او همچنین به مطالبات اهل سنت پرداخته و با تاکید بر مطالبهی آزادیهای مذهبی دربارهی حضور آنها رد ساختار سیاسی میگوید «الان اهل سنت در نیروهای مسلح اصلا نیستند، خیلی کم هستند. بعضی وزارتخانهها هست که حتی یک فرد اهل سنت هم داخلش نیست، مثل وزارت اطلاعات که اهل سنتی در آن به عنوان کادر رسمی نیست تا جایی که ما اطلاع داریم. در مراکز قدرت مثل شورای نگهبان یا شورایعالی امنیت ملی و بسیاری دیگر از این مراکز قدرت، به غیر از مجلس اهل سنت نیستند.»
مهمترین بخش سخنان مولوی عبدالحمید:
-حمایت بنده (از طالبان) به خاطر شناختی که من از اینها کم و بیش دارم بود. چون ما نزدیک و همسایه هستیم و ما اطلاع داشتیم که تحولاتی در طالبان ایجاد شده و مقاومت کردند در برابر ناتو و آمریکا که درواقع افغانستان را اشغال کرده بودند؛ اینکه با اشغالگری از جای دیگری بیایند و کشور اسلامی را اشغال کنند را همه مخالفیم. اینها مقاومت کردند و کشته دادند و آمریکاییها را از افغانستان خارج کردند و کشورشان را آزاد کردند و سرنوشت افغانستان به دست خود افغانها افتاد و افغانها به سرنوشتشان حاکم شدند؛ این خیلی جالب و خوب است.
-همچنین با آمدن و استقرار دولت طالبان، و خروج نیروهای اشغالگر جنگ ۴۰ سالهی افغانستان به پایان رسید و برادرکشی هم تمام شد. با آمدن طالبان امنیتی که بر افغانستان حاکم شده است، به وسیلهی بارزه با گروههای تبهکار و مفسد، به نحویکه حتی یک نفر هم مسافر از یک مرز تا مرز دیگر سفر کند، کاملا احساس امنیت میکند. افغانستان در طول تاریخ خود چنین امنیتی به خود ندیده است. تمام استانهای کشور افغانستان بدست مردم محلی از قومیتها و مذاهب مختلف اداره میشود و امید هم هست که در آینده به حقوق زنان و مخصوصا بحث تعلیم زنان همانطور که گزارش میشود توجه خاصی شود. همچنین به اقوام و بعضی مقامات محلی در استانها -مثل بامیان- که از خود مردم هستند و بطور کلی تمام اقوام و مذاهب در سرنوشت خود سهیم باشند.
-ممکن است طالبان یک سری ضعفها هم داشته باشند که ضعفهایشان قابل اصلاح است و باید خودشان را اصلاح کنند. آنها بیست سال قبل به تلویزیون و عکس و اینها اعتقادی نداشتند، الان اما تغییر کردهاند. همین عفو عمومی که اعلام کردهاند در افغانستان تا جایی که ما اطلاع داریم رعایت کردند. آنهایی که در میدان جنگ درگیر بودند را هم کاری نداشتند، آنهایی که برای حکومت گذشته کار کردند هم کاری نداشتند. عفو عمومی که اعلام کردند را رعایت کردهاند و همهی ماها را هم امیدوار کرد. مشکلاتی الان هست مثل تحصیل زنان ولی خودشان اعلام کردند که تا دو ماه دیگر تمام دانشگاهها را باز میکنند. و تازگی ما شنیدیم که حقوق تمام کارمندان زن را هم پرداخت کردهاند، زنانی که قبلا در ادارات مشغول بودند. موضع ما هم یک کار اصلاحی است، ما دنبال اصلاح طرف هستیم. اینکه ما حمایت کردیم دنبال این هستیم که اصلاح شوند. در کارهایشان یک سری ضعفهایی هست اما ما هم امیدواریم که ضعفهایشان به تدریج برطرف شود.
