حجتالاسلام والمسلمین جعفر شاهنظری در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از مصادیق و تجلیات ولایت الهی است، اظهار کرد: خداوند بر مبنای اینکه آفرینش را آفرید، انسان را خلق کرد و او را مورد هدایت تکوینی و تشریعی قرار داد، هدایت تکوینی به این معنا که ساختار وجودی هر موجود را به گونهای تنظیم کرد که به سمت آنچه برای او آفریده شده حرکت کند و از سوی دیگر به واسطه قرار دادن دو عنصر آگاهی و اختیار در وجود انسان هدایت تشریعی را از طریق وحی بهعنوان یک مجموعه آموزشی و تعلیمی در مسیر هدایت انسان مقدر کرد.
علی(ع) از مصادیق عصمت و حکمت علمی و عملی بود
وی با اعتقاد به اینکه ولایت تجلیگاه هدایت تکوینی و تشریعی است، افزود: براساس آیه ولایت، خداوند آن ولایتی که انسان را از ظلمت به نور هدایت میکند در وجود رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) قرار داده است، بنابراین از نظر متون دینی امیرالمؤمنین علی(ع) تجلیگاه ولایت الهی است و رسالت اصلی او چه در دوران حکومت و چه غیر آن هدایت انسان از ظلمت به نور و از ناکارایی به دارایی و از جهل به علم بوده است.
این استاد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان با اعتقاد بر اینکه خداوند در قرآن میفرماید مقام ولایت به کسانی داده میشود که از عصمت علمی و عصمت عملی برخوردارند، خاطرنشان کرد: حضرت علی(ع) با اتکا به آیه تطهیر یکی از مصادیق عصمت و حکمت علمی و عملی بود که خداوند در اختیار انبیا قرار داده همانطور که خداوند میفرماید ما آنها را فرستادیم و به آنها حکمت و کتاب آموختیم تا بتوانند مشعل هدایت و الگوی هدایت انسان باشند.
اصل رسالت و نبوت هدایت است
شاه نظری با تأکید بر اینکه اصل رسالت و نبوت هدایت است، افزود: هدایت گاه ممکن است در قالب حاکمیت تعیین پیدا کند و گاهی در غیر آن چنان که ائمه دیگر ما نیز هادی امت و ولی و حجت خدا بر زمین بودند ولو اینکه حاکم بر امور اجرایی مردم نبودند.
وی با اشاره به مقدمه جلد نخست کتاب شرح نهجالبلاغه به قلم ابن ابی الحدید، در بیان ویژگیهای منحصر به فرد حضرت علی(ع)، تصریح کرد: در جهان اسلام امیرالمومنین علی(ع) چشمه کرسی معرفت برای مسلمین بود و اساساً سرچشمه تفسیر فقه و بسیاری از علوم از جمله ادبیات و علوم دینی است، ایشان باعث شد جامعه اسلامی از یک رشد علمی برخوردار شود، موضوعی که حتی خلیفه دوم هم به آن اقرار و اذعان کرده که اگر علی(ع) نبود که در مباحث فقهی ما را راهنمایی و کمک کند، تداوم مدیریت برای ما ممکن نبود، بنابراین میتوان گفت که امیرالمؤمنین علی(ع) از دیدگاه همه مسلمین چه اهل سنت و چه شیعه سرچشمه گسترش معارف دینی بوده است.
این مدیر مجمع عالی حکمت اسلامی اصفهان در توضیح ویژگیهای بارز حاکمیتداری حضرت علی(ع) گفت: تجلی حاکمیت حضرت علی(ع) خطبهها و نامههای ایشان در نهجالبلاغه و به خصوص نامه ۵۳ ایشان خطاب به مالک اشتر است که بسیار جامع بوده و خود یک منشور حکومتی برای حاکمان است، این نامهها و خطبهها نماد یک حکومت بر مبنای الهی را به لحاظ نوع تعامل و برخورد حاکم و حاکمان با جامعه متجلی میکند، ایشان به مجموعه تحت مدیریت خود، نگاه انسان وارونه دارد، همانطور که به تعبیر قرآن "لقد کرمنا بنیآدم" یعنی به همه مردم عزت و کرامت داده شده است.
نگاه مدیریتی علی(ع) به مردم جامعه انسانوار بود
شاه نظری با اشاره این فراز از نهجالبلاغه که "إمّا أخٌ لَکَ فی الدِّینِ ، أو نَظیرٌ لَکَ فی الخَلقِ" خاطرنشان کرد: امام علی(ع) به مالک اشتر میفرماید مردم یا برادر دینی تو هستند و در اندیشه و باورها و مکتب و مرام با تو یکسان هستند یا اینکه مسلمان نیستند و در باورهای دینی با تو شریک نیستند، اما برادر آفرینشی تو هستند. این به آن معنا است که همگی ابنا و فرزندان آدم هستند، این نشان میدهد که نگاه مدیریتی امیرالمؤمنین علی(ع) به مردم جامعه انسانوار بود.
وی با اشاره به بیزاری حضرت علی(ع) از تملقگویی و شخصپرستی به جای خداپرستی، تصریح کرد: وقتی برخی ایرانیان که به سبب شیوه فرهنگ رایج خود به تعظیم کردن در برابر پادشاهان عادت داشتند، جلوی حضرت سر فرود آوردند، حضرت امیر با عتاب و خطاب به آنها برگشت که "فَلَا تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ" با من به مانند آن پادشاهان و جباران سخن نگویید و این چنین برخورد نکنید، شما انسان هستید همانطور که من انسان هستم و عزت نفستان را حفظ کنید.
