مهدی آخرتی در جلسه نقد کتاب ابزورد که شامگاه یکشنبه، یکم اسفند ماه، در حوزه هنری خراسان رضوی برگزار شد، اظهار کرد: صاحب اثر اعتراف کرده ادعای شاعری ندارد و صحبتهای من هم داوری شعر او نیست و هیچ قطعیتی ندارد. به گفته رولان بارت، نویسنده و فیلسوف فرانسوی، نقد به معنای داوری کردن یک اثر نیست بلکه نوشتهای است که به اثر اضافه میشود و از برهمکنش این 2 متن ادراکی برای مخاطب به وجود میآید. با این حال گفتوگویی که در تنگنای زمان در یک سخنرانی کوتاه به ناگزیر انجام شود، به هیچ وجه نقد مطلوبی نیست بلکه نقدی که مورد نظر بارت بود، باید در کتاب مجزایی صورت بگیرد.
وی با اشاره به تاریخچه ۱۰۰ ساله مناقشات بر سر شعر کلاسیک و شعر نو یادآور شد: این جنگ هنوز هم ادامه دارد اما با آغاز شعر سپید احمدرضا احمدی و یدالله رویایی روند تجدد را به شکلی رادیکال سرعت دادند و تکامل نوگرایی را از سیر تدریجی خود خارج کردند. نیما همچنان پایبند عروض بود و بسیاری از مولفههای شعر کهن را باز تولید میکرد اما کلاسیکها با شعر او میجنگیدند. در چنین وضعیتی موج نو حتی موسیقی و تناسبات نیمایی را هم کنار زد. این جهش تجددخواهی فارغ از هر نوع داوری برای فضایهای شعر فارسی پیشرس بود و باعث به حاشیه رفتن شعر سپید و نیمایی شد. شاید همین نهضت ناگهانی اگر ۲۰ سال بعد اتفاق میافتاد، نتایج بهتری به دنبال میآورد.
آخرتی تصریح کرد: از نظر کلاسیکپسندها این مجموعه به هیچ وجه شعر اقناعکنندهای نیست اما نقد شعر به هیچ وجه معیارهای ثابتی ندارد. نباید در شعر اشکذری به دنبال آرایههای بلاغی و خیالهای معهود بگردیم. این مجموعه معیارهای زیباییشناختی خودش را دارد. فاصله گرفتن از تعصب در نقد به چندصدایی منجر میشود و چندصدایی برای هنر ما لازم است. در نبود چندصدایی امکان تلفیق هنری از بین میرود.
این شاعر و منتقد ادبی با بیان اینکه نمایشنامهنویس بودن شاعر در جای جای اثر مشهود است، خاطرنشان کرد: شکل کوتاه و مقطع جملات تا توصیف صحنهها و نوشتن سیناپسهای نمایشنامهوار پیشینه شاعر را برملا میکند.
وی افزود: مولفههای شعریت بخش منظومه ابزورد غلظت زیادی ندارد اما قابل توجه است. موسیقی دیداری و شنیداری شعر او به واسطه مقطعنویسی ایجاد شده است. فراز و فرودهای بینظم موسیقایی این اثر نوعی نظم موسیقایی ساخته است. موسیقی درونی اثر قوی است. از طریق تناسبات و پیکرهبندی حاصل شده است. بسیاری دفتر شعرها با عنوان منظومه منتشر میشود اما هیچ نسبتی با منظومه ندارد. با این حال اگر منصف باشیم تمام اشعار کتاب ابزورد به شکلی منظومهوار به هم مرتبطند. گویی شخصیت راوی شعر جلو آینه ایستاده و عشقی را واگویه میکند که دیگر نیست.
آخرتی بیان کرد: این منظومه تقریبا از آرایههای بدیعی متداول خالی است اما خیال شعری تنها از راه بدیع حاصل نمیشود. خیال این اثر در خوابگونگی، وهمانگیزی و نزدیکیاش به مرزهای سوررئالیسم رقم میخورد. بسیاری از این شعرها هنوز در مرحله پیششعرند و اگر پرداخت میشدند، میتوانستند به شعرهای تنومندی تبدیل شوند. با این وجود در کل میتوان گفت این مجموعه بیادعا شعر است. عاطفه شعری نیز در تغزل خلاصه نمیشود بلکه خشم، کینه، انتقام و غم نیز عواطف است. منظومه ابزورد نیز از این منظر در کنار روح عاشقانهای که در آن جاری است، پر از عاطفه است.
وی با اشاره به اینکه زبان مجموعه در سطح ادعایی که دارد به روز و قابل قبول است، بیان کرد: قرار نیست زبان این شعر را با نوع سپید یا کهن مقایسه کنیم. از قضا پارههایی که شاعر در جهت زبانآوری تلاش کرده به نقطه ضعف اثر تبدیل شده است. شاعر دنبالهرو نرمهای پذیرفته و جاافتاده جریان شعری امروز مشهد نیست و به لحاظ لحن و زبان قالبشکنی میکند. البته سطح عنصر شهود در کار او پایین است. سوررئالیسم بیشتر وجهی ندانمگرا و بیخویشتن دارد و بر مدار منطق خواب حرکت میکند اما از شهود و اشراق خالی است. در تعریف سورئال گفتهاند شبیه برخورد یک چرخ خیاطی با یک چتر روی میز تشریح است. جواد اشکذری سالها در ژانرهایی قلمزده که به شهود نیازی نداشته است. نمایشنامه و شعرهای امروزی شهود را به عنوان عنصر اول در نظر نمیگیرد.
