(ص)، همگی با رخصت از مرشد انجام میشود. در گذشتههای دور ایرانزمین بهجای گود، خندق، بهجای کباده، چلهکمان، بهجای میل، گرز گران و بهجای سنگ، سپر بوده و این همه نشان از ریشه و هویت پهلوانی و جوانمردی ورزش زورخانه ای دارد.
گلریزان از آیینهایی است که در پایان این ورزش گروهی انجام میشود و پهلوانان، پیشکسوتان و تماشاچیان هر آنچه از توان مالی دارند را بر پارچهای (لنگ) میریزند، این پول به صورت قرضالحسنه در اختیار نیازمندان قرار میگیرد و اگر روزی تمکن مالی یافتند، قرض خود را برای دستگیری از مستمندی دیگر با گلریزان زورخانه باز میگردانند. احترام به کسوت و موی سپید، عزت، غیرت و مردانگی فلسفه رفتاری باستانیکاران و ورزشکاران پهلوانی است.
بزرگانی چون محمودبنولیالدین خوارزمی (پوریای ولی) پهلوان قرن هشتم قمری و جهان پهلوانان غلامرضا تختی، مصطفی طوسی، ضیاءالدین میرقوامی و عباس زندی پهلوانان دوران معاصر در دامان ورزش زورخانهای پرورش یافته و نامشان همواره بر فراز آسمان ایران زمین میدرخشد و آوازه جهانی هم یافته است.
ثبت جهانی تعزیه در سال ۱۳۸۹
هنر نمایشی آئینی تعزیه از ارزشمندترین آئینهای نمایشی اهل ایرانیان و شیعیان مسلمان ایران زمین است و جایگاه و اهمیت آن تا حدی است که به شناسنامه هویتبخش فرهنگ نمایشی و خرده روایتهای آئینی و مذهبی ایرانیان در حوزههای نمایشهای سوگ در طول تاریخ بدل شده است به طوریکه ۱۰ سال پیش -در سال۱۳۸۹ (۲۰۱۰)- به عنوان چهارمین پرونده میراث ناملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد.
تعزیه در ایران سابقهای بیش از ۳۰۰ سال دارد و طی این سه قرن، گنجینه عظیمی از نسخ تعزیه، ابزار، ادوات و البسهای که هنرمندان از دیرباز تا به امروز برای تولید و ارائه نمایشهای تعزیه استفاده کردهاند بهعنوان بخشی از گنجینه و میراث این هنر آئینی با خود بههمراه داشته است.
داود فتحعلیبیگی کارگردان، بازیگر، نویسنده و پژوهشگر هنرهای نمایشی به تحولت اساسی تعزیه در طول حیات ۳۰۰ ساله خود اشاره می کند و میگوید: «یکی از این تحولات، تحول در قصص و مضامین بوده است، بهعنوان نمونه تعزیه در دوره قاجار به قصههای اساطیری (سوگ سهراب و داستان سیاوش و افراسیاب و...) و عرفانی (شیخ صنعان و دختر ترسا و...) و تاریخ معاصر (قتل قائممقام فراهانی یا قتل ناصرالدین شاه و...) میپردازد و همین امر نشان میدهد که تعزیه چنین ظرفیتی را از ابتدا داشته که چنین مضامینی را در دل خود پرورش داده است.»
اگر چه اجرای تعزیه در دوران مختلف با فراز و فرودها، رونقها و محدودیتهایی مواجه بوده است، اما جایگاه تاریخی آن از همان تکیه دولت در تهران گرفته تا میدان سکوی روستاها، در محرم و صفر تا به امروز حفظ شده است و مردم در دورههای اخیر به نگاه ویژهای به هنر حزنانگیز تعزیه داشتهاند و پای اجراهای تعزیه اشکهای فراوان ریختهاند.
آیینهای سوگواری در قالب نمایشهای اجرایی در طول سال برای ایام شهادت ائمهاطهار(ع) مرسوم بوده است، اما اوج اجراهای تعزیه به ماههای محرم و صفر و واقعه عاشوا شهادت امامحسین(ع) امام سوم شیعیان و خانواده و یاران ایشان در سرزمین کربلا بوده است.
آواشناسی صدای زیر و جوان برای نقشخوانی حضرت علیاکبر(ع) با صدای حزنانگیز و آوا و لحن بم برای متنخوانی و اشقیاءخوانی، (مخالفخوانی و موافقخوانی)، رنگشناسی (سیاه نشانه عزا رنگ قرمز را متصل به اشقیاء و رنگ سبز و آبی را متصل به اولیا) طراحی چهره اشقیا و اولیا، موسیقی همساز و طراحی صحنه از ویژگی اجرا تعزیه در ماههای عزا است.
در اجرای تعزیه به ویژه اجرای میدانی آن، نقشهای تعزیهخوانان مخالف و موافقخوان به گونهای به شکل تیپ نمایشی اجرا میشود، به طور مثال شمرخوانی یا مخالفخوانی دارای چهره ای با گریم سنگین است و افرادی که این نقش را بازی میکنند باید از نظر جسمانی و فیزیکی نیز دارای پیکره و استخوانیبندی متفاوت از سایر بازیگران باشند.
استفاده از رنگها در تعزیه و شبیهخوانی همواره مورد توجه تعزیهگردانان و مجریان این هنر آیینی بوده به گونهای که رنگهای تند مانند قرمز و بنفش و زرد و رنگهای آرام مانند سبز چمنی و آبی آسمانی و فیروزهای به عنوان دو جریان روانشناختی رنگها در مقابل هم قرار گرفتهاند. لباس شبیهخوان حضرت عباس(ع) در تعزیه، رنگ سبز صفرایی و لباس مخالفخوان این نقش نیز قرمز خون گلوی کفتری است و این بزرگترین و جامعترین نوع روانشناسی رنگ در عالم هنر است.
ثبت جهانی قالیبافی کاشان در سال ۱۳۸۹
مهارتهای سنتی بافت قالی کاشان شامل رنگرزی طبیعی، کلیابکشی (حلکردن رزین ابریشم) ابریشمبافی، طراحی نقشه و بافت خاص و مهیج، یکی از مشهورترین هنرهای ظریف ایرانیان و میراث جهانی بشر است، یونسکو این مهارت را در سال۱۳۸۹ (۲۰۱۰) در فهرست آثار جهانی خود به عنوان پنجمین از میراث فرهنگی ناملموس ایران ثبت و آن را نماد سبک بافندگی در این شهر و سبک بافندگی ایرانی معرفی کرده است.
کاشان، در میان هنرهای دستی و بخصوص فرش دستباف جایگاه ویژه و منحصر به فردی دارد و جلوهگاه اندیشههای لطیف انسانی است؛ فرش کاشان بنا به سابقه هنری و مهارتهای ملموس و ناملموس غنی و سرشار از زیبایی و مباحث زیباییشناسی است و مهمترین دلیل جهانیشدنی آن، گستردگی ابعاد مختلف هنر و سبک و فن آن از نقشهکشی تا رنگرزی، از طراحیهای بدیع تا آیینهای بافندگی و نقشهخوانی و شعرخوانی پای دار قالی ، در میان همه مردم کاشان است.
