درحالی که لزوم تغییر در کتابهای آموزشی حوزه علمیه سالهاست در محافل و مجامع حوزوی مطرح است، حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن موسوی مهر ،استاد سطوح عالی حوزه علمیه مشهد معتقد است با مهارت محور کردن شیوه آموزش می توان کتابهای موجود را نیز حفظ کرد و بر کیفیت آموزشی حوزه های علمیه افزود.
با این استاد و پژوهشگر حوزه علمیه را در ادامه می خوانید:
تغییر در برخی از متون حوزه مانند بخشهایی از مکاسب لازم است اما تغییر برخی از متون به معنای از دست دادن تراث ارزشمند است و جایگزینی نسبت به آنها وجود ندارد. روال مجامع علمی دنیا هم همین است که برخی از کتابهای اصیل را کنار نمی گذارند. مثلا کفایه کتابی است که نمی توان آن را کنار گذاشت. تغییر و تحول در متون درسی حوزه را باید به صورت موردی بررسی کرد. برای برخی از متون جایگزین نیست، برخی از متون را نمی توان کنار گذاشت و تغییر در دسته ای از متون نیز الزامی است.
کسانی که مخالف حذف شدن مکاسب هستند، توجه شما در لزوم حفظ کفایه را مطرح می کنند. نظر شما چیست؟
چند نکته مکاسب را بی بدیل کرده است؛ اول حواشی قوی است که برای این کتاب نوشته شده است، دوم تسلطی خود شیخ بر قواعد مختلف فقهی است؛ مقام معظم رهبری هم فرمودند که بعد از ایشان کسی را به قوت شیخ نمی شناسم. پیش از ایشان هم قطعا کسی در سطح ایشان نبودند. ایشان بر فقه احاطه خوبی داشته است. اما این نکات سبب نمی شود که ما بخشهایی از این کتاب را نکاهیم؛ مثلا بخشهایی که مربوط به ولایت فقیه یا بخشهایی که مربوط به معاطات است اگر مقداری کاسته شود مشکلی ایجاد نمی شود.
اول این کتاب محرماتی مطرح است که حرام بودن برخی از آنها موضوعیت ندارد. چرا ولایت فقیه و معاطات را مثال زدید؟
به عنوان مثال گفتم. بخش هایی از محرمات هم به همین شکل است. ممکن است خود مورد الان برای ما مصداق نداشته باشد، مثلا فروش بول ابل، ولی قواعدی را که مطرح شده نباید از دست داد و اینها باید به طلاب منتقل شود.
به حفظ کفایه اشاره کردید. علت این تاکید چیست؟
کفایه چند نکته دارد؛ یکی شخصیت مرحوم آخوند است. مرحوم آیت الله العظمی تبریزی می فرمود ممکن است که آخوند در برخی از جاها دلیل را اشتباه رفته باشد اما نوعا نتیجه گیری او درست بوده است؛ اکثر علماء بعد از آخوند ناظر به او سخن گفته اند. اگر آخوند حذف شود طلبه متوجه نمی شود که مخاطب آثار بعدی چه کسی است. بیش از پنجاه کتاب قوی اصولی ما ناظر به مرحوم آخوند هستند. اگر کفایه کنار گذاشته شود، این تراث بزرگ را هم از دست می دهیم؛ نکته دیگر در کفایه ایجاز کتاب است. ممکن است برخی از جاها این ایجاز مخل باشد اما اگر همین کتاب مختصر به طلبه منتقل شود بسیاری از ضروریات خود را به دست آورده است. لذا کتاب کفایه بی بدیل است و تجربه هم اثبات کرده است. مرحوم صدر دنبال آن بودند که کفایه را جایگزین کفایه کنند اما حقیقتا این نشد.
منتقدان کفایه به متن سنگین آن برای نوع طلبه ها اشاره می کنند. متن سنگین سبب نمی شود که طلبه از محتوا دور بماند؟
یکی از موارد خیلی مهم این است که آیا ما مواردی را که به فهم مطلب کمک می کند تجربه کرده ایم که الان نوبت به تغییر کتاب برسد یا خیر. مثلا آیا اساتید کفایه همه در تدریس قوی هستند؟ گاهی اغلاق عبارت با ناتوانی استاد همراه باشد، عمر طلبه تلف می شود. ولی اگر استاد، زبردست باشد و بتواند تبیین درستی داشته باشد و از نرم افزارهای کمک آموزشی هم استفاده شود این مشکل حل می شود. درباره کتابهای سطح یک هم همین موضوع هست. می شود که کتاب را تغییر نداد و برای آموزش از اهرمهای دیگر استفاده کرد.
