با وجود خریدهای محسوس حقوقی‌ها، همچنان فشار فروشندگان می‌چربد و بر تعداد صف‌های فروش افزوده شده است. به طوری که شاخص هم‌وزن نیز که به دنبال سبزپوشی نمادهای کوچک افزایشی آغاز کرده بود، در مسیر کاهشی قرار گرفته است.
از موضوع تکراری صنایع کوچک و بزرگ که بگذریم، در گروه‌های مختلف رفتار متفاوت سرمایه‌گذاران قابل رصد است. در هر صنعت، نمادهایی که در محافل بیشتر از آنها صحبت می‌شود با فشار سنگین فروش مواجهند و در مقابل سهم‌های کمتر مشهور بورس با اقبال خریداران مواجهند. یعنی اینگونه نیست که گروه‌های کامودیتی‌محور دسته‌جمعی کاهشی و گروه‌های غیرکامودیتی مثبت باشند.
مثلا خودرویی‌های بزرگ یا معروف مثل خساپا، خودرو و خگستر در محدوده منفی معامله می‌شوند. حال آنکه برخی قطعه‌سازان کوچک‌تر با صف خرید همراه هستند. در فلزی‌ها نمادهای شهره چون فولاد، فملی و فاسمین نزدیک صف فروش هستند و سهم‌هایی مثل کیمیا، کویر، فمراد، فایرا و زنگان صف خرید هستند. نمونه‌های مشابه قهر با سلبریتی‌های بورس در گروه‌های بزرگی مانند شیمیایی و بانکی نیز مشهود است. حتی در سهام دارویی نیز مشاهده می‌شود نمادهایی مانند برکت و دفارا که بیشتر سر زبان‌ها بوده‌اند با فشار فروش مواجهند.
از فضای منفی بورس که فاصله بگیریم، صنایعی مانند سیمان، انبوه‌سازی و تایر در کنار ارکان بورس (انرژی۳، کالا، بورس و فرابورس) جزو منطقه‌های سبز بازار سهام محسوب می‌شوند. یک تحلیل آن است که بورس در مسیر پیش رو به جریان پول توجه شود که فعلا در سهام غیرمشهور بیشتر جولان می‌دهد. اما دیدگاه دوم آن است که حقوقی‌ها با حضور پررنگ در نمادهای سودساز که در صورت تثبیت قیمت‌های جهانی و دلار می‌توانند از نظر تحلیلی جذابیت بالایی داشته باشند مسیر بازار را تغییر خواهند داد.
فارغ از پیروزی کدام رویکرد، هیجان موجود در بورس امری غیرقابل چشم‌پوشی است که باید در معادلات این روزهای سرمایه‌گذاران لحاظ شود. طرفداران نگاه بلندمدت از این هیجان می‌توانند فرصت‌های خرید مناسبی کشف کنند و کوتاه‌مدتی‌ها نیز احتمالا کار دشواری برای شناسایی فرصت‌های سودساز ناشی از جریان پول خواهند داشت.
