اعتراضان هواداران ترامپ به نتایج انتخابات این کشور یک درس اقتصادی مهم به همراه داشت. نشریه هاروارد بیزنس ریویو در یکی از مقالات خود به همین موضوع پرداخته است. در ادامه، گزیدهای از برگردان این مقاله را میخوانید. با گسترشنیوز همراه باشید.
هواداران یک سیاستمدار برای لغو کردن نتایج انتخابات ریاستجمهوری به زور متوسل شدند. بسیاری از افراد ممکن است ممکن است این ماجرا را مهم ندانند اما واقعیت آن است که هم دموکراسی و هم اقتصاد آمریکا و جهان به خطر افتاده است. تضعیف دموکراسی خطری جدی برای دنیای کسب و کار و کارآفرینی است. دموکراسی به سه شکل به رشد کسب و کارها کمک میکند و اکنون این ظرفیت به خطر افتاده است: فعالان بازار در فضای دموکراسی با صدای بلند صحبت میکنند (به برکت رسانهها و نیر با تکیه بر قدرت پول خود)، به کنش جمعی دست میزنند و برای حل ریشه مشکلات چارهجویی میکنند. و خشم عمومی مردم از سیستم سیاسی و نخبگان آن از جمله مشکلاتی است که باید برای آن چارهجویی کنند.
به شخصه هیچ تاجر بزرگی را نمیشناسم که طرفدار سینه چاک دولت آمریکا باشد. سالهای سال تجار آمریکایی فرض را بر این قرار داده بودند که دموکراسی آمریکا، بنیان استواری دارد. آنها تصور میکنند که حاکمیت قانون تضمین شده است و هنگام بروز اختلافات میتوان با گفتگوی محترمانه و متمدنانه مشکلات را برطرف کرد. حوادث اخیر نشان داد که هیچ تضمینی در کار نیست. مایوس شدن آمریکاییها از دموکراسی بیدلیل نیست. بسیاری از شهروندان فکر میکنند که سیستم برای آنها کار نمیکند. نابرابری و تحرک طبقاتی اندک باعث ایجاد خشم همگانی شده بود و بارها در قالب رفتارهای نژادپرستانه که با فرهنگ آمریکایی عجین شده است تبلور یافت. دولتمردان باید به فکر باشند و از خود سوال کنند که چرا آمریکاییها تا به این حد از سیستم خشمگین هستند و آن را فاسد و ضد منافع خود میدانند؟ اعتراضات خشن و توسل به روز فقط زمانی به پایان میرسد که آمریکاییها به این نتیجه برسند که نخبگان کاخ سفید و مجالس دوگانه به سرنوشت آنها اهمیت میدهند و برای منافع آنها هم کار خواهند کرد.
شرکتها و کسبوکارها ترسیدهاند اما آنها هم باید هرچه زودتر در نگاه خود تجدیدنظر کنند. آنها باید هرچه زودتر سیاست «اشتغال باز» را در پیش بگیرند و برای مثال به تمامی سیاستهای نژادپرستانه خود خاتمه دهند. تقویت دموکراسی تنها راه بقای بازار آزاد است و حیات و بهروزی میلیاردها نفر را تضمین میکند. در این راستا رهبران اقتصادی باید خیال جامعه را راحت کنند و به روشنی اعلام کنند که از نامزدی که بدون وجود شواهد کافی، نتیجه انتخابات رسمی را به چالش میکشد حمایت نخواهند کرد. باید به افکار عمومی تضمین داده شود که نقشآفرینی پول در انتخابات کاهش مییابد. طنین حرفهای استیون لویستکی و دانیل زیبلات را فراموش نکنیم: «نباید اجازه داد که رقابت سیاسی سالم به نوعی مبارزه حزبی تبدیل شود و تا سرحد مرگ ادامه یابد. این همان اتفاقی بود که دموکراسیهای اروپایی در دهه ۳۰ و کشورهای آمریکای جنوبی در دهههای ۷۰ و ۸۰ تجربه کردند». اگر مثل همیشه کاری انجام نشود خطر بزرگی در کمین اقتصاد جهان است.
به هر حال بسیاری از مدیران و رهبران اقتصادی بر این اعتقاد هستند که هیچ سازوکاری برای حمایت و تقویت حکمرانی بهتر و عادلانهتر در اختیار ندارند. این معضل فقط به آمریکا محدود نمیشود اما نمود پررنگتری در این کشور دارد. بسیاری از انجمنها و تشکلهای تجاری، همه کسب و کارهای زیرمجموعه خود را نمایندگی نمیکنند و همین مطرودها به لشکر آدمهای خشمگین خواهند پیوست. انجمنهای اقتصادی در هر جامعهای باید سعی کنند همه فعالان حوزه خود را زیر یک چتر گرد آورند. این وضعیت در مورد اتاقهای بازرگانی ایالاتمتحده هم صادق است. تصور بر آن است که در حال حاضر این اتاقها نماینده منافع یک قشر محدود هستند.