در حوزه جای کلاسهای کارگاهی که بتواند ذهن طلبه را درگیر کند خالی است. آموزش باید پژوهش محور باشد. متدها و روشها باید در نحوه آموزش تغییر کند و با این کار نیاز به تغییر متون نیست. اما با توجه به شرایط فعلی مهمترین نکته استاد است. اگر استاد مسلط باشد می تواند مشکل همین متن را هم حل کند. در حوزه جای کلاسهای کارگاهی که بتواند ذهن طلبه را درگیر کند خالی است. آموزش باید پژوهش محور باشد.
گفته می شود این متنها با توجه به پیشینه تاریخی که دارند، طلبه را در آن روزگار نگه داشته و بسیاری از مباحث، مباحث روز نیست. نظر شما چیست؟
قواعد ما نمی تواند بهروز باشد. قواعد فقه و اصول مانند پزشکی نیست که هرچه پیشرفت کنیم قواعد آن به روز شود. ما چون می خواهیم به هزار و چهارصد سال قبل برسیم، هرچه قواعد اصیلی را که از اهل بیت(ع) گرفته ایم حفظ کنیم مناسب تر است. ما در حوزه شهرت و حوزه اجتماع به آنچه قدماء گفته اند توجه داریم، در توثیقات رجالی به آنچه که قدماء گفته اند توجه داریم، البته این بدان معنا نیست که اگر طرق عقلایی وجود داشته و مغفول مانده را مغفول بگذاریم. ما در فقه و اصول نمی توانیم مطلب جدیدی را اضافه کنیم. قواعد، قواعد قدیم است و مسائل جدید شاید پیش روی ما قرار بگیرد. فقه ما همان فقه جواهری است.
ما با دو مساله روبرو هستیم؛ یکی فهم قواعد و یکی تطبیق قواعد. نقصی که به حوزه وارد است، کم بودن کارهای تطبیقی است. ما باید طلاب را برای کار تطبیقی آماده کرد.
طلبه چهار سال برای مکاسب، کفایه و رسائل وقت می گذارد. این مدت زیادی نیست؟
اگر در کنار این چهارسال کارهای تطبیقی و مهارت استنباط انجام شود مدت زیادی نیست. البته نباید برنامه ریزی به شکلی باشد که همه طلاب موظف به خواندن این کتابها شوند. کسی که می خواهد تفسیر بخواند، نیازی به فراگیری طولانی مدت کفایه ندارد. تحصیل باید تخصصی شود. آنهایی که می خواهند مجتهد شوند لازم است که خوب کفایه و این کتابها را بخوانند. البته لازم است که مهارت استنباط را هم آموزش ببینند که این موضوع در کلاسهای کارگاهی محقق می شود. استاد باید مساله ای را مطرح کند و بگوید قواعد را روی آن اجرا کنند. شبیه آنچه در حلقه های استفتاء ایجاد می شود باید در این کارگاه محقق شود. آقای تبریزی می گفتند من آن بهره ای را که از حقله استفتاء آقای خوئی بردم، از درس خارج اصول ایشان نبردم.
گفته می شود که تاکید بر کفایه سبب دور نگه داشتن طلبه از منابع اصیلی مانند قرآن و روایت شده است. نظر شما چیست؟
حوزه باید تخصصی شود. ما هم برای قرآن و هم برای فقه و اصول و هم برای تاریخ و اخلاق و سایر علوم اسلامی نیاز به متخصص داریم. اگر همه اینها را لازم داریم باید به فراخور آن استعدادهای افراد هدایت تحصیلی صورت بگیرد. کسی که تحلیل قوی دارد به درد مباحث اصلی می خورد و باید او را به این سمت هدایت کرد. کسی که ماندگاری ذهن بیشتری دارد می تواند وارد حوزه بیان احکام و تاریخ شود. الان ما طلاب را گاها وارد مسیری می کنیم که به آن علاقه ندارند و یا اگر هم علاقه دارند، استعداد ندارند.
اگر شما مخیر باشید عناوینی را به کتب درسی اضافه یا حذف کنید چه اقدامی خواهید داشت؟
تاکید ما بر انجام کارهای مهارتی است. در استباط باید کارگاه تطبقات فقه و اصول داشته باشیم. نیاز نیست که ما کتاب اضافه کنیم. متولیان باید به دنبال راهکاری باشند که طلبه مهارت بیاموزد و طلبه احساس کند که می تواند به مسائل پاسخ دهد. بتواند مباحث تعادل و تراجیح را اعمال کند.
۲۱۹