این شاعر و منتقد ادبی همچنین در مورد عاطفه شعری اشکذری گفت: این عنصر هنوز به مرحله پختگی و زایش نرسیده است. عشق با ابزوردیسم نسبتی ندارد و عواطف در اثر حالتی پوچ به خود گرفتهاند. عشقی که در این اثر به کلمه تبدیل شده، مخاطب را متاثر نمیکند. احتمالا هدف شاعر هم همین بوده که احساس پوچی را به مخاطب منتقل کند. شیلر، نمایشنامهنویس آلمانی، میگوید «شاعر کسی است که خواندن شعرهایش دیگران را هم شاعر کند»؛ یعنی به لحاظ عاطفی به حدی قدرتمند باشد که مخاطبان عادی هم فکر کنند میتوانند از طریق انتقال عاطفه شعر بگویند. شاید لازم بود منظومه ابزورد هم برای تبدیل شدن به شعر عاطفه غلیظتری را منتقل کند.
وی اضافه کرد: سادگی برای زبان این شعر مناسبتر است. بعضی تناسبها و بازیها و تکرارهای لغوی بیش از اینکه امتیاز هنری باشند، به دستانداز زبان تبدیل شده است؛ همچون «چال شویم عاشقانه مثل چالیدره/دقایقی با قایقی/شاید چرت زمانه شاید جبر زمانه». این تلاشها اگر بسامد بیشتری پیدا میکرد، وجه قالب زبان و ویژگی سبکی تبدیل میشد اما در این سطح به شکل تلاش ناموفقی باقی مانده است.
یوسف بینا، ناشر منظومه ابزورد، در ادامه این نشست گفت: از جواد اشکذری دعوت میکنم همچون بسیاری هنرمندان دیگر که در مقطعی از زندگی هنر تخصصی خود در مجسمهسازی، نقاشی، داستاننویسی و بازیگری رها کردهاند و به طور جدی وارد حوزه شعر شدهاند، از تئاتر خداحافظی کند و به جمع شاعران بپیوندد.
وی ادامه داد: این کتاب شبیه شعرهای معهود و معمول فضای شعری مشهد نیست. قرار هم نیست که همه مثل هم بنویسند و شرایط تکصدایی به وجود بیاید. شاعران صاحب نام و بزرگی را میشناسم که بسیار مدعی و پرطرفدارند اما مرتکب بیمبالاتیها و خطاهای زبانی و فنی بسیار فاحشی میشوند. میدانم اگر جوان تازهکاری دچار این خطاها شده بود، استادان منتقد او را دعوت به مطالعه، فکر، آموختن زبان فارسی و کسب تجربه بیشتر میکردند. در این فضای ابتذال شعری کار جواد اشکذری به عنوان نویسندهای که سالها در نشریاتی مثل تاک حوزه هنری و شهرآرا کار کرده، از بسیاری عیوب رایج شعر امروز خالی است. اشکذری پس از سالها نوشتن یکباره به عالم شعر پا گذاشته و به گفته خودش تنها یک ماه از تجربههایی شاعرانهاش را ثبت کرده است.
بینا با بیان اینکه زبان و مضامین اشکذری تا حدود زیادی شاعرانه است، بیان کرد: معتقدم همین که زبان او از عیبهای فاحش و متداول شعر امروز پالوده است که این ویژگی بسیار مغتنمی است. به همین علت بود که من علیرغم نگرانیها و مقاومتهای او اصرار کردم منظومهاش را چاپ کند و به او اطمینان دادم با توجه به اینکه اولین تجربه شعریاش را منتشر میکند، واکنشهای مثبتی در انتظار او است. با این وجود شکی نیست اگر اشکذری بخواهد شعر را به طور حرفهای دنبال کند، نقدهای این جلسه چراغ راهش خواهد بود.
وی عنوان کرد: شعرهای این مجموعه میتواند پارههایی از یک مونولوگ طولانی شاعرانه باشد که بازیگر اصلی تئاتری در لحظه اوج یا زمان طلایی نمایشنامه بر زبان جاری میکند.
این شاعر و استاد ادبیات گفت: نقدهایی که در رابطه با تعدد کلمات غیرفارسی و نیز توصیف فضاهای غیرشاعرانه مطرح شد، ریشه در این واقعیت دارد که اشکذری یک ژورنالیست قدیمی است و نثر روزنامهنگارانه او ایجاب میکند که از کنار هیچ کلمه و مفهوم و عبارتی نگذرد. روزنامهنگار باید از اوج گستره زبان فارسی استفاده کند. این ویژگی حرفهای در زبان شعر اشکذری تاثیر گذاشته است. اگر کسی شاعر این مجموعه را نشناسد، در برخورد با متن متوجه مونولوگنویسی و لحن روزنامهنگارانه مولف خواهد شد که از تجربه هنر تئاتر و حرفه ژورنالیستی اشکذری مایه میگیرد.
انتهای پیام