به گزارش ایسنا، دکتر رضوان حکیمزاده، عضو هیات علمی گروه برنامهریزی درسی و آموزشی دانشگاه تهران در برنامه "سیمرغ" (شبکه اینترنتی دانشگاه تهران)، با موضوع "ایجاد تعلق و عملکرد تحصیلی دانشجویان/ نقش عوامل روانی و اجتماعی"، درباره عوامل موثر بر عملکرد تحصیلی دانشجویان گفت: تمامی فاکتورهای موثر بر عملکرد دانشجویان را باید با نگاهی جامع مورد بررسی قرار داد. در گذشته، تنها فاکتورهای آموزشی مورد توجه قرار میگرفتند اما اکنون لازم است بررسی شود که چه عواملی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان تاثیر میگذارند.
وی با اشاره به پیشنه بررسیهای انجام شده برای تشخیص عوامل موثر بر عملکرد تحصیلی دانشجویان اظهار کرد: پیش از این و در قالب یک تحقیق، افرادی که در سالهای ۷۹ و ۸۰ دچار افت تحصیلی شده بودند، مورد بررسی میدانی قرار گرفتند. موضوعی به نام "یادگیری اجتماعی-هیجانی" در سطح جهان به ویژه در دهه گذشته مورد توجه قرار گرفت چرا که عوامل روانی و اجتماعی در یادگیری نقش مهمی دارند. نتایج بررسیها نشان داد که عوامل عاطفی و اجتماعی در محیطهای آموزشی تاثیرگذار هستند، در حالی که در گذشته این موارد چندان مورد توجه قرار نمیگرفتند.
عضو هیات علمی گروه برنامه ریزی درسی و آموزشی دانشگاه تهران با بیان اینکه دانشجویان با هدف دستیابی به موفقیت گام به محیطهای آموزشی میگذارند، تصریح کرد: در طول دوران تحصیل، برخی عوامل سبب میشوند تا گروهی از دانشجویان در مسیر تحصیل خود عملکرد بهتر و موفقیت بیشتری داشته باشند؛ در حالی که برخی با چالشهای متعددی روبرو میشوند. به طور قطع، این عوامل باید بررسی شوند. زیرا چالشهای متعددی که در مسیر تحصیلی دانشجویان قرار دارند نه تنها تاثیر نامطلوبی بر روح و روان دانشجویان میگذارند؛ بلکه بهرهوری دانشجو را کاهش میدهند که به تبع این موضوع، مدت زمان تحصیل دانشجو نیز افزایش مییابد.
این استاد دانشگاه تهران درباره عوامل روحی و روانی موثر بر عملکرد دانشجویان توضیح داد: دانشجو با دنیایی از آمال و آرزوهای متعدد به عرصه دانشگاهی قدم میگذارد. تحصیل در دانشگاه تهران که نماد تحصیلات عالیه به حساب میآید، بعضا برای دانشجویان یک رویا است. پیش از ورود به دانشگاه، دانشجویان دانشگاه تهران در تمامی مقاطع تحصیلی خود نسبت به دیگر دانشآموزان متمایز هستند و این موضوع را با تمام وجود احساس میکنند.
وی افزود: پس از ورود به دانشگاه، دانشجو به محل تحصیل خود احساس تعلق نمیکند چرا که مثل دوران مدرسه در کانون توجه قرار ندارد و احساس "بودن" نمیکند. این مسائل بر "خود کارآمدی تحصیلی" ، "احساس تعلق" و "یکپارچگی دانشجو با محیط تحصیلی" تاثیرگذار هستند. مواردی که شاید قابل مشاهده نباشند اما بر انگیزه دانشجویان و درگیر شدن آنها در اموری مانند مطالعه و کارهای پژوهشی تاثیرگذار هستند.
به گفته وی، مرحله دانشجویی به نحوی سرآغاز زندگی مستقل به حساب میآید، باید بررسی کرد آیا دانشجو شرایط پذیرش این مرحله از زندگی را دارد؟ اگر آمادگی لازم را کسب کرده باشد، تمامی این عوامل میتوانند منجر به موفقیت وی در طول دوران تحصیل شود، این احتمال هم وجود دارد که عدم آمادگی مانع جدی برای دانشجو باشد. این مولفهها به عنوان عوامل روانی-اجتماعی دستهبندی میشوند و بر ماندگاری و موفقیت دانشجویان تاثیرگذار هستند.
دکتر حکیمزاده خاطرنشان کرد: دانشجویان در محیط اجتماعی دانشگاه با افراد مختلف مثل اساتید، سایر دانشجویان و کادر اداری دانشگاه تعامل دارند که این تعاملات بر شکلگیری نگرشها و انگیزههایشان تاثیر میگذارد و سبب میشود تا معناداری و مفیدبودن بودن را احساس کنند.
این استاد دانشگاه تهران درباره سیاستگذاریها، نقش رسانه و اثرگذاری فرهنگ عموم جامعه بر عملکرد دانشجویان گفت: بنا به شرایط سنی دانشجویان، عموم جامه تصور میکند که آنها بسیار بزرگ شدهاند. یک دانشآموز چند ماه پس از فارغالتحصیلی وارد دانشگاه میشود؛ بازه زمانی ۳ یا ۴ ماهه نمیتواند یک دانشجو را بزرگ کند. همچنین در این مرحله گذار نیازهای روحی و روانی، به طور معمول کمتر مورد توجه قرار میگیرد. از سوی دیگر، مفهوم رسانه در این روزها بسیار فراگیر است و تقریبا تمام زندگی را احاطه میکند. یک برنامه تلویزونی تا شبکههای اجتماعی همگی رسانه هستند؛ دانشجویان هم به طور مداوم در معرض دریافت خوراک رسانهای قرار میگیرند.در واقع دانشجویان را باید مصرفکنندگان دائمی رسانهها دانست؛ رسانه یک فرصت بیبدیل است چرا که تمامی محدودیت فضاهای سنتی یادگیری را در هم میشکند و مرزهای منابع یادگیری را از میان برمیدارد. جذابیتهای آن هم غیر قابل چشمپوشی است. اگر به صورت هدفمند از ظرفیت رسانه استفاده کنیم، میتوان به مخاطبان کمک کرد تا مهارت مورد نیازشان را کسب کنند. باید همکاران هیات علمی را آگاه کنیم چگونه که با تعامل میتوانند نقشی موثر در کسب مهارت دانشجویان با استفده از ظرفیت رسانه داشته باشند.
وی با بیان اینکه"برنامه درسی پنهان"، موضوع مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد، تاکید کرد: برخی عوامل بر دانشجو اثر میگذارند و نگرش آنها را تغییر میدهند. این موارد محدود به کلاس درس و محتوای آموزشی نیستند. یک استاد هیات علمی ممکن است علاوه بر موضوع تخصصی که تدریس میکند، بازخوردهایی داشته باشد که هرکدام از آن موارد میتوانند زندگی دانشجویان را بسازند یا ویران کنند. بسیاری از این موارد میتوانند که موجب افزایش یا کاهش امید در دانشجویان شوند، تغییر نگرش دانشجویان، حاصل "برنامهریزی درسی پنهان" است. اگر بخواهیم به صورت علمی با این برنامه مواجه شویم باید ابعاد و ماهیت آن را به صورت علمی بررسی کنیم؛ سپس از ظرفیت رسانه برای افزایش تعامل هدفمند استفاده کنیم. همچنین با تغییر محدودیتهای سنتی محیطهای آموزشی میتوانیم نگرشها را تغییر دهیم.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران، گفت: حس پذیرش دانشجویان توسط جامعه دانشگاهی را میتوان با ابعاد وسیعتر مورد بررسی قرار داد یعنی میزان تعلق یا بیگانگی از جنبههای مختلف سنجیده شود. پژوهشهایی درباره عوامل موثر بر مهاجرت دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران انجام دادهایم، "بیگانگی" یکی از ابزارهای این پژوهش بود. نتیجه این پژوهش نشان میدهد، هرچقدر میزان معناداری کمتر شود، میزان بیگانگی افزایش مییابد. شخص دریک محیط حضور دارد اما احساس بیگانگی میکند. افزایش احساس عدم تعلق سبب افزایش مهاجرت میشود.
دکتر حکیمزاده درباره تفاوت میان تمایل به مهاجرت و مهاجرت واقعی گفت: باید موضوع "تمایل به مهاجرت" مورد توجه قرار گیرد چرا که تمامی افراد فرصت مهاجرت ندارند. تمایل افراد برای مهاجرت به این معنا است که از منظر روانی به جامعهای دیگر تمایل دارند. در چنین شرایطی، این افراد احساس وابستگی و سرنوشت مشترک نمیکنند و جنس مواجهه آنها با چالشها متفاوت است.