هنر قالیبافی در کاشان سابقهای طولانیتری نسبت به شهرهای دیگر ایران دارد؛ قدمت و پیشینه کاشان در فرشبافی و سبک فارسیبافی آن با خصوصیاتی که به نام میراث ناملموس شناخته می شود، بسیار مشهور است. فرشبافی کاشان هم دارای فرش عشایری و هم فرش شهریباف است که فرشهای میمه و جوشقان نمونههای فرش عشایری کاشان هستند.
پژوهشگران هنر معتقدند «با آغاز دوباره صنایع در معماری و نساجی و ابریشمشناسی و عملیات ابریشم، دولاتابی و چندلاتابی و گلابتون و مفتولهای طلا که به کار برده میشود خاص مردم هنرمند کاشان است؛ اول قرن دهم که رنسانس ایران آغاز شد نقش اول را کاشانیها داشتند و قالی شاه عباسی، اولین قالی شاه عباسی اصیل اهدا شده به حرم امام رضا با گلهای شاه عباسی درشت محصول کار کاشانی ها است.»
اهمیت قالی کاشان در دورههای متفاوت پیوسته ماندگار بوده است و مهارتهای بافتن قالی به عنوان نخستین نوع قالی شهریباف و فارسی به ثبت جهانی رسید. توان بافت قالی، رنگرزی طبیعی، و طراحی زیبا سبب توجه به فرش کاشان و معرفی آن برای جهانیان بوده است. رنگرزی طبیعی اساتید رنگرزی بخصوص استاد ستاری، طراحی و تلاش در تولید توسط خانواده افسری و بافت کارگاهی که تاکید بر روحیه کار جمعی دارد از شاخصههای معرفی فرش کاشان به جهانیان بوده است.
آوازه قالی کاشان به بافندگان توانا و خوش ذوق آن ارتباط دارد که نسل به نسل هنر خود را منتقل کردهاند و کاشان میتواند فرشهای اصیلتر و بهتر و زیباتر تولید کند که در ظاهر زیبایی فرش تبریز ولی استحکام و مقاومت فرش کاشان را داشته باشد. رنگرزی از جمله صنایع دستی مرتبط با قالیبافی کاشان است که قدمت آن با صنایع نساجی یکسان بوده است.
ثبت جهانی فرشبافی فارس در سال ۱۳۸۹
مهارتهای فرش قشقایی و گبه استان فارس به همراه ۱۲ نمونه اصیل از دستبافتههای ایرانی از ۶ منطقه جغرافیایی این استان شامل: آباده، لریباف، فرش عرب، قشقایی، گبه، کشکولی، فرش قشقایی و گبه فارس ششمین پرونده ایران در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰) در یونسکو ثبت جهانی شد و ۶سال بعد هم در سال۱۳۹۵ (۲۰۱۶) در سازمان جهانی مالکیت معنوی (WIPO) به ثبت رسید، البته کشورهای پاکستان، هند، نپال در تولید گبه و صادرات فعال هستند، اما با توجه به اینکه این محصول ریشه در ایران و استان فارس دارد، ثبت جهانی آن در برندسازی بنام ایران از عرضه سایر کشورها با عنوان گبه به بازارهای بینالمللی جلوگیری کرد.
سازمان جهانی مالکیت فکری وایپو (WIPO) یکی از ۱۶ نهاد تخصصی سازمان ملل متحد است که با امضای تفاهمنامهای در استکهلم سوئد در سال ۱۹۶۷ برای تشویق آثار خلاقانه و با هدف حمایت از مالکیت معنوی در جهان تأسیس شد.
از خصوصیات و ویژگیهای منحصربه فرد دستبافتههای عشایری میتوان به طرحهای ذهنی آنان، رنگهای زیبا و چشمنواز بکار رفته مانند زرد، سرمهای، آبی، کرم، قهوهای، و طرحهای پرکاربرد و خاص آن منطقه مانند محرماتی، بوته قبادخانی، واگیره تکراری، لچک ترنج، سه ترنج، و قابقابی و ماهی درهم ، استحکام و شیوه بافت، رنگ ثابت گیاهی مورد استفاده در تهیه فرش، استفاده از رنگ های تند و گرم، نقشههای اصیل نام برد.
محققان فرش دستباف معتقدند که در اصالت طرح و نقشههای فرشهای دستباف قشقایی و گبههای فارس به عنوان اصیلترین طرح آریایی مطرح هستند، کاربرد رنگها از عصاره گلها و گیاهان و مواد اولیه طبیعی و نقش های اصیل از عوامل تقاضای برای خرید این نوع از دستبافتهها است.
ثبت جهانی موسیقی بخشیهای خراسان شمالی در سال ۱۳۸۹
هنر موسیقی ایران عمری به بلندای تاریخ این سرزمین کهن دارد و موسیقی بخشیهای خراسان یا موسیقی مقامی، به عنوان هفتمین اثر فرهنگی و معنوی ایران در سال۱۳۸۹ (۲۰۱۰) در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد؛ به گفته یونسکو «موسیقی بخشی احساس تداوم و هویت فرهنگی جمعی را در میان جوامع خراسان منتقل کرده و بخش جداییناپذیر تاریخ، فرهنگ و مذهب خراسان محسوب میشود.»
موسیقی بخشی انتقال دهنده تاریخ، فرهنگ، اصول اخلاقی و مذهبی عشایر خراسان است، به گونهای که نقش اجتماعی بخشیها از روایت و نقل داستان پا را فراتر گذاشته، التیامبخش و پاسدار میراثفرهنگی جامعه عشایر استان خراسان محسوب میشود.
بخشیها که به بداههنوازی و بداههگویی معروف هستند، توانایی نوازندگی و خوانندگی در مدت زمان طولانی را دارند و در زمره روایت گران فرهنگ شفاهی شمال خراسان محسوب میشوند.نوازندگان شمال خراسان را سه دسته عاشقها، بخشیها و لوطیها تشکیل میدهند که عاشقها قدیمیترین این هنرمندان و نوازندگان سازهایی همچون سورنا، دهل، کمانچه و دایره محسوب میشوند. لوطیها نیز از زمانهای قدیم صاحب ساز دایره و در حکم پیام رسانان جامعه آن زمان بودند، به گونهای که این گروه از نوازندگان پیوسته در سفر بودند و اتفاقات، خبرها و رویدادهای جامعه را نقل میکردند. از دیگر موسیقیهای نواحی ایران میتوان به موسیقی بخشیهای خراسان اشاره کرد که با نام موسیقی مقامی معروف است و شامل قطعات آواز ترکی، کردی، ترکمنی و فارسی است.
