بخشی از این ناگواری کاملا خود ساخته است مانند بهکار نگرفتن مدیران کارآمد و آزمون پسداده، به اسم «جوانگرایی» دست و پای دولت را در پوست گردو گذاشته است. بخشی هم به خاطر شرایط جهانی و منطقهای و داخلی است. کشور ما هر چند بیش از چهل سال است که در «شرایط کنونی» قرار دارد، اما در ماههای اخیر، شرایطش «کنونیتر» است. تحریمهای کمرشکن، مطالبات انباشته و ضعف برخی مدیریتهای گذشته، میطلبید که مدیرانی به مراتب قویتر از دولتهای گذشته برای تصدی امور برگزیده شوند. این اتفاق را در سطح وزرا شاهد نبودیم مگر به صورت محدود که آن هم به دلیل ناهماهنگی مجموعه تیم دولت (و به طرز خاص در حوزه اقتصاد) به هدررفت انرژیها تبدیل شد، حال آنکه انتخاب وزیران دانشمند و کارآمد میتوانست سینرژی (همافزایی) در هیات دولت بیافریند و اوضاع را از آنچه که هست و بود بهتر سازد. مکررا از حامیان دولت میشنویم که اینقدر انتقاد نکنید و فرصت بدهید. در ادامه هم میگویند دولت سیزدهم مشغول آواربرداری است و همین کار، مدتها طول میکشد. چنین سخنی بیش از آنکه واقعی باشد راهی است برای توجیه ناکارآمدی مدیران جدید که سختیها را بسیار بزرگتر از آنچه هست نشان دهند و برای حل آنها زمان بخرند. به علاوه، دولت سیزدهم با مشکل دیرینهای که قبلیها را آزار میداد، مواجه نیست و انتظار میرفت با «یکدست شدن قوا» مزاحمتها و تداخلها کنار برود و رفت. به خاطر داریم که آقای رییسی در سال پایانی دولت آقای روحانی، در سفرهای استانی، هر هفته چند کارخانه تعطیلشده را افتتاح میکرد! اما امروز رییس فعلی قوه قضاییه هیچ مداخلهای در کار دولت نمیکند و به جای کارهای نمایشی و راهاندازی بنگاههای صنعتی به کار خود مشغول است و به همین دلیل هم به نهادی امیدبخش تبدیل شده.
با این حال افزایش حجم نقدینگی، استقراض از بانکها، گرانی ارزاق از قبیل گوشت و برنج و حبوبات و سایر مواد غذایی، ادامه نابسامانی بورس، فشل بودن در مبارزه با امیکرون و... جامعه را آزار میدهد. مجموعه این ناکارآمدیها نشان میدهد دولت هنوز خودش را پیدا نکرده و آنچه که در ابتدا «آسان» نموده بود اینک با «مشکلها» مواجه شده است. با این آرزو که 6 ماه بعدی دولت رییسی مانند 6 ماه اول نباشد، به کار بستن این بیان سعدی که «به کارهای گران، مرد کاردیده فرست» میتواند مفید واقع شود.
منبع: اعتماد