-حکومت گذشتهشان خیلی ضعف داشت. یادم نیست که ما ازاینها حمایت علنی کرده باشیم. ما در آن زمان نتوانستیم قدمی در راستای اصلاح اینها برداریم چرا که آن زمان در کشور ما، دولت جمهوری اسلامی نسبت به اینها حساس بود. این حساسیت اجازه نمیداد که ما هیچ قدمی در راستای اصلاح اینها برداریم که فردا متهم نشویم ما با اینها ارتباط داریم.
-من ارتباط مستقیم (با طالبان) ندارم و از طریق صحبت و سخنرانی و بحث در تفسیر و حدیث ضعفها را بیان میکنیم و به دست آنها میرسد. آنها هم دلشان میخواهد که دو کنفرانس در ارتباط با حقوق زنان و حقوق بشر پیشنهاد داده شده که برگزار کنند. این دو کنفرانس در برنامهی اینهاست. ممکن است وقتی این دو کنفرانس را برگزار کنند نه فقط از من، از خیلیها از کشورهای اسلامی، ایران و جاهای دیگر، دعوت کنند و بنشینند دربارهی حقوق زن بحث کنند که اسلام چه حقی برای زن قائل است و حقوق زن چیست. اینها از علمای روشن جهان اسلام دعوت میکنند و ممکن است ما هم دعوت شویم.
-مطالبات محوری ما (اهل تسنن) دو تا است. مطالبهی اول این است که از شایستگان اهل سنت در کشور استفاده شود، چه در مدیریتهای کلان و ارشد کشور و چه در مدیریتهای استانی. مثلا در استانها مخصوصا استانهای سنینشین بهعنوان استاندار و معاون استاندار استفاده شود و نوعی تعادل باشد. از همهی شایستگان استفاده شود و از شایستگان اهل سنت نیز استفاده کنند. در امور استخدامی کشور تفاوت قائل نباشند.
-بعضی وزارتخانهها هست حتی یک اهل سنت هم داخلش نیست، مثل وزارت اطلاعات، هیچی! خیلی کم است. الان اهل سنت در نیروهای مسلح اصلا نیستند، خیلی کم هستند. بعضی وزارتخانهها هست که حتی یک فرد اهل سنت هم داخلش نیست، مثل وزارت اطلاعات که اهل سنتی در آن به عنوان کادر رسمی نیست تا جایی که ما اطلاع داریم. در مراکز قدرت مثل شورای نگهبان یا شورایعالی امنیت ملی و بسیاری دیگر از این مراکز قدرت، به غیر از مجلس اهل سنت نیستند.
-الان ۴۳ سال از انقلاب گذشته، ما فکر میکنیم در کشور ما یک سری تنگنظریها و تعصبات حاکم است و این تعصبات و تنگنظری نمیگذارد. این هم در بعضی از علما و در ردههای مختلف موجود است که این کار تحمل نمیشود. چون در این ۴۳ ساله مطرح بوده و ما خواستهمان بوده و در دورهای که اصلاحطلبان حاکم بودند پیگیر بودیم که یک وزیر در کابینه باشد یا معاون رئیسجمهور یا حتی معاون وزیر هم خیلی خیلی اندک بود.
- در این دولت که ما به جناب آقای رئیسی رای دادیم، دلیلش هم این بود که ما احساس میکردیم و گفته میشد که حاکمیت و دولت دو قطب جداگانه هستند و به هر حال واضح میگفتند که حاکمیت نمیخواهد. الان یکدست شدند و دولت که آقای رئیسی هست و قوه قضاییه و مجلس هم یکدست شده و حالا حاکمیت و دولتی نیست و همه یکی شدند ما گفتیم شرایط بهتر میشود و از اهل سنت به کار میگیرند.
