حکمرانی یک تخصص است مثل پزشکی؛ حکمرانی خوب هنر می‌خواهد

اقتصادنیوز سه شنبه 03 اسفند 1400 - 19:18
چرا ما در ریشه‌یابی مشکلات داخلی به دنبال عوامل خارجی هستیم؟ آیا اماراتی‌ها، گرجستانی‌ها و مردم ترکیه، پول و سرمایه خود را به بانک‌های ایرانی منتقل می‌کنند؟ یا برعکس؟

چرا گرجستان ویزا برای ایرانی‌ها را لغو می‌کند و زمینه برای سرمایه‌گذاری میلیاردی آن‌ها را در گرجستان فراهم می‌کند؟ و شاید پرسشی اصولی‌تر:

چرا شهروندان به این فکر می‌افتند که دارایی‌های خود را به ارز تبدیل کرده و در خارج مستغلات بخرند؟ این سوال و ده‌ها سوال مرتبط، به اصول ثابت حکمرانی بر می‌گردد.

اگر شخصی روزی چهار پاکت سیگار مصرف و نیم کیلو چربی وارد بدن خود کند و با هر چای دوازده حبه قند بخورد، نمی‌تواند وقتی در CCU بستری شد، روزگار و اطرافیان خود را سرزنش کند. حکمرانی مانند سلامتی جسم انسان، اصول دارد و اگر آن اصولِ جهان‌شمول رعایت نشوند، کارآمدی دچار اختلال می‌شود.

اولین شرط حکمرانی، ایجاد امنیت فکری، شغلی، مدنی و اقتصادی است. بعد از این‌که سطح قابل توجهی از این امنیت فردی تحقق پیدا کرد، حفظ هویت و تعلق خاطر اهمیت پیدا می‌کند.

اگر شهروندان یک کشور صبح از خواب بیدار شوند و متوجه شوند ۴۰ درصد ارزش دارایی‌های آن‌ها از بین رفته است به‌طور طبیعی در پی چاره‌اندیشی نخواهند بود؟

اکثریت مطلق مردم اتحادیه اروپا که کمی بیش از ۵۰۰ میلیون نفر جمعیت دارد زندگی بسیار معمولی دارند:

یک آپارتمان بسیار کوچک، یک دوچرخه، یک کارت مترو و قطار و یک شغل معمولی، اما بسیار راضی و خوشحال هستند، چون امنیت روانی دارند و در جوامعی با ثبات زندگی می‌کنند. نرخ تورم حدود ۲ درصد است و به همان میزان درآمد آن‌ها در سال افزایش پیدا می‌کند و بنابراین احساس ثبات می‌کنند.

وقتی عوارض خروج از کشور یک دفعه ۳۰۰ درصد (بار اول) و ۴۲۰ درصد (برای بار دوم) و ... افزایش می‌یابد، خودبه‌خود تنظیم روانی مسافرین را به هم می‌ریزد. اگر در سال، عوارض خروج از کشور ۵ درصد و حتی ۱۰ درصد افزایش یابد با روان و انتظارات انسان‌ها تطابق می‌کند، ولی افزایش ناگهانی ۴۲۰ درصدی، حاکی از فقدان آشنایی با روان‌شناسی انسان در حوزه ثبات، امنیت و انتظارات معقول است!

حکمرانی مانند پزشکی، مهندسی و معماری یک تخصص است: متونی در حد چند هزار کتاب دارد. محتاج تجربه و یادگیری است. به چارچوبی فکری به نام قرارداد اجتماعی میان مجریان نیاز دارد و از همه مهم‌تر تابع یک سیستم با ثبات است. 

آیا آمریکا، روسیه، انگلستان، آلمان و چین می‌توانند نروژهراسی به‌راه اندازند؟

نمی‌توانند؛ چون نروژ ثبات دارد.

با پنج میلیون و دویست هزار نفر جمعیت، ۳۷۱ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد. با ۱.۲ درصد نرخ تورم، مردم این کشور ۷.۳ درصد از درآمد خود را پس‌انداز می‌کنند، این در شرایطی است که دستمزدها در سال ۴.۶ درصد افزایش پیدا می کند. درآمد حاصل از نفت فقط به «صندوق نفت» رفته و در صدها شرکت سرمایه‌گذاری می‌شود و تنها ۴ درصد از سود سرمایه‌گذاری در بودجه جاری به کار گرفته می‌شود. صندوق نفت نروژ حدود یک تریلیون دلار است. اصل و سود آن برای نسل‌های آتی است. درآمد سرانه در این کشور ۶۲۵۱۰ دلار است. با این آرامش، ثبات، امنیت، توزیع امکانات و آینده‌نگری، کدام کشور خارجی می‌تواند در نروژ نارضایتی ایجاد کند؟! 

حکمرانی یک تخصص است. با تغییر افراد اتفاق خاصی نمی‌افتد؛ باید اندیشه‌های حکمرانی را اصلاح کرد. 

وقتی شهروند به این نتیجه برسد حکومت برای رای و نظر او و همچنین برای خود او ارزشی قائل نیست با حکومت هم همکاری نمی‌کند.

ریشه عموم نارضایتی‌ها در نادیده‌شدن و بنابراین در ناکارآمدی است.

کارآمدی در حکمرانی نیازمند اجرای سیاست‌هایی است که به ثبات و امنیت روانی انسان‌ها بیانجامد.

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.