حقمحوری درس بزرگ امام علی(ع) به بشریت
این استاد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان، ادامه داد: حضرت علی(ع) همچنین در مواجهه با اصحاب و یاران و مخاطبان خود همواره تأکید داشت که هر جایی که آنها احساس میکنند که من دچار خطا یا اشتباه شدهام باید عنوان کنند و تذکر بدهند و حاکمیت را تحت نظر قرار دهند و آن را نصیحت کنند. این هم خود یکی از مهمترین درسهایی است که میشود از دوران حاکمیت امیرالمؤمنین آموخت.
شاه نظری افزود: حضرت علی(ع) در جایی به یاران خود میفرمایند«میگویید آیا حق با معاویه است یا علی؛ علی و معاویه را کنار بگذارید و اول حق را بشناسید، بعد ببینید چه کسی طرف حق ایستاده است."انّ الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله". ایشان از این طریق دارند به جامعه خود درس بزرگی را میآموزند و به انسان یاد میدهند که همه چیز را از نقطه نظر حقمحوری نگاه کند.
مدیر مجمع عالی حکمت اسلامی اصفهان در پاسخ به این پرسش که برخورد حضرت علی(ع) با مخالفان خود چگونه بود، تصریح کرد: برخورد با مخالفین توسط حضرت، بسته به نوع مخالفان و شرایط جامعه متفاوت بود، ایشان ابتدا به مخالفان خودآگاهی میداد، چراکه رسالت ابتدایی امیرالمؤمنین آگاهیبخشی بود و در مرحله بعدی به شرط حمایت مردم به سبب حفظ امنیت ملی و حرمت انسانها با مخالفین برخورد جدی میکرد، همانطور که درباره خوارج هم همین اتفاق افتاد.
حکومت علی(ع) الگویی برای تمام حکومتها است
وی ادامه داد: حضرت علی(ع) بیعدالتی را بر نمیتابید و اگر این بیعدالتی از طرف افراد منسوبِ خود اتفاق افتاده بود، به سختی با آنها برخورد میکرد، اما مثلاً زمانی که اکثریت البته با شکلگیری یک توطئه بحث حکمیت را پیش کشیدند و مردم اعلام کردند که با معاویه بهعنوان خلیفه بیعت میکنند، امیرالمؤمنین علی(ع) برای اینکه به بشر بیاموزد که پایگاه حاکمیت مردم و خواست مردم است، معاهده را پذیرفت و از حاکمیت کنار رفتند و گفتند اگر مردم نمیخواهند نه؛ که این خود درس بسیار بزرگی بود.
شاه نظری افزود: حضرت باور داشت اگر مردم از او اطاعت نکنند رأی دیگری مورد قبول واقع نمیشود، مردم باید او را بخواهند تا نظرش و دیدگاهش عملیاتی و اجرا شود، به همین دلیل نیز در تاریخ نمیتوانید حاکمیتی و حکومتی مانند امیرالمؤمنین در اجرای عدالت و در نوع تعامل با مردم پیدا کنید و به همین دلیل نیز حکومت علی(ع) الگویی برای تمام حکومتها است.
علی(ع) فلسفه حاکمیت خود را در هدایت جامعه میبیند
این استاد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان با اعتقاد بر اینکه اگر اهل عمل و نه فقط گفتار باشیم باید تک تک درسهای نهجالبلاغه را بیاموزیم و عینی کنیم، خاطرنشان کرد: حضرت علی(ع) فلسفه حاکمیت خود را در هدایت جامعه میبیند و نه در استبداد بر افراد جامعه و این مسئلهای است که در هر عصری میتوان برای آن تمسک کرد که اگر فلسفه حاکمیت براساس حکمت الهی باشد به دنبال آن هدایت و تعالی و رشد جامعه نیز اتفاق خواهد افتاد.
وی با اعتقاد بر اینکه از نظر حضرت علی(ع) رشد و هدایت جامعه در ایجاد گفتمان در جامعه تجلی مییابد، تصریح کرد: جامعه باید خودش وارد صحنه شده و نظر بدهد، همانطور که حضرت علی(ع) معتقد بود که رشد در تضارب آرا شکل میگیرد. بنابراین باید فضا بهگونهای باشد که افکار و همه افراد صاحب اندیشه و مردم عادی خواستههای خود را بیان، صحبت کنند و بشنوند فقط از این طریق است که گفتمان هدایت شکل میگیرد: "إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً".
شاهنظری با تأکید بر اینکه اگر گفتمان نباشد هدایت شکل نمیگیرد، تصریح کرد: هدایت و عدالت در حاکمیت اگر براساس پایه مردمی و خواست مردمی و احترام مردمی و همسو شدن با مردم نباشد، تبدیل به استبداد میشود، مبنای حاکمیت از نظر دینی بر حکمت است نه بر مبنای حاکم و استبداد، چراکه مردم باید در سرنوشت خود نقش داشته باشند، اگر مردم را از تصمیمگیریها و سرنوشت جامعه حذف کنیم، استبداد ایجاد میشود و دیگر حکومت براساس عدل، هدایت و حکمت نخواهد بود.
انتهای پیام