-من به جناب آقای رئیسی نامهای نوشتم و گلایه کردم. مشاور اهل سنتی که تعیین کردند اول کار فرموده بود شما نگران نباشید و ما از شایستگان اهل سنت استفاده میکنیم ولی ما هنوز منتظریم و جامعه هم انتظار دارد؛ اهل سنت که به ایشان رای دادند که جناب آقای رئیسی از شایستگان اینها به کار بگیرد. اینها را هم بهعنوان معاون وزیر، سفیر و استاندار تعیین کنند. قول دادند و تیم آقای رئیسی گفتند که ما از جانب آقای رئیسی قول میدهیم و به افرادی که بودند قول دادند و ما هم امیدوار شدیم و در این صحنه آمدیم و هزینهی گزافی پرداخت کردیم، چون فشار بسیار به ما آمد از داخل خودمان.
-اصولگراها میگفتند که «شما اصلاحطلبان را راه دادید و کاری برایتان نکردند، شما یک دوره به من رای دهید و گفتند یک دوره رای دهید» و ما آمدیم این دوره به آنها رای دادیم که تجربه کنیم و فردا اصولگرایان نگویند فرصت طلایی را از دست دادید، چون میگفتند که فرصت طلایی است و شما فرصت طلایی را از دست ندهید. ما هم گفتیم «فرصت طلایی» را از دست ندهیم و ببینیم که اینها تا چه اندازه به حرفشان اعتقاد دارند.
-مسئلهی محوری دومی که از خواستهها و انتظارات اهل سنت است، آزادی مذهبی است. بالاخره اهل سنت انتظار دارند در مسائل مذهبیشان دیگران تصمیم نگیرند و حاکمیت نظارت کند، هیچ اشکالی ندارد. اما حاکمیت و دولت مسائل اهل سنت را در اختیار خودشان بگذارد. اینکه چه کسی کجا نماز بخواند یا چه کسی نماز جمعه بخواند باید در اختیار مردم باشد که پشت سر چه کسی نماز میخوانند. یا مدارس و حوزههای علمیه اهل سنت در اختیار خودشان باشد که چه کسی را برای درس استخدام کند یا چه کسی را نکند. این یکی از خواستههای اهل سنت است که در همهی شهرهای ایران مسجد داشته باشند و اجازه دهند مسجد بسازند. اگر جایی برای ساخت مسجد مشکلی هست اجازه دهند نمازخانه داشته باشند. و در این مسئله اهل سنت بسیار شکایت دارد. در آزادی مذهبی لازم است که ارگانها دخالت نکنند. پلیس امنیت در مسائل مسجد و نماز و اینها دخالت نکند، هر یک وظایفی دارند. ما هم حاضریم که با امنیتیها در کار خودشان همکاری کنیم. با پلیس امنیت همکاری میشود و اهل سنت برای نظم و امنیت همکاری میکنند اما در مسائل مذهبیشان نباید ورود کنند. این یکی از مطالبات محوری اهل سنت است که همه اهل سنت در این دو مسئله با هم هیچ اختلافی ندارند. اگر این دو مسئلهی محوری حل شود کلیهی مسائل حل میشود.
بیشتر بخوانید :
-مولانا گرگیج (امام جمعه سابق آزادشهر) بالاخره یک صحبتی کرده بودند و لابلای صحبتهایش یک صحبتی آمده بود که دوستان و عزیزان بسیاری توهین تلقی کردند. و وقتی او متوجه شد که توهین تلقی شده عذرخواهی کردند و در عرف دنیا هم وقتی کسی حرفی بزند و بعد عذرخواهی کند بالاخره از او صرف نظرمیشود. مولانا گرگیج انسان معتدلی است و افراطی و تندرو نیست و در همین انتخاب جناب آقای رئیسی ایشان همراه بوده و خیلی همراهی کرده است و در مسائل دیگر همیشه همراه بوده و حتی وقتی دولت آمریکا سپاه را تحریم کرد ایشان به شدت محکوم کردند و در مسئلهی شهادت قاسم سلیمانی ایشان موضعگیری کