رسیدگی به این پرونده از ساعت ۳ بامداد یکشنبه ۵ دی، با کشف جسد پسر جوانی داخل گونی در کنار سطل زباله آغاز شد. رد خون روی زمین، مأموران پلیس را به خانهای کشاند که مشخص شد خانه مقتول است. وقتی مأموران به دستور بازپرس محمد تقی شعبانی برای تحقیقات به خانه مورد نظر رفتند صاحبخانه که مردی سالخورده بود به محض دیدن جسد داخل گونی، پسرش را شناسایی کرد و گفت: پسرم از ۱۱ روز قبل ناپدید شده بود.
پدر مقتول گفت: پس از جدایی از همسر اولم با زنی به نام شراره ازدواج کردم. اما پسرم با نامادریاش اختلاف داشت، اما نمیدانم چرا این اتفاق افتاد.
پس از تحقیق از نامادری مقتول وی نیز منکر اطلاع از سرنوشت پسر جوان شد، اما اظهارات ضد و نقیض زن میانسال باعث شد تا بازپرس جنایی دستور بازداشت او را صادر کند.
شراره ابتدا منکر قتل بود، اما با گذشت ۱۰ روز از بازداشتش، به جنایت اعتراف کرد و گفت: از وقتی با پدر مقتول ازدواج کردم، او ارتباط خوبی با من نداشت و دلش نمیخواست من با پدرش زندگی کنم.
من از ازدواج قبلی خودم یک دختر و پسر جوان هم دارم به همین خاطر با پسر شوهرم مدارا میکردم. او در طبقه بالای خانه ما به تنهایی زندگی میکرد تا اینکه چند روز قبل به سراغم آمد و دوباره سر موضوعی با من درگیری لفظی پیدا کرد و با تهدید از من خواست که از پدرش طلاق بگیرم. من هم با یک میله آهنی ضربهای به سر او زدم، بعد هم با چاقو کشتمش. پس از قتل، جسد را به داخل حمام بردم. بعد از ۵ روز زمانی که شوهرم در خانه نبود جسد را از حمام بیرون آوردم و به حیاط بردم و داخل گونی قرار دادم. بعد به یک کارتنخواب پول دادم که گونی را تا سر کوچه ببرد و داخل سطل زباله بیندازد.
با اعتراف زن میانسال، او روانه اداره آگاهی شد و در حالی که تحقیقات در این خصوص ادامه داشت، دختر شراره به دادسرای امور جنایی تهران رفت و ادعای جدیدی را مطرح کرد: قتل را برادرم مرتکب شده است. اما مادرم به خاطر اینکه او گرفتار نشود قتل را به گردن گرفت. در حقیقت کوروش بهدست برادر ناتنیاش [برادر تنی من]به قتل رسیده است.
با این ادعا، بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور بازداشت برادر ناتنی مقتول و بررسی در این خصوص را صادر کرد.