به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نخستین همایش فرهنگ و دانشگاه در ایران، صبح امروز (دوشنبه دوم اسفند ماه 1400) با قرائت پیام وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، دکتر محمدعلی زلفی گل آغاز به کار کرد.
عبدالحسین کلانتری، معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم نیز در این همایش به ارائه بحثی در زمینه مناسبات فرهنگ و دانشگاه، پرداخت.
وی با بیان این که بحث درباره مناسبات فرهنگ و دانشگاه در سطح دنیا بحث کلاسیکی است که ادبیات خاصی هم پیرامون آن شکل گرفته، گفت: از آنجا که این مقوله مناسبات چندوجهی و پیچیدهای را در بر میگیرد، همچنان و هنوز میتواند مورد تأمل و بازاندیشی قرار بگیرد. خوشبختانه در کشور ما هم چند سالی است که مقوله دانشگاهپژوهی به صورت دغدعهای جدی نزد برخی محققان مطرح شده که از اهمیت بالایی برخوردار است و باید آن را غنیمت شمرد.
وی با اشاره به اهمیت مطالعات نظریِ انضمامی در خصوص مناسبات دانشگاه و فرهنگ، از بانیان برگزاری نخستین همایش فرهنگ و دانشگاه خواست که مباحث مطروحه در این همایش سه روزه را به صورت بستههایی قابل بهرهبرداری در اختیار دانشگاهها و مسئولان قرار بدهند تا از این رهگذر در مجاری اداری و علمی نهادهای حاکمیتی وارد شود.
کلانتری بازگشت به جامعه و امر اجتماعی در تحلیل مناسبات فرهنگ و دانشگاه را موقوف به عنایت به دو معضل اساسی نهاد دانشگاه در ایران دانست و توضیح داد: به گمان من در پیکره کلی نظام آموزش عالی کشور دو معضل جدی وجود دارد که سایر معضلات و مشکلات را میتوان ذیل این دو دستهبندی کرد.
وی افزود: نخستین نارسایی جدی در این حوزه به تبار وارداتی دانشگاه و تناسب ناقص آن با مناسبات تاریخی و آرایش نهادی در ایران برمیگردد. این معضلی است که ما از ابتدای تأسیس دانشگاه در کشور با آن دست به گریبان بودهایم و علیرغم گذشت یک قرن هنوز هم مرتفع نشده و تبعات ناگوار آن را در بسیاری از ارکان جامعه میبینیم که تناسب نامناسب خروجی دانشگاه با جامعه و نیازهای اجتماعی یکی از بارزترین آنهاست و اتفاقا یکی از رسالتهای انقلاب فرهنگی هم همین بود و مقام معظم رهبری هم در سالهای اخیر تذکرات فراوانی در این زمینه دادهاند.
به گفته معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی که مورد اهتمام جدی مقام معظم رهبری است، امروزه به صورت یک مطالبه عمومی مطرح است و امید میرود که کوششهای پژوهشگران و کوشندگان این مسیر هر چه زودتر به نتیجه مطلوب منجر شود تا جامعه از برکات آن برخوردار شود.
وی تلقی نادرست از فرهنگ به مثابه امری خودبسنده و فعال مایشاء را دومین معظل جدی نظام دانشگاهی کشور دانست و یادآور شد: این درک نارسا که مبتنی بر تصورّی انتزاعی و استعلایی از فرهنگ است، آن را به مثابه امری بریده از متن جامعه تصویر میکند و تاثیر و تأثرات متقابل سایر ارکان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را بر حوزه فرهنگ نادیده میگیرد.
وی ادامه داد: این تصویر و ادراک ناقص از فرهنگ، اگرچه در ظاهر آن را ارتقا میبخشد اما به واقع آن را به قهقرا میبرد و به نابودی کلی آن منجر میشود. فرهنگ ناکارآمد، مشکلزا و بیارتباط با دانشگاه نتیجه مستقیم چنین درکی از فرهنگ است و وقتی این دو معضل همافزا میشوند اوضاع به قدری پیچیده میشود که شاید در بادی امر حل آن ناممکن به نظر برسد. در چنین وضعیتی تنها راه حل، توجه به امر اجتماعی و مرکزیت دادن به جامعه است.
کلانتری همچنین خاطرنشان کرد: از آنجا که ما با نوعی از جاکندگی و بدون توجه به جامعه مبدا و مقصد، نهاد دانشگاه را وارد جامعه خودمان کردیم، توجه به جامعه، ادراک ما را از دانشگاه بسامان میکند. اگر ما از همان ابتدا به جامعه و تاریخ خودمان رجوع میکردیم امروز با نسلبندی متفاوتی در دانشگاهها مواجه بودیم.
وی با تأکید بر ضرورت ساماندهی دانشگاهها حول محور نیازهای داخلی، متذکر شد: باید رشتههایی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ما ایجاد شود که کارویژه آنها حل چالشهای علمی و حرفهای برآمده از جامعه پیرامونی خودش باشد اما متاسفانه این مساله کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اگر نیازسنجی و احصاء دقیق مسائل مورد نیاز جامعه در تأسیس و تعریف رشتهها و مراکز آموزشی جدید مدخلیّت نداشته باشد، در همچنان بر همین پاشنه خواهد چرخید و هیچ تحوّل امیدآفرینی شکل نخواهد گرفت.
