به گزارش اقتصادآنلاین ؛ روزنامه ایران نوشت : سه سال قبل زن جوانی با مرکز فوریتهای پزشکی تماس گرفت و برای نجات شوهرش درخواست کمک کرد. وقتی تیم پزشکی بر بالین مرد جوان حضور یافتند متوجه شدند وی به علت خفگی جان باخته است. همسر این مرد به امدادگران گفت شوهرم در خواب دچار مشکل تنفسی شده است.
بنابراین با توجه به مشکوک بودن مرگ مرد جوان خیلی زود با مأموران انتظامی تماس گرفتند و موضوع را به آنها اطلاع دادند. طولی نکشید که تیم جنایی در محل حاضر شدند و به دستور بازپرس ویژه قتل جسد روانه پزشکی قانونی شد تا علت مرگ او توسط کارشناسان تحت بررسی قرار گیرد. تحقیقات پلیس ادامه داشت تا اینکه کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند فشار به عناصر حیاتی ناحیه گردن علت اصلی مرگ بوده است، بنابراین با اثبات فرضیه قتل دستور تحقیق از همسر مقتول و بررسی مکالمات تلفنی وی صادر شد.
وقتی زن 41 ساله تحت بازجویی قرار گرفت پس از چند روز لب به اعتراف گشود و گفت: چند سال قبل با مسعود آشنا شدم و ازدواج کردیم. اوایل،زندگی خوبی داشتیم اما شوهرم که در کار ساختوساز و برجسازی بود، کم کم آنقدر سرگرم کار و پول درآوردن شد که من را فراموش کرده بود، از طرفی اخلاق و رفتارش نیز تغییر کرده و دیگر هیچ توجهی به من نداشت و من از تنهایی و مشکلات زندگی خسته شده بودم اما در همان زمان با مرد جوانی بهنام منصور آشنا شدم و بعد از مدتی به هم علاقهمند شدیم.
به همین خاطر تصمیم گرفتم از شوهرم جدا شوم اما او حاضر به جدایی و طلاق من نبود. وقتی موضوع را به منصور گفتم عصبانی شد و گفت برای اینکه با تو ازدواج کنم حاضرم شوهرت را به هر طریقی از سر راه بردارم.
بعد از اینکه تصمیم گرفتیم مسعود را به قتل برسانیم شب حادثه با خوراندن داروی خوابآور زودتر از همیشه خوابید. من هم درب خانه را باز گذاشتم تا منصور وارد شود و از او خواستم نقشه قتل را اجرا کند. او نیمهشب به خانه ما آمد و در خواب شوهرم را خفه کرد و بعد از رفتنش من با اورژانس تماس گرفتم و درخواست کمک کردم.
بهدنبال ادعای این زن، متهم به قتل دستگیر شد. مرد 39سالهای که صاحب یک آرایشگاه بود و پس از دستگیری به قتل اعتراف کرد. این پرونده با صدور کیفرخواست از سوی نماینده دادستان به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز منتقل شد و هر دو متهم پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، پدر و مادر مقتول در جایگاه ایستادند و با طرح شکایت، خواستار قصاص عاملان قتل فرزند خود شدند.
بهدنبال طرح شکایت والدین مقتول، متهم ردیف اول این پرونده پشتمیز محاکمه ایستاد و درحالی که اتهامش را قبول داشت، گفت: من فریب حرفهای این زن را خوردم و بهدنبال عشق کاذبی که به او داشتم، دست به این جنایت زدم. من خودم را مقصر میدانم و الان بشدت از این ماجرایی که رخ داده است، پشیمانم.
او در شرح واقعه به قضات دادگاه گفت: وقتی در فضای مجازی با این زن آشنا شدم، نمیدانستم که چه سرانجام شومی در انتظارم است. قبول دارم که کارم اشتباه بوده است. وقتی این زن برایم درددل میکرد و از شوهرش بد میگفت، حرفهایش را باور کردم و با خودم گفتم باید او را از دست شوهرش نجات دهم. آنقدر دلباخته او شده بودم که عقلم کار نمیکرد. او درحالی که از اولیای دم طلب بخشش داشت خودش را مستحق اعدام دانست.
با پایان اظهارات متهم، همسر مقتول که به اتهام معاونت در قتل پای میز محاکمه ایستاده بود درحالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: من از پدرومادر همسرم خجالت میکشم و شرمنده آنها هستم. من 12سال با این مرحوم زندگی کردم اما به خاطر اخلاق و رفتارش همیشه در عذاب بودم.
او حتی مانع فرزنددار شدنمان بود؛ این ماجراها آنقدر هر روز تکرار شد تا اینکه در فضای مجازی با کسی آشنا شدم که انگار او حرفهای مرا میفهمید و از حرف زدن با او آرامش میگرفتم.
من اشتباه کردم باید هرطور بود شوهرم را وادار میکردم مرا طلاق بدهد نه اینکه نقشه قتل او را بکشم.
پس از پایان اظهارات متهمان و ختم جلسه رسیدگی، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.