بخش عمدهای از ساکنان شمال خراسان را مهاجران کرد و ترک تشکیل میدهد که هر یک موسیقی خاص خود را دارند. شمال استان خراسان ضمن این که از گستردگی و تنوع بیشتری برخوردار است، از حال و هوای خاصی نیز بهره میبرد و حماسه، عرفان، عشق و سوگ پشتوانه اصلی این موسیقی است. موسیقی این منطقه از ایران زمین در واقع موسیقی کوهستان و جلگه است و از یک زندگی پرحادثه و پر سوز و گداز حکایت میکند.
عبارت موسیقی نواحی ایران به نغمهها، سازها و نواهای مناطق و نواحی ایران نظر دارد و با نامهایی چون موسیقی محلی، فولکلور، موسیقی اقوام و مقامی شهرت دارد. این نوع موسیقی شامل موسیقی بلوچی، آذری، بختیاری، گیلکی، قزوین، کردی، لرستان، مازندران، همدان، موسیقی جنوب ایران و موسیقی خراسانی اشاره کرد که هر یک ویژگیهای منحصر به خود را دارند.
ثبت جهانی دانش لنجسازی و دریانوردی ایرانیان در سال ۱۳۹۰
دانش لنجسازی و دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱) در ششمین اجلاس یونسکو در اندونزی در فهرست میراث ناملموس جهانی به عنوان هشتمین اثر ناملموس ایرانی در یونسکو ثبت جهانی شد، پروندهای که به دنیا ثابت کرد ایرانیها از خوزستان تا بوشهر و هرمزگان دستکم از دوره عیلامیان (سه هزار سال پیش) در خلیجفارس دریانوردی میکردند و لنج میساختند.
البته نقشههای تاریخی ایران در عصر قاجار در فهرست میراث مکتوب حافظه جهانی یونسکو نیز یک بار دیگر خلیج فارس را بهنام ایران در یونسکو ثبت کرد، و ایران تمام عیار در برابر تحریف نام این منطقه و عادیسازی نامی جعلی برای خلیج فارس ایستاد. در پرونده دانش سنتی دریانوردی با لنجسازی سنتی در حوزه خلیجفارس همه آیینها، مراسم، آوازها و نواها، گویشهای محلی، اعیاد، فنون سنتی دریانوردی، صیادی و لنجسازی در محدوده استانهای هرمزگان، بوشهر، خوزستان و جزایر مسکونی خلیج فارس مورد بررسی قرار گرفته و تدوین شده است.
لنجسازی درحالی سال ۱۳۹۰ به عنوان پرونده اضطراری در فهرست میراثِ در خطر یونسکو ثبت شد که براساس قوانین یونسکو، ایران از همان سال نخست متعهد شد که اقدامات لازم را برای ادامه حیات و ترویج این مهارت با جدیت انجام دهد که در اجلاس اخیر (پانزدهم- ۱۳۹۹) کمیته جهانی یونسکو گزارش ادواری اقدامات پاسدارانه جمهوری اسلامی ایران در خصوص مهارت سنتی ساخت لنج ایرانی در فهرست در خطر و نیازمند پاسداری فوری، را مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد.
ثبت جهانی نقالی در سال ۱۳۹۰
نقالی و قصهگویی اجرایی ایرانی هم همان سال۱۳۹۰ (۲۰۱۲) در بالی اندونزی ثبت جهانی شد؛ در این پرونده که نهمین اثر ناملموس ایران است که جهانی شد، تمامی انواع قصهپردازی در ایران و تاریخچه آن مورد بررسی قرار گرفته و نحوه اجراهای گوناگون این شیوه نمایشی تشریح شده است که نشان می دهد نقالی هنری ایرانی است که از دیرباز تا کنون با تار و پود تاریخ جامعه ایرانی پیوند خورده است.
نقالی یک جریان فرهنگی است که از زمانهای دور در جامعه ایران رواج داشته و روایتگران داستانهایی از حماسههای قومی، ملی، دینی و واقعههای تاریخی شبه تاریخی و مذهبی به ویژه در داستانهای اساطیر شاهنامه را با کلامی سنجیده و آهنگین و بیانی گرم و رسا در میان جمع مردم و در فضاهای عمومی یا محفلهای خصوصی، نقل و روایت میکنند.
نقالان در نقل داستانها و بازنمایی واقعهها و القای رخدادهای هیجان انگیز استعداد و هنر فروانی داشتند و در شیوه بیان طرز نمایش واقعهها و تقلید حرکات و رفتار صاحب ذوق و هنر بودند. نقالها، نگهبانان داستانهای فولکلور و حماسی و موسیقی فولکلوریک بودهاند. آنها پیراهنی به رنگ سفید یا آبی تیره، لباس خاص بلند، کت، کفشهای سنتی (چاروق) و یک شال به سبک درویشان (رشمه) میپوشیدند و در قهوه خانهها حضور مییافتند. گاهی نیز کلاهی قدیمی و کتی زره شکل میپوشیدند تا صحنههای نبرد و دیگر داستانها را تعریف کنند.
نقالان را بر حسب نوع داستان هایی که می گفتند چیرگی و تسلطشان به نقالی به سه دسته تقسیم کردند؛ نخست شاهنامهخوانان یا نقالانی که فقط به روایت داستانهای حماسی شاهنامه میپرداختند، دوم نقالانی که در نقل داستانهای تاریخی و افسانهای مانند اسکندرنامه مهارت داشتند و سوم مذهبیخوانانی که داستانهای دینی مذهبی مانند حمزهنامه و حیدرنامه میخواندند.
ثبت جهانی قالیشویان مشهد اردهال در سال ۱۳۹۱
آئین قالیشویان مشهد اردهال کاشان به عنوان دهمین اثر میراث ناملموس ایران در سال۱۳۹۱ (۲۰۱۲) در پاریس به فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو اضافه شد؛ قالیشویان، آئینی سنتی مذهبی به واقعه شهادت علیبنمحمدباقر(ع) در سال ۱۱۳ هجرت در مشهد اردهال و نحوه به خاکسپاری این امامزاده جلیلالقدر توسط اهالی فین کاشان اشاره دارد و دارای قدمتی چند صد ساله است.
آئین قالیشویان هر سال در دومین جمعه مهرماه هر سال (معمولاً در یکی از روزهای میان نهم تا پانزدهم مهرماه) در بقعه سلطان علی (ع) مشهد اردهال با تعصب و غرور خاصی برگزار میشود و بازدیدکنندگان و زیارت کنندگان فراوانی به این منطقه سفر می کنند تا در این آیین شرکت کنند.
بر اساس داستانهای قدیمی، پس از شهادت پیکر سلطان علی در حالی که در یک قالی پیچیده شده بود، برای غسل دادن به رودخانه برده شد؛ در تمام این سالها در این آئین هزاران نفر از چوب به دستان فین کاشان قالی مقدس را به عنوان نمادی از پیکر مثله شده فرزند امام پنجم (ع) از خادمین امامزاده سلطان علیبن محمدباقر (ع) تحویل گرفته و بر دوش خود حسین حسین گویان به طرف چشمه آبی میبرند.