کلانتری در پایان با انتقاد از شباهت بلاوجه کلیه نهادهای دانشگاهی با یکدیگر که آنها را به صورت نسخه المثنای هم درآورده است، تصریح کرد: اگرچه از یک منظر کلی دانشگاهها یک رسالت واحد و شبیه به هم دارند اما این رسالت کلی و مشترک باید با توجه به مناسبات محلی و پیرامونی هر دانشگاه دنبال شود بنابراین ضرورتی ندارد که شاخصهای ارزیابی کلیه دانشگاههای کشور یکسان باشد چون در این صورت بسیاری از ظرفیتهای دانشگاههای محلی را نادیده گرفتهایم.
در ادامه این مراسم حجتالاسلام حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با ارائه بحثی پیرامون نسبت دانشگاه، دین و فرهنگ پرداخت.
وی با بیان این که برای روشن شدن این مناسبات در وهله نخست باید درکی سامانمند و روشن از این مفاهیم داشته باشیم، گفت: صعوبت مسأله هم از همین جا آغاز میشود چون این مفاهیم سهگانه به شدت تئوریکاند و تلاشهای فراوانی هم که تاکنون برای تعریف آنها شده چندان قرین توفیق نبوده است چون ماهیت سیال آنها از حیث تاریخی مانع از این میشود که هویت بینالاذهانی مشترلکی درباره آنها شکل بگیرد.
وی افزود: نسبت کلیّت دانشگاه با فراسوی خودش از یک منظر به نسبت علوم با یکدیگر برمیگردد و برای روشن شدن این نسبت، رویکردهای مختلفی که به مقولات حقیقت متافیزیک و دانشگاه داریم خودش را به نحو تام و اتم درپاسخهایمان نشان میدهد که حکمای ما در گذشته به آن توجه داشتهاند و به عنوان مثال یکی از بحثهای جدی ان سینا در آثار خودش بحث در تبیین این نسبتهاست .
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران همچنین یادآور شد: به رغم تمامی این دستاندازها و دشواریهایی که بر سر راه فهم ما از مناسبات دانشگاه با فرهنگ و دین وجود دارد؛ این مقولات به واقع و در جهان خارجی با یکدیگر نسبت دارند و برهمکنش و تاثیر و تأثر متقابل آنها بر یکدیگر متوقف بر فهم ما از آنها نیست.
وی ادامه داد: پیش از پرداختن به مفهوم دانشگاه لازم است تعریفی از نسبت دین و فرهنگ داشته باشیم. این را هم در نظر داشته باشیم که ما گاهی از این امور در مقام "امر واقع" صحبت میکنیم و گاه به صورت امر حقیقی که در آن صورت پای مفاهیمی چون فرهنگ متعالی و فرهنگ متدانی و... نیز به میان میآید.
وی یادآور شد: در ارتباط با دانشگاه باید بین دو مقوله دانش و دانشگاه هم فرق بگذاریم چون همان طور که اشاره کردم ما گاهی اینها را به لحاظ واقعیت تاریخی مورد تامل قرار میدهیم و گاه از فرهنگ و دین در مقام حقیقت بحث میکنیم که نباید این دو را با یکدیگر خلط کرد به همین منظور اگرچه تعبیر فرهنگ متعالی در اینجا کاربرد دارد اما بهتر است به جای آن از فرهنگ باطل و حقیقی حرف بزنیم.
پارسانیا در ادامه با اشاره به تعاریف متفاوت و گاه متغایر "فرهنگ" گفت: عموم تعاریفی که تاکنون در خصوص فرهنگ ارائه شده به امری ناظر بر پیکره کلی حیات انسانی اشاره دارد که از سنخ معرفت، احساس و گرایش است. بر این اساس فرهنگ وقتی هویت جمعی پیدا میکند، فرهنگ است و وقتی وارد زیست فردی میشود به حوزه اخلاق و نظایر آن راجع میشود.
وی با بیان این که دین نیز به لحاظ لغوی عبارت از عادات استقرار یافته بشری است، عنوان کرد: از این حیث دین با فرهنگ اشتراکات فراوانی دارند و در نوعی داد و ستد مستمر در حوزه حیات جمعی بشر هستند. از منظری دیگر میتوان گفت اگر دین به شیوه زندگی انسانها تبدیل شود، نوعی فرهنگ به شمار میآید.
وی در توضیح مفهوم دانش، گفت: اگر ما نخواهیم به لحاظ نفسالامری سخن بگوییم و دانش را به مثابه یک واقعیت تاریخی مورد اشاره قرار دهیم میتوانیم بگوییم یک پدیده فرهنگی است که در متن جامعه بشری شکل میگیرد و به صورت یک نهاد تحقق یافته رسمیت و روایی دارد. .
وی افزود: عمیقترین لایه و سطح فرهنگ، شناخت و تفسیر از عالم است. علم هم سطوح مختلفی دارد و قاعدتا اگر یک فرهنگ به صورت منسجمی شکل گرفته باشد، دانشگاه هم در سطح کلی خودش با آن مناسبت دارد اما اگر دانشگاه در تفسیر خودش از عالم، از اتوریته و اقتداری بیرون از فرهنگ کمک بگیرد، به عنوان کانون بحران و چالشی در میآید که این چالش از یک سو به استحاله فرهنگ منجر میشود و از سوی دیگر به استحاله دانشگاه میانجامد.
پارسانیا در پایان خاطرنشان کرد: اگر فرهنگ یک جامعه کاملا دنیوی و این جهانی باشد، سطوحی از دانشگاه که میخواهد از امر متعالی سخن بگوید، مورد حمایت قرار نمیگیرد؛ عرض من این است که مواجهات بینافرهنگی پیامدهای بسیار زیادی دارد که برخی از آنها میتواند بسیار مفید و تحولآفرین باشد اما باید سازوکارهای آن را شناخت و از مجاری صحیح اقدام کرد.
انتهای پیام/