وی تاکید کرد: بر این باور هستم، عملکرد تحصیلی خوب یک دانشجو نمیتواند به معنای میزان تعلق خاطر بالای یک فرد باشد. این احتمال وجود دارد، دانشجویان برای اینکه فرصتهای بیشتری برای مهاجرت داشته باشند، در دوران تحصیل عملکرد بسیار مناسبی داشته باشند. به طور قطع، میان عملکرد تحصیلی یک دانشجو و میزان تعلق او هیچ رابطهای وجود ندارد. احساس تعلق میتواند پیشبینیکننده موفقیت باشد اما موفقیت نمیتواند پیشبینیکننده احساس تعلق یک دانشجو باشد. رابطه این مولفهها دو طرفه نیست.
وی با بیان اینکه عوامل مختلفی میتوانند میزان مهاجرت و پدیده فرار مغزها را تشدید کنند یا کاهش دهد، توضیح داد: وضعیت زندگی شهروندان کشورهایی که میزان شاخص توسعهای بالاتری دارند از واقعیت بهتر به نظر میرسد. من با دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور بسیار گفتگو کردهام؛ این افراد اذعان کردهاند که شرایط زندگی آنها آن چنان که تصور میکردهاند، ایدهآل نیست. شرایط زندگی آنها سخت است و برای تامین هزینههای تحصیلی ناچار هستند، اشتغال داشته باشند. اگر به این موضوع واقعبینانه نگاه کنیم، به این نتیجه میرسیم شرایط زندگی آنها پیش از مهاجرت بهتر بوده است. مشکلات را نفی نمیکنم، جوانان و دانشجویان ایران با برخی از مشکلات مواجه هستند.
عضو هیات دانشگاه تهران گفت: تمامی متدهای آموزشی باید از این وجه مورد بررسی قرار گیرند که تا چه میزانی میتوانند دانشجویان را برای فرصتهای شغلی آماده کنند. یکی از مواردی که باید مورد بررسی قرار گیرد، میزان انطباق گسترش نظام آموزش عالی با نیازهای بازار کار آینده است. به طور قطع، دانشجویان باید به صورت هدفمند تربیت شوند چرا که پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاهها بتوانند بلافاصله وارد فضای کسب و کار شوند. اشتغال نه تنها به معنای کسب درآمد است بلکه به زندگی افراد به ویژه جوانان معنا میدهد.
وی درباره محدود بودن فضای فعالیت دانشجویان، اختلاف نسلها و عدم اعتماد نسلها به یکدیگر توضیح داد: معلمی در دانشگاه، فراتر از تدریس یک موضوع درسی است چرا که تربیت و ساخت یک انسان مدنظر است. بنابراین علاوه بر دانش، مهارتهای ارتباطی هم نیاز است اما این مساله مورد توجه قرار نمیگیرد.
وی ادامه داد: برخی بر این باورند با یک کارنامه پژوهشی مناسب میتوان یک معلم خوب بود. ویژگیهای مهارتی برای پذیرش این نقش مورد توجه قرار نمیگیرد. اما اگر بخواهیم از گمشده و حلقه مفقوده نظام آموزشی سخن بگوییم باید به نقش تربیتی اساتید اشاره کنیم. تصور میکنیم، دانشجویان را نمیتوانیم تربیت کنیم در حالی که این گروه به بالاترین سطح تفکر رسیدهاند. بنابراین با تعامل مناسب میتوان نگرشهای خوبی در دانشجویان ایجاد کرد. اما بسیاری از اساتید به تعامل با دانشجویان اعتقادی ندارند.
دکتر حکیمزاده در پایان خاطرشان کرد: به عنوان یکی از اعضای گزینش اساتید دانشگاه تهران اعلام میکنم، برخی از داوطلبان هیئتعلمی تنها پژوهشهایشان را ملاک کار قرار میدهند و نسبت به مولفههای مهمی مانند ایجاد تعامل، برقراری ارتباط و مدیریت کلاس بیتوجه هستند. با این تفکر روحیه عدم تعلق به صورت غیرمستقیم در سیاستهای جذب نیرو ترویج داده میشود، چرا که یک فارغالتحصیل دانشگاههای خارجی نسبت به فارغالتحصیل از دانشگاههای داخلی برای یک موقعیت شغلی شانس بیشتری دارد. این موضوع باعث میشود تا میزان تمایل به مهاجرت در میان دانشجویان افزایش یابد.
انتهای پیام