مردم کاشان برای پاشیدن گلاب روی این فرش شستهشده جمع میشوند و پس از آن، فرش به مردم شهر فین تحویل داده میشود و آنها فرش را دوباره در رودخانه جاری میشویند و آن را گلابافشانی میکنند. عزاداران (چوب به دستان فینی) با پاشیدن آب و شستن قالی به صورت نمادین آن را در پناه چوبها روی دست گرفته و با ندای یاحسین به سمت مرقد باز میگردانند و قالی مقدس را دوباره تحویل آستان مقدس میدهند.
ثبت جهانی پخت نان لواش در سال ۱۳۹۵
فرهنگ پخت نان لواش به عنوان دومین پرونده چندملیتی ایران و مشترک با ارمنستان، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه و یازدهمین پرونده ایران در یونسکو ثبت جهان شد؛ ارمنستان در سال۱۳۹۵ (٢٠١٤) نقش فرهنگی نان لواش را تدوین و به یونسکو ارائه کرد، پس از آن با مسئولیت و هدایت ایران، این پرونده با پنج کشور دیگر به عنوان پروندهای مشترک و چندملیتی ثبت شد.
فرایند پخت نان سنتی و صنعتی در جهان دارای تنوع خاص و سرو و خوردن آن هم دارای آیین خاص فرهنگی همان منطقه است.
برخی کشورها مانند فرانسه دارای تنوع بسیار تا بیش از دهها نوع نان هستند.نان به عنوان یکی از سادهترین غذاهای انسان از دوران کهن و به عنوان یک عنصر و مولفه فرهنگی در جوامع محسوب و همواره نمادی از برکت و روزی و رونق بوده است؛ همه اقشار مردم از طبقات بالا تا ردههای پایین اجتماعی و اقتصادی همواره نان را بر سفره و میز غذای خود مورد احترام قرار داده و جزو اصلی غذای خود در وعدههای مختلف در نظر میگرفتند و البته همچنان هم از این جایگاهی خاص و ارزشمند در فرهنگ خوراک و غذای مردم برخوردار است.
نانها در کشورهای مختلف به اشکال و اندازههای مختلف و با روشهای متفاوت آمادهسازی، پخت و سرو میشود و بنمایه اصلی آن از غلاتی چون گندم و جو به همراه آب و نمک و گاهی شیر و تخممرغ مهیا میشود که بر اساس ذائقههای گوناگون مردم و یا مشتریان و مطابق با محصولات زراعی و فرهنگ تغذیه جامعه مقصد، دارای طعمها، مزهها، رنگها و ترکیبهای مختلف است.
نان سنگک، بربری، تافتون و شیرمال را میتوان از نانهای معروف و رایج در سراسر ایران دانست و از نانهای محلی که با ترکیبی از آرد غلات، برخی سبزیجات و گیاهان و مغزهای خشکبار و تخممرغ پخته میشود میتوان به نان محلی فطیر اراک، کماج همدان، بیشمهبیشمه و بوروک ترکمن صحرا، لاکو در گیلان، کوکه یا چورک در آذربایجان، قاق در قزوین، کانلی گلستان، تاپتاپو و یوخه اصفهان(سیمرم) و نان عباسعلی کاشان اشاره کرد.
ثبت جهانی ساخت و نوازدندگی کمانچه در سال ۱۳۹۶
هنر ساخت و نوازندگی با کمانچه، در پروندهای مشترک با جمهوری آذربایجان در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۵) به عنوان دوازدهمین اثر ناملموس ایران در فهرست جهانی ثبت شد؛ کمانچه از جمله سازهای زهی-آرشهای است و جنس قسمتهای مختلف آن چوپ، پوست، استخوان و فلز است.
کمانچه را در حالت نشسته مینوازند، به طوری که نوازنده، ساز را به طور عمودی در دست چپ میگیرد و انگشتهای همین دستش در طول دسته حرکت میکنند و آرشه (کمانه) را با دست راست به صورت افقی در حرکات رفت و برگشت، بر سیمها میکشد.
کمانچه، پایهای به شکل میلهای فلزی نیز دارد که زائده پهن انتهای آن روی پا یا زمین قرار میگیرد. این ساز را معمولا از چوب کهنه و عمل آمده درختان توت و افرا میسازند. طول کمانچه از پایه فلزی تا صراحی(قسمت بالای سر پنچه) حدود ۷۵ سانتیمتر است.
شادروان روحالله خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، کمانچه را تکامل یافته رباب مینامد و بیان میکند «ساز اخیر رباب که اول دو سیم داشته و بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا درمیآمده و همان است که ما امروز کمانچه میگوییم که از دوره صفویه به بعد [کمانچه] یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است.»
ثبت جهانی چوگان در سال ۱۳۹۶
چوگان؛ بازی سوار بر اسب همراه با موسیقی و روایتگری، سیزدهمین اثری بود که در فهرست میراث فرهنگی ناملموس بشری یونسکو در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۵) ثبت شد. آغاز و سرمنشاء پیدایش این ورزش به عهد باستان تعلق دارد. طبق اسناد تاریخی، قدمت این ورزش به حدود ۶۰۰سال پیش از میلاد مسیح میرسد و خاستگاه و مهد این ورزش، ایران باستان است.
زمینه پیشرفت و ترقی این ورزش از زمان حکومت هخامنشیان در ایران شروع شده است؛ این بازی در ابتدا عنوانی نظامی و جنگی داشت و سوارکاران ایرانی در آن استعداد اسبهای جنگی خود را به نمایش میگذاشتند. در زمان ساسانیان نیز همانند هخامنشیان ورزش با گوی و چوگان به منظور کسب آمادگی نظامی و سرگرمی معمول و متداول بوده است، حتی در آن زمان میدانهایی هم برای تماشا و برگزاری مسابقات چوگان ایجاد کرده بودند و خسرو پرویز برای تماشای مسابقات به میدان میرفت.
در ادبیات ایران، اشارههای فراوانی به قدمت این بازی شده است؛ از رودکی و منصور حلاج در قرن سوم هجری تا سعدی، حافظ، ناصرخسرو و مولانا و منوچهر آتشی در دوره معاصر شعرایی بودند که از چوگان در اشعار خود استفاده کردهاند، اما هیچ شاعری به اندازه فردوسی از چوگان سخن به میان نیاوردبر اساس برخی متون چوگان با حمله مغولها به ایران توسط آنان فراگرفته شد و گسترش یافت؛ با گذشت زمان این ورزش توسط مغولها به شبه قاره هند و از آن جا به کره و ژاپن هم رفت. چوگان به احتمال قریب به یقین، از ایران و از طریق راه ترکستان و تبت در سالهای میان ۶۶۰ و ۷۰۰ به چین راه یافته است. چوگان در ایران باستان، بازی شاهان و بزرگان بوده و در زمان هخامنشیان بازی میشده است. چوگان به هنگام کشورگشایی داریوش اول در هند، به این شبه قاره رفت و در آنجا رواج زیادی پیدا کرد.
در نوشته های ایرانی از کارنامه اردشیر بابکان گرفته تا ترانههای مردمی و اشعار شعرای بزرگ نام چوگان دیده میشود؛ چوگان از نام چوبی که در آن استفاده می شود، گرفته شده است، این ورزش در ایران پس از صفویان کمکم رو به فراموشی رفت. دوره صفویه مهمترین دوره و اوج چوگان در ایران پس از اسلام است. این بازی در این دوره در قزوین آغاز شد و سپس به اصفهان رفت.
این طور به نظر میرسد که شاهعباس صفوی هر زمان که از جنگ و لشکرکشی و سفر فارغ میشد یا میخواست میهمانان بیگانه خود را سرگرم کند، چوگان بازی میکرده و به دستور او، میدان نقشجهان اصفهان (میدان امام خمینی) به منظور برگزاری بازی چوگان احداث شد.
امروزه بیش از ۷۷ کشور مسابقات و برنامههای ویژه چوگان به عنوان بازی پولو (POLO) برگزار میکنند و از سوی کمیته بینالمللی المپیک به عنوان یکی از ورزشهای جهانی شناخته شده است. در این ورزش سوارکار همراه با اسب خود باید بوسیله چوبی که در دست دارد، گوی یا همان توپ مخصوص بازی را وارد دروازه حریف کند. یک بازی چوگان به ۶ دوره زمانی (چوکه) که هر کدام هفت دقیقه است، تقسیم میشود. البته این استاندارد مربوط به کشور انگلستان است، ولی در آرژانتین و آمریکا این مدت زمانی به هشت قسمت تقسیم شده و بین هر چوکه استراحتی معادل سه دقیقه و بین دو نیمه پنج دقیقه در نظر گرفته میشود.
چوگان تنها یک بازی نیست، بلکه عین زندگی است چون هم بزم است و هم جنگ هم غریو است و هم نهیب، هم دوستی پرور است و هم دلاورآفرین؛ چوگان بازی مشترک اسب و انسان است که هماهنگی بی نظیر دو موجود زنده را برجسته میکند و نماد معرفت، مردانگی و هنر خلاق انسانی است.
ثبت جهانی ساختن و نواختن دوتار خراسانی در سال ۱۳۹۸
مهارتهای سنتی ساختن و نواختن دوتار خراسان چهاردهمین میراث ناملموس ایران است که در سال ۱۳۹۸ (۲۰۱۹) در اجلاس کمیته جهانی در بوگوتا پایتخت کلمبیا، ثبت جهانی شد. دوتار خراسان یکی از مهمترین و کهنترین ابزارهای موسیقی ایران است که طی قرنها در گستره پهناوری از ایران نواخته میشده و هم اکنون نیز از جمله سازهای موسیقایی معاصر ایران است.
مهارتهای سنتی ساختن و نواختن دوتار در زمره قدیمیترین، رایجترین و محبوبترین موسیقیهای کشور است که بهشکل گسترده رواج دارد و یکی از مهمترین سازهای زهی-زخمهای فولکلوریک جوامع محلی روستایی و شهری ایران است و بهشکل یک کاسه از جنس چوب توت و دستهای بلند از جنس چوب زردآلو یا گردو ساخته میشود.
دوتار پیشینهای چندهزار ساله دارد و حوزههای نواختن این ساز، مناطقی از شمال خراسان در شهرهای قوچان، بجنورد، شیروان، اسفراین و درگز و آشخانه و جنوب و شرق خراسان در شهرهای تربت جام، تایباد، نیشابور، فردوس، بیرجند، بجستان، بردسکن، قائنات، کاشمر، باخرز، خواف و سرخس وگناباد و سبزوار و نواحی ترکمننشین شمال شرق از جمله استان گلستان و بخش علیآباد کتول همچنین برخی مناطق استان مازندران را در بر میگیرد.
این ساز در نواحی مختلف، با اندکی تغییر در شکل و نحوه نوازندگی دیده میشود. انواع دوتار در محدوده مرزهای جغرافیایی ایران به دوتار خراسان با دو گونه شمال و شرق، دوتار ترکمن و دوتار مازندران تقسیم میشود شکل ساز و نحوه در دست گرفتن و سبک نواختن در شمال و شرق خراسان با هم تفاوت دارد. مردم مناطق خراسان قصهها و داستانهای خود را در قالب آهنگهایی زیبا سینهبهسینه به نسلهای کنونی منتقل کردهاند.
ثیت جهانی هنر نگارگری (مینیاتور) ایران در سال ۱۳۹۹
هنر نگارگری (مینیاتور) در پروندهای مشترک میان ایران، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان، ۲۶ آذر ۱۳۹۹ (۲۰۲۰) در پانزدهمین کمیته جهانی میراث ناملموس یونسکو در فهرست میراث جهانی ناملموس بشری قرار گرفت و به عنوان پانزدهمین میراث ناملموس ایران در یونسکو ثبت شد.
نگارگری، هنری است که در آن هنرمندِ نگارگر آنچه را که در پرده خیال دیده به تصویر می کشد و با چنگ انداختن به ریسمان معنوی و بهرهگیری از تعالیم اسلامی، مفاهیم فرهنگی به خلق اثر هنری ایرانی اسلامی میپردازد.نگارگری ایرانی به عنوان هنری برگرفته از مفاهیمی چون تعالی روح و رسیدن به عالم معنا و جاودانگی با نگرش حقیقتگرا و هنر قدسی در سراسر دنیا شناخته شده است. اوج شکوفایی این هنر با ظهور چهرههایی چون کمالالدین بهزاد و رضا عباسی در عهد صفویه شکل گرفت که بیانگر دوران طلایی آن و مایه مباهات هر ایرانی است. نگارگری مفهوم عام دارد و روش ها و سبکهای گوناگون نقاشی ایرانی را شامل می شود، چه آنها که در کتاب و نسخههای خطی صورت گرفته شامل تذهیب، تشعیر، حاشیهسازی، جدولکشی، گلومرغ و چه آنها که بر دیوار بناها و بومهای دیگر خلق شده است.
نگار در ادبیات عرفانی ما ذات باریتعالی است و در ادبیات عاشقانه نیز به معشوق میگویند و در هنر نگارگری، خداوند، نگار حقیقی است و همه نگاهها به اوست و او نیز در صورتهای مختلف به جلوهگری می پردازد. نگارگر، تصویرکننده جلوه حق است و گاهی به مقامی میرسد که از حق چهره میکند و آن را چهرهگشایی می نامند.
اگر چه هنر نقاشی در آثار تصویری کهن ایران به زمان مانی و حتی گذشتگان او بر میگردد، اما بعد از ورود اسلام به ایران و جلوهگر شدن مبانی فکری و اعتقادی جدید در زندگی انسانها، رویکرد تازهای پیدا میکند و از حدود قرن سوم هجری به بعد شاهد بوجود آمدن نگاه جدیدی در هنر نقاشی ایران هستیم. این تفکر جدید زیر بنای خلق آثار ارزنده نگارگران ایرانی از گذشته دور تا امروز است و اکنون نام و آثار مرحوم حسین بهزاد( شاعر رنگها) و استاد محمود فرشچیان (گنجینه زنده بشری) از هنرمندان نقاش و نگارگر ایرانی در جهان شناخته شده است.
همزمان با ثبت جهانی نگارگری (مینیاتور) استادان محمود فرشچیان، مجید مهرگان، مهین افشانپور، اردشیر مجرد تاکستانی و محمدباقر آقامیری از پیشکسوتان این رشته به عنوان گنجینه زنده بشری یونسکو ثبت شدند.
استاد محمود فرشچیان
محمود فرشچیان، نگارگر توانا است که با آمیزش سبک کلاسیک و نوین، روشهای تازهای را در عرصه مینیاتور ایرانی خلق کرد تا آثار زیبا و نگارههای ماندگارش چشمنواز هنردوستان در ایران و تمام جهان باشد؛ او متولد بهمن ۱۳۰۸ در اصفهان است و دوره کودکی خود را در کنار پدر که از تاجران فرش بود، سپری کرد و به نقشهای قالی علاقهمند شد و این گونه هنر طرح افکندن را بر فرشهای ایرانی فراگرفت.
استاد فرشچیان پس از آموزش تحصیلات مقدماتی، با تشویق پدر برای فراگرفتن نقاشی، از مجلس درس میرزا آقا امامی اصفهانی هنرمند پرآوازه اصفهان بهره برد. علاقه وی به هنر سبب شد تا برای ادامه تحصیل به هنرستان هنرهای زیبا در زادگاه خود برود و در طول چهار سال نزد عیسی بهادری نقش قالی، مینیاتور، نقاشی رنگ روغن، اصول و مبانی طراحی نقوش سنتی را به خوبی بیاموزد و با موفقیت مدرک دانش آموختگی را از مدرسه هنرهای زیبای اصفهان کسب کند.
«غدیر، ضامن آهو، پنجمین روز آفرینش، عصر عاشورا، کوثر، طراحی ضریح امام رضا(ع) و پرچمدار حق، ستایش پروردگار، معراج و شام غریبان» از آثار ارزشمند استاد فرشچیان محسوب میشوند.وی تمامی نقاشی های خود را در نقش هایی دلنشین و چشم نواز با سبکی نوین به نام مینیاتور که خود خالق آن بود، بر صفحه بوم نگاشت و شاهکارهای دلنشین او سبب شد تا در طول این سال ها بارها از تلاش و کوشش های وی قدردانی شود که از آن جمله می توان، افزودن نام این استاد مینیاتور در فهرست روشنفکران قرن ۲۱، نشان درجه یک هنر، تندیس طلایی اسکار ایتالیا، نشان هنر نخل طلایی ایتالیا، تندیس طلایی اروپایی هنر ایتالیا، دیپلم آکادمیک اروپا، دیپلم لیاقت دانشگاه هنر ایتالیا، مدال طلای آکادمی هنر و کار ایتالیا، جایزه نخست وزارت فرهنگ و هنر ایران، مدال طلای جشنواره بین المللی هنر بلژیک و مدال طلای هنر نظامی ایران را نام برد.
این نگارگر ایرانی در طراحی، شناخت و بکارگیری رنگها بسیار توانا است. این قدرت قلم و استواری خطوط قلمگیری باعث شد تا او بنیانگذار مکتب نوین در عرصه مینیاتور ایرانی باشد. از نظر محتوا و مفهوم، آثار فرشچیان با الهام از ادبیات عرفانی و باورهای دینی و مذهبی ساخته و پرداخته شده و در بیشتر اثرهای وی تداوم زندگی و طبیعت آشکار است. او در حقیقت حس زندگی را با قلمی پرشور ترسیم می کند که در آن زشتی ها و زیبایی ها در کنار هم به تصویر کشیده شده اند.
استاد فرشچیان با خلق نقشهایی دلنشین بر بومهای نقاشی توانسته است، هنر نگارگری ایرانی را به جهانیان نشان دهد. اساتیدی چون مجید مهرگان، منصور نگارگر حسینی، اردشیر تاکستانی و اصغر تجویدی از نگارگرانی هستند که از مجلس درس این هنرمند بزرگ بهرههای فراوان بردهاند.
استاد محمدباقر آقامیری
محمدباقر آقامیری در سال ۱۳۲۹ در روستای حسن آباد از توابع بیجار گروس در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد. در کودکی به همراه خانواده به تهران آمد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی، متوسطه و اخذ مدرک کارشناسی نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران درسال ۱۳۶۲، مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته گرافیک ازهمان دانشکده گرفت.
اساتید وی در مینیاتور و تذهیب استاد محمد آقامیری و استاد محمود فرشچیان هستند. وی علاوه بر تدریس در هنرستانها و دانشگاههای هنر عضو فرهنگستان هنر ایران، دبیرچهارمین دوسالانه نگارگری، منتخب نهمین دوره نمایشگاه قرآن مجید بوده است.
تذهیب و ترصیع بیش از ۳۰ جلد قرآن مجید، تصویرسازی و تذهیب بیش از ۴۰ عنوان از کتاب از فعالیتهای هنری وی است. تذهیب و تشعیر ترجیعبند هاتف اصفهانی از آخرین کارهای اوست. همچنین در رشتههای کتابآرائی، طراحی فرش، طراحی برای کاشی و طراحی نقش پارچه فعالیت داشته و تدریس می کند.
شرکت در بیش از ۵۰ نمایشگاه داخلی و خارجی، برگزاری نمایشگاه در کشورهای انگلستان، مجارستان، پاکستان، بنگلادش، الجزایر، کانادا، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان، آمریکا و چین از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۷- برنده مدال طلا و لوح تقدیر و نفر اول مسابقات هنری دبیرستانهای ایران- نامزد هنری برای جایزه صلح نوبل درسال ۱۳۶۲ - برنده مدال طلا از نمایشگاه جهانی الجزایر بین ۳۶ کشور درسال ۱۳۶۷ ، از دیگر فعالیتها و افتخارات هنری آقامیری است.
پژوهش در زمینههای هنری برای کودکان، خلاصهای بر نقش پهلوان و پهلوانی در نقاشی و تاریخ ایران زمین (بابیش از ۳۰ تابلوی پهلوانی) از جمله تالیفات استاد آقامیری است.
