به گزارش خبرنگار حوزه بورس خبرگزاری صدا وسیما، شاخص کل نشاندهنده تغییرات سطح عمومی قیمتها در کل بازار است و میانگین افزایش یا کاهش قیمت سهام در بازار را بیان میکند. این تغییرات نسبت به تاریخ مبدأ که در سال ۱۳۶۹ است، بیان میشود.
منظور از سال، پایه سالی است که نوسانات قیمت در آن کمتر است و به عنوان مبدأ تغییرات انتخاب میشود. این شاخص، همان شاخصی است که در خبرها و گزارشها اطلاعرسانی میشود و نمادی از رشد یا افت بازار نام میگیرد.
حا ل اینروزها شائبه دستکاری و دست بردن در عملکرد شاخص کل بازار سرمایه به موضوعی قابل تامل تبدیل شده، موضوعی که آثار عملی آن را در سالهای قبل بیشتر میدیدیم. اما آنچه باید در این باره بدانیم اینست که به لحاظ فنی و فرمولی، امکان دستکاری شاخص کل وجود ندارد، زیرا صندوقهای شاخصی در بازار سرمایه وجود دارند که در صورت دستکاری شاخص کل، این صندوقها انحراف ایجاده شده را به وضوح نشان میدهند.
با این حال، دستکاری شاخص کل از مصادیقی است که همواره دغدغه اغلب فعالان بازار سرمایه بوده. اخیرا نیز در پی نوسانات عجیب و نامتعارف شاخص بورس، بار دیگر شائبه دستکاری تابلوها از سوی دولت و یا سازمان بورس قوت گرفته. هرچند برخی از کارشناسان اعتقاد دارند دولت مستقیما چنین اقدامی را انجام نمیدهد بلکه با اعمال فشار به حقوقی ها، صفهای خریدی را ایجاد کرد تا شاخص به طور غیرمعمول رشد و یا در برخی موارد اقدام به بلوک زنیهای نامحسوس میکند. از سوی دیگر روند شاخص کل بر مبنای واقعیتهای اقتصادی است و حتی دولت هم نمیتواند آن را تغییر دهد. دولتها تنها میتوانند از طریق نوسانات چند روزه روند شاخص کل را مختل کنند، اما توان تغییر و معکوس کردن آن را ندارند.
اینروزها آنچه در حقیقت بازار و البته به اعتقاد کارشناسان اینروزها کمتر به چشم میخورد، اینست که دستکاری شاخصها دیگر برای دولت موضوعیت ندارد، هرچند کماکان این اتفاق میافتد و اثبات آن کار سختی است.
اینجا سعی میکنیم تا به جواب این سوال برسیم، آیا انواع شاخصی که در بازار سرمایه وجود دارد و بعضا در آنها بسیار تعمدی بزرگنمایی صورت میگیرد، میتوانند بازار را نمایندگی کنند و آیینهای برای وضعیت بازار سرمایه باشند؟!
این چالش، در بازار سرمایه سبب سوءاستفاده بسیاری از بازارگردانان و حقوقیها میشود.
گفتنی است که هر کدام از شاخصها خاصیت مختص به خود را دارند و در رسانهها نباید فقط به شاخص کل توجه ویژه ایجاد شود، البته این موضوع به عملکرد کارشناسان بازار سرمایه هم مربوط میشود.
با اندکی تامل بر این موضوع، این سوال ایجاد میشود که اگر شاخص کل و دیگر شاخصها نمیتوانند بازار را نمایندگی کنند و بیانگر احوال و اتفاقات بازار سرمایه باشند، میزان حجم معاملات تا چه اندازه میتواند رهبری بازار را بر عهده گیرد.
به نظر میرسد در میان این همه شاخص، جای خالی شاخصی دیگر که بیانگر حجم معاملات بازار باشد دیده میشود. اما در حال حاضر آنچه مسلم است اینکه شاخص کل نمیتواند به خوبی بیانگر احوالات بازار سرمایه باشد و به نظرمی رسد که مردم باید یاد بگیرند تا از دیگر شاخصها هم استفاده کنند.