چالش جدی کشورهای فقیر در این روند، تامین سرمایه لازم برای پیوستن به جریان جهانی «کربنصفر» است. نتایج گزارشی که معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق تهران به نقل از مکنزی منتشر کرده، تایید میکند که بیشترین فشار از ناحیه برنامه «کربن صفر» به تولیدکنندگان سوخت فسیلی وارد میشود. این کشورها در حالی باید بیش از دو برابر کشورهای در حال توسعه و سهبرابر کشورهای توسعهیافته در کربنزدایی سرمایهگذاری کنند که از آن سو با کاهش چشمگیر درآمد ناشی از فروش سوختهای فسیلی روبهرو خواهند شد. البته مکنزی تاکید دارد که تقویت این سرمایهگذاری در کشورهای فقیر و نفتی میتواند به توسعه اقتصادی کشورهای مورد اشاره منجر شده و جهان را به وضعیت آبوهوایی پایداری برساند. طبق اعلام مکنزی سهفایده همسوشدن با کربنزدایی «مهار احتمالات تاثیر تغییرات آبوهوایی شدید»، «بهبود کارآیی اقتصادها» و «تحول بازارها از طریق محصولات جدید» است. در این گزارش بزرگترین تهدید پیشروی جهان ناشی از حرکت به سمت کربنزدایی از اقتصاد، ریسکهای عرضه انرژی است که احتمالا دگرگونیهای جدی را در سطح اقتصاد ایجاد خواهد کرد. برای نمونه در مسیر رسیدن به «کربن صفر» قرار است در کشورهای مختلف ۲۷۵هزار میلیارد دلار صرف خرید داراییهای فیزیکی جدید نظیر خودروهای برقی شود. از آن سو، حذف خودروهای درونسوز از صحنه اقتصاد جهان مشاغلی را حذف کرده، ضمن اینکه تولید گسترده هیدروژن و سوختهای زیستی باعث ایجاد ۲۰۰میلیون شغل مستقیم و غیرمستقیم خواهد شد.
با قرار دادن این عوامل کنار هم میتوان ادعا کرد که سرعت تغییرات جهان بر اثر اجرایی کردن هدف «کربن صفر» بسیار زیاد خواهد بود و سرمایهگذاری طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده به منظور ایجاد اقتصادی با «کربن صفر خالص» شدت خواهد گرفت و در ۲۰۳۰ به سقف خواهد رسید. کانون تغییرات در هفتبخش مختلف برق، صنعت، حملونقل، ساختمان، کشاورزی، جنگلداری و سایر کاربریهای زمین و ضایعات است. از آنجا که دو بخش انرژی و خودرو کانونهای تولید دیاکسیدکربن در جهان هستند، بیشترین تغییرات در این حوزهها اعمال خواهد شد. تحلیل مکنزی این است که سهم تولیدکنندگان سوخت فسیلی از کل سرمایهگذاری برای تحقق هدف «کربن صفر» به بیش از ۱۸درصد کل تولید ناخالص داخلی این کشورها خواهد رسید؛ عددی که دو برابر کشورهای درحال توسعه و سهبرابر کشورهای توسعهیافته است و تحقق آن میتواند به توسعه اقتصادی کشورهای فقیرتر منجر شود. بر مبنای برآورد این موسسه، درآمد سرانه سالانه نفت و گاز طبیعی در اقتصادهای تولیدکننده این محصولات ممکن است تا دهه ۲۰۳۰ حدود ۷۵درصد کاهش یابد که وقوع این وضعیت، تاثیرات مخربی بر جوامع و کشورهای مزبور خواهد داشت. پیشبینیهای جهانی نشان میدهد در مسیر کربنزدایی، تولید بیشتر فلزاتی همچون کبالت، مس، لیتیوم، نیکل و روی و خاکهای کمیاب برای تحقق هدف «کربن صفر» و تولید محصولات سبز اهمیت حیاتی دارد. در ایران بخش صنعت به دلیل آلایندگی بالا و تولید گسترده دیاکسیدکربن نیازمند تغییر ریل فوری به سمت «کربن صفر» است. ایران که هشتمین کشور جهان از منظر تولید گاز متان و نهمین کشور از منظر تولید دیاکسیدکربن است، در این گزارش حضور ملموسی ندارد. بررسی مکنزی روی حدود ۶۹کشور مختلف بوده که شمار زیادی از آنها کشورهای نفتی و وابسته به منابع انرژی هستند. با اینحال به نظر میرسد وضعیت حادثشده برای فروشندگان نفت و سوختهای فسیلی برای ایران با شدت بیشتری اعمال خواهد شد. ایران که در زمینه تولید متان دو برابر آلمان و در زمینه تولید دیاکسیدکربن هماندازه کرهجنوبی آلاینده منتشر میکند، طبق اعلام مکنزی در بخش صنعت نیز حجم قابلتوجهی دیاکسیدکربن منتشر میکند. تاکید این موسسه تحقیقاتی بر این است که جهان برای مهار آلایندههای تولیدشده در بخش صنعت باید به بازتعریف بخش ساختوساز بپردازد. صنایع فولاد و سیمان بهعنوان دو حلقه مهم زنجیره تامین صنعت ساختوساز، حجم بالایی از آلایندهها را در محیطزیست انتشار میدهند. این دو بخش که در ایران در زمره صنایع بزرگ و استراتژیک هستند، با اجرای برنامه «کربن صفر» باید با تغییرات ساختاری روبهرو شوند؛ وگرنه مجرایی برای تولید گازهای گلخانهای خواهند بود.
مکنزی در جدولی که برمبنای اطلاعات سال ۲۰۱۹ تهیه شده، اعلام کرده است که جهان در سهحوزه دیاکسیدکربن، متان و نیتروژن اکسید باید انتشار آلاینده را مهار سازد. دو بخش صنعت و برق رویهم رفته ۶۰درصد دیاکسیدکربن آلاینده را منتشر میکنند. در زمینه نیتروژناکسید هم بخش کشاورزی بهتنهایی ۷۹درصد کل آلایندهها را روانه طبیعت میکند. در زمینه انتشار متان نیز دو بخش صنعت و کشاورزی رویهمرفته ۷۱درصد کل آلایندههای اینچنینی را روانه طبیعت میکنند. در بین کشورهای جهان هم، چین در بخش متان ۱۵درصد آلایندههای این بخش را روانه طبیعت میکند. در انتشار دیاکسیدکربن هم کشورها همگی نقش دارند؛ اما به طور کلی، سطح انتشار هریک از آنها در پیوند با تولید ناخالص داخلی و جمعیت آنها متفاوت است. به طور کلی، در سال۲۰۱۹ میلادی، ۱۰کشوری که بیشترین میزان انتشار را به خود اختصاص دادهاند، حدود ۶۰درصد دیاکسیدکربن جهان را منتشر کردهاند که در میان آنها چین با ۲۶درصد، آمریکا با حدود ۱۲درصد و هند با ۶درصد در رتبههای اول تا سوم جدول جهانی انتشار آلایندهها قرار دارند.بررسی هریک از این کشورها با توجه به ساختار اقتصادی آنها گویای وضعیتهای بسیار متفاوتی است که در زمینه تولید گازهای گلخانهای دارند. برای نمونه انتشار گازهای گلخانهای چین وضعیتی خاص دارد و عمدتا از دو بخش صنعت (با سهم حدودی ۱۲درصد از انتشار دیاکسیدکربن جهانی) و برق (تقریبا ۱۱ درصد) ناشی میشود که نشاندهنده ظهور این کشور بهعنوان یکی از کلیدیترین قطبهای تولید جهانی در دو دهه گذشته است. به طور مشابه مجرای انتشار آلاینده دیاکسیدکربن در هند، از تولید برق (تقریبا ۳درصد انتشار دیاکسیدکربن جهانی) و فرآیندهای صنعتی با انتشار سنگین (تقریبا ۲ درصد) است که به کسب رتبه سوم این کشور در جهان منجر شده است. در مقابل، انتشار گازهای گلخانهای آمریکا به میزان بیشتری از برق (تقریبا ۴درصد) و مصرف سوختهای فسیلی در حملونقل جادهای (تقریبا ۳درصد) ناشی میشود. در میان دیگر تولیدکنندگان اصلی گاز، موقعیت روسیه نشاندهنده نقش کلیدی نفت و گاز در اقتصاد این کشور و مشخصات ژاپن نشاندهنده نقش تولید برق و صنعت است.
مکنزی تحلیل کرده که اگر ایده «کربن صفر خالص» محقق شود، اثر این وضعیت بر بخشهای مختلف جهان متفاوت است و حتی درون کشورها نیز شاهد روندهای متفاوتی خواهیم بود. تحلیل این موسسه این است که برای کربنزدایی، سهم هزینه داراییهای فیزیکی از تولید ناخالص داخلی در کشورهای با درآمد پایینتر و تولیدکنندگان منابع سوخت فسیلی نسبت به سایر کشورها بیشتر است. به عنوان نمونه، این رقم در آفریقای جنوبی، آمریکای لاتین، هند و سایر کشورهای آسیایی حدود ۵/ ۱برابر یا بیشتر از کشورهای پیشرفته است تا از توسعه اقتصادی حمایت شده و زیرساختهای کمکربن ایجاد شود. همچنین، سهم نسبتا بیشتری از مشاغل، تولید ناخالص داخلی و موجودی سرمایه کشورهای در حال توسعه مربوط به بخشهایی است که بیشتر در معرض خطر هستند. به عنوان مثال، میتوان به هند، بنگلادش، کنیا و نیجریه اشاره کرد. شایان ذکر است، کشورهایی مانند هند در معرض ریسکهای فیزیکی ناشی از تغییرات آبوهوایی نیز قرار خواهند گرفت. این اثرات، در اقتصادهای توسعهیافته نیز میتواند نابرابر باشند. به عنوان مثال، بیش از ۱۰درصد مشاغل در ۴۴ ایالت آمریکا در حوزه استخراج و پالایش سوختهای فسیلی و انرژی مبتنی بر سوخت فسیلی و خودروسازی است. در عین حال، همه کشورها از محل سرمایههای طبیعی خود مانند آفتاب و جنگلها و همچنین از طریق منابع فناورانه و سرمایه انسانی خود، چشماندازهای رشد خواهند داشت.
کشورهای نفتی در عصر «کربن صفر» وضعیتی خواهند داشت که متفاوت از امروز خواهد بود. کشورهایی که در این دسته جای میگیرند شامل استرالیا، بحرین، کانادا، مصر، کویت، نیجریه، نروژ، عمان، قطر، روسیه، عربستانسعودی، امارات متحده عربی و ونزوئلا هستند. این اقتصادها دارای بخشهای بزرگ تولیدکننده منابع سوخت فسیلی هستند که شامل استخراج نفت، گاز و زغالسنگ، همراه با تولید کک و فرآوردههای نفتی تصفیهشده است. اثر «کربن صفر» بر هر یک از این کشورها متفاوت است.
بهعنوان مثال، حدود ۲۵درصد تولید ناخالص داخلی عربستانسعودی و یکسوم تولید ناخالص داخلی قطر در سوختهای فسیلی بوده است؛ این درحالی است که رقم ذکرشده برای کانادا و استرالیا به ترتیب ۶درصد و ۳درصد بوده است. یک تعدیل کلیدی برای تولیدکنندگان منابع سوخت فسیلی که در معرض گذار صفر خالص قرار دارند، تنوع بخشیدن به اقتصاد آنها خواهد بود. بخشهای در معرض گذار در این کشورها اغلب مهمترین کارفرمایان نیستند و در بیشتر موارد، این بخشها کمتر از ۲درصد مشاغل را تشکیل میدهند، با این حال تاثیر بالقوه آنها بر درآمد ملی میتواند قابلتوجه باشد. بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، درآمد سرانه سالانه نفت و گاز طبیعی در اقتصادهای تولیدکننده ممکن است تا دهه ۲۰۳۰ حدود ۷۵درصد کاهش یابد که این وضعیت احتمالا تاثیرات مخربی بر جامعه خواهد داشت.
«کربن صفر» هستند. از آنجا که در این انتقال به مواد معدنی خاصی برای ساخت کالاهای کمکربن مانند پنلهای خورشیدی و باتریهای وسایل نقلیه الکتریکی نیاز است، برخورداری از حجم استحصال و استخراج موادی همچون کبالت، مس، لیتیوم، نیکل و روی و خاکها بسیار ضروری است. این فلزات البته کمیاب هستند ولی از میان کشورهای مورد تجزیه و تحلیل، برزیل، شیلی، چین و ویتنام بالاترین میانگین ذخایر این مواد معدنی را نسبت به تولید سالانه فعلی خود دارند؛ موضوعی که هرچه تقویت و روند کربنزدایی تشدید شود، اثر عمیقتری بر این مناطق خواهد گذاشت.
از آن سو کشورهایی مانند کانادا، نروژ و آمریکا، به لحاظ زمینشناسی، پتانسیل گستردهای برای ذخیره کربن جذبشده دارند. این کشورها بسیاری از حوزههای با پتانسیل بالا را شناسایی و شروع به توسعه پروژههای آزمایشی ذخیره کربن کردهاند. این وضعیت ممکن است به ایجاد صنعت آبی-هیدروژنی ختم شود. این صنعت که در آن انتشار گازهای گلخانهای از تولید هیدروژن از طریق گاز طبیعی به لحاظ اقتصادی جمعآوری و ذخیره میشود، شانس تازهای را به کشورهای برخوردار از این صنعت خواهد داد. تحلیل مکنزی این است که ظرفیت جذب و ذخیره دیاکسیدکربن، ممکن است صنایع کربنبر کشورها را قادر سازد تا در عین اجتناب از انتشار گازهای گلخانهای به فعالیت خود ادامه دهند.