استاد مجید مهرگان
مجید مهرگان متولد ۱۳۲۴ رشت دارای کاراشناسی گرافیک دانشکده هنرهای تزئینی، دانشگاه هنر ۱۳۴۹ و مدرک درجه یک هنری (دکتری) شورای عالی ارزشیابی است؛ وی از سال ۱۳۵۰ به عنوان هنرآموز نگارگری به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد و در سال ۱۳۸۱ بازنشسته شد.
استاد مهرگان از حدود سالهای ۱۳۳۶ به نقاشی اصیل ایرانی پرداخت و بعداً حدود سالهای ۱۳۴۰ به صورت خصوصی در محضر استاد محمود فرشچیان تعلیم گرفت. و به نقاشی به صورت حرفهای پرداخت که هنوز هم ادامه دارد.
برگزاری نمایشگاههای انفرادی و گروهی از سال ۱۳۸۴ تا کنون، شرکت در نمایشگاه هنر ایران در دوسلدورف آلمان، عضو هیات داوری دوسالانههای نگارگری، عضو هیات داوری شورای عالی ارزشیابی هنری سازمان میراث فرهنگی، عضو هیات علمی همایش مولانا کمال الدین بهزاد، عضو هیات علمی سلطان محمد، عضو هیات علمی اصفهان و عضو شورای عالی داوری نمایشگاه قرآن مجید از سوابق و فعالیتهای علمی، فرهنگی و هنری استاد مهرگان است.
استاد اردشیر مجرد تاکستانی
اردشیر مجرد تاکستانی متولد ۱۳۲۸ رشت نگارگر، محقق نگارگری و تذهیب و تشعیر و فارغالتحصیل هنرستان هنرهای تجسمی است؛ او از شاگردان اساتید مشهوری از جمله محمود فرشچیان، ابوطالب مقیمی و عباس معیری است و نمایشگاههای انفرادی در زمینه نگارگری برگزار کرده و در بیش از ۲۰ نمایشگاه گروهی در چندین نمایشگاه خارجی نیز حضور داشته است.
استاد تاکستانی مدرس مینیاتور در هنرستانهای گرافیک دانشگاه تهران و از داوران نخستین دوسالانه نگارگری ایران است؛ از وی مقالاتی در زمینه تاریخچه تذهیب در دایرهالمعارف بزرگ شیعه به چاپ رسیده است. تاکستانی سرپرست کارگاه مرمت و صحافی سنتی نسخههای خطی و نفیس حرم فاطمه معصومه(س) در قم است.
تاریخ انبیا و تشییع پیکر حضرت امام حسین(ع) از آثار معروف استاد مجرد تاکستانی و کتابهای راهنمای نقاشی و کتاب آرایی در ایران و شیوه تذهیب از نوشتههای اوست.
استاد مهین افشانپور
مهین افشانپور در شهریور۱۳۲۰ در تهران متولد شد؛ وی در سال ۱۳۴۸به هنرستان کمالالملک راه یافت وآموزش خود را با طراحی، سیاهقلم، نقاشی رنگ وروغن و تذهیب شروع کرد. اساتید وی دراین زمان: استاد حسین شیخ(طبیعت و رنگ وروغن)- استادمسیری (سیاه قلم) - استادیوسفی (تذهیب) و استاد الطافی(گل ومرغ) بودند. رفته رفتـه ظرایف و دقایق در هنر مینیاتور استاد افشانپور را جلب کرد و نزد استــاد جلالی سوسنآبادی به تعلیم پرداخت. پویایی ذهن، مطالعه و مقایسه درآثار دیگران و یافتن سبک مورد نظر و استفاده از سوژههای نو ملهم از ادبیات و عرفـان و فرهنگ ایرانی از ویژگیهای کار این نگارگر ایرانی است.
افشانپور درسال ۱۳۵۴ به اداره هنرهای سنتی دعوت شد و در کارگاه مینیـاتور وزارت فرهنگ وهنر به فعالیت مشـغول شد. ازسال۱۳۶۰به آموزش مینیاتور در دانشگاههای سوره، هنر، الزهرا و میراث فرهنگی کشور و همچنین تدریس آزاد این هنر پرداخته که تا کنـون هم ادامه دارد.
تابلوی خانواده (چهارچهره) با زمینه آبچائی، حاشیه تشعیر در موزه صاحبقرانیه، پیران(درخت هستی) آبرنگ بارنگ مایههای سرد در موزه صنایع دستی، رقص دراویش وساقی وخلوت درویشان(سه چهره) در سفارت ایران در سورینام از آثار فاخر افشانپور است.
ثبت جهانی آیین زیارت تادئوس مقدس در سال ۱۳۹۹
مراسم و آیین زیارت تادئوس مقدس (قره کلیسا) به صورت مشترک با کشور ارمنستان ۲۷ آذر ۱۳۹۹(۲۰۲۰) در پانزدهمین اجلاس کمیته جهانی میراث ناملموس یونسکو مطرح شد و داوران کمیته به اتفاق آرا با ثبت این آیین به عنوان میراث جهانی ناملموس بشری موافقت کردند و به عنوان شانزدهمین میراث ناملموس ایران ثبت جهانی شد.
زیارت تادئوس مقدس آیینی مذهبی در قره کلیسا در آذربایجان غربی در ایران است، که ارامنه هر ساله از نقاط مختلف جهان به این مکان تاریخی (قره کلیسا- کلیسای تادئوس) - که جزو میراث جهانی ثبت شده است- میآیند، و این آیین را برگزار میکنند. قرهکلیسا در آذربایجان غربی سالانه میعادگاه حدود پنج هزار ارامنه ایران و جهان می شود و در هفته اول مرداد ماه ارمنی ها از شهرهای مختلف به قره کلیسا می آیند. افزون بر ارامنه، خانواده هایی از آشوریان و به ندرت خانواده های مسیحیان کاتولیک هم در این جشن شرکت می کنند.
قره کلیسا از بناهای مذهبی متعلق به ارامنه بوده که در جنوب ماکو و ۲۰ کیلومتری شمال شرقی چالدران در کنار روستایی به همین نام واقع شده است. قره در زبان آذری به معنای سیاه است و وجه تسمیه این نام سیاهبودن قسمتی از کلیسا است.یکی از آداب پسندیده در طول زیارت سه روزه، آیین های غسل تعمید کودکان و نوجوانان ارمنی در این کلیسا است. عده ای بر این عقیده هستند که تعمید کودکان آنها در نخستین کلیسای حضرت مسیح و محل شهادت حواری آن پیامبر، همراه با خیر و برکت است. گروهی هم فرزندان خود را با نذر و نیت در آنجا غسل تعمید می دهند و به همین خاطر سن غسل تعمید گیرندگان گاه به ۱۵ و ۲۰ سال هم می رسد.
روزهای توقف خانوادهها در قره کلیسا متفاوت است. رسم این است که سه روز (از اول تا سوم مرداد) باید در آنجا بمانند ولی کسانی که از راه دور می آیند، گاهی بیش از سه روز می مانند. خانواده هایی هم که از شهرهای نزدیک میآیند، ممکن است فقط روز دوم آنجا باشند و سپس مراجعت کنند.
تادئوس یا طاطائوس (طاطاوس) یکی از حواریون مسیح است که در سال چهل میلادی به ارمنستان آمد و به تبلیغ مسیحیت پرداخت که در پی تبلیغ وی گروه زیادی به آیین مسیح روی آوردند که از آن جمله ساناتروک پادشاه ارمنستان و دخترش ساندخت بود ولی سلطان کمی بعد پشیمان شد و به مخالفت با آیین جدید پرداخت و دستور داد تا تادئوس، ساندخت(دخترش) و گروهی دیگر که به مسیحیت گرویده بودند (حدود ۳۵۰۰ نفر) را به قتل برسانند.
در سال ۳۰۲ میلادی زمان پادشاهی تیرداد از پادشاهان ارمنستان، مسیحیت در این کشور دین رسمی و همگانی شد. مسیحیان ارمنی که خاطره شهادت تادئوس و ساندخت را نسل به نسل حفظ کرده بودند، در محل فرار آنها کلیساهایی بنا کردند که قره کلیسا یکی از آنهاست.
بنا بر عقیده ارامنه، کلیسای تادئوس (طاطائوس) اولین کلیسایی است که به دستور مبشرین و حواریون مسیح در دنیا ساخته شده است و چون از نظر مذهبی شهادت را بزرگترین سعادت برای بشر میدانند، هر سال در روزهای آخر تیرماه و هفته اول مرداد ماه که مصادف با کشته شدن تادئوس مقدس و پیروان مسیحی او است، در قره کلیسا جمع شده و مراسمی را که به آیین زیارت تادئوس معروف است، بر پا میکنند.
ساختن و نواختن عود و جشن مهرگان از ثبت جهانی جا ماندند
پانزدهمین کمیته جهانی میراث ناملموس یونسکو به میزبانی جامائیکا به مدت ۶ روز تا ۲۹ آذر ۹۹ (۱۴ تا ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰) به دلیل شیوع بیماری کرونا به صورت مجازی (آنلاین) برگزار شد. ایران در این دوره نیز ۲ پرونده جدید ارائه کرده بود، پرونده مهارت ساختن و نواختن عود به صورت مشترک با سوریه و پرونده جشن مهرگان به صورت مشترک با تاجیکستان در این اجلاس مطرح شد، که البته با پیشنهاد ریفر (refer) اعضا، تصمیم برای جهانی شدن آن به اجلاس دور بعد موکول شد.
«منظور از ریفر کردن پرونده، ارجاع پرونده به اجلاس بعدی یونسکو برای ثبت جهانی است؛ این پروندهها به دلیل اینکه بهشکل مشترک با کشورهای دیگر تنظیم شده، ظاهراً ابهامهایی برای کمیته ارزیابی جهانی بر روی نقاط مشترک برگزاری این عناصر فرهنگی در کشورهای تهیهکننده پرونده مطرح شده است، البته ایران به همراه سوریه و تاجیکستان بهشکل مشترک دفاعیههای کارشناسی و فنی خود را ارائه کرده است.»
ثبت جهانی هنر خوشنویسی ۲۰۲۱ / آیین یلدا ۲۰۲۲
یکی از آیینهای کهن نزد خانوادههای ایرانی مراسمهای پاسداشت بلندترین شب سال در آخرین روز فصل پاییز با نام شب یلدا است؛ یلدا صرفا شبنشینی و دورهمی و شب زندهداری نیست، بلکه از همان دوران کهن علاوه بر آیینهای باستانی، پاسداشت تلاش و دستاوردها و پیشرفتهای یک سال یک خانواده ایرانی در حوزه اقصادی، تجارت، فرهنگی، کشاورزی و دامداری بوده است و اکنون قرار است پرونده آیین یلدا - که در برگیرندگی فراتر از سرزمین ایران دارد و پهنه جغرافیای فرهنگی ایران را شامل میشود-، ثبت جهانی شود.
حسن طالبیان معاون میراث فرهنگی کشور میگوید «پرونده یلدا به صورت ملی و مستقل برای ثبت در فهرست میراثفرهنگی ناملموس یونسکو ارسال شده و در نوبت ارزیابی قرار دارد و با توجه به محدودیتهای سهمیهای، در اجلاس کمیته جهانی احتمالا سال ۲۰۲۲ یا ٢٠٢٣ مطرح میشود. پرونده هنر خوشنویسی به صورت مستقل و ملی برای ثبت جهانی تدوین و برای کمیته جهانی میراث ناملموس یونسکو ارسال شده تا در سال ۲۰۲۱ مورد بررسی قرار گیرد.»
معاون میراث فرهنگی کشور با اشاره به اینکه هر کشوری برای ثبت میراث ناملموس به صورت مستقل و ملی در یونسکو فقط یک سهمیه سالانه دارد، گفت: به دلیل اینکه ترکیه هم یک پرونده مستقل و ملی برای خوشنویسی و کشورهای عربی هم یک پرونده جداگانه به یونسکو ارسال کردهاند، حساسیت بیشتری برای ثبت جهانی این هنر ایجاد شده است.
طالبیان درباره اولویتبندی برای ثبت پروندهها و سهمیه محدود سالانه هر کشور گفت: از بین یلدا و خوشنویسی اولویت ثبت جهانی را به خوشنویسی دادیم و سال آینده ثبت جهانی آن را پیگیری میکنیم؛ یونسکو پروندههای ثبت آثار ناملموس مستقل ملی را در بازه دو تا سه سال برای طرح و رایگیری میپذیرد؛ برای پروندههای چندملیتی سهمیه سالانه لازم نیست، اما تدوین پرونده مشترک کار بسیار سختی است.
بخش پژوهشی و تدوین پرونده هنر خوشنویسی با عنوان «فعالیتهای پاسدارانه از هنر خوشنویسی ایران» در قالب یک پرونده مستقل و ملی در پژوهشکده هنرهای سنتی آمادهسازی، نهایی و برای ثبت جهانی به عنوان میراثفرهنگی ناملموس به یونسکو ارسال شده است، تا سایر کشورها هم بتوانند از اقدامات و برنامههای پاسدارانه ایران برای حفظ خوشنویسی خودشان الگوبرداری و استفاده کنند و وزارت میراث فرهنگی در تلاش است این پرونده در سال ۲۰۲۱ در یونسکو ثبت شود.
ایران در زمینه تنوع فرهنگی جزو کشورهای مثالزدنی است و دارای هنرهای بیبدیل و منحصرفرد است و جا دارد که آگاهی عمومی جامعه نسبت به این عناصر ارزشمند ارتقا و روشهای ترویج، صیانت و اقدامات پاسدارانه از این گنجینه های ارزشمند فرهنگی به مردم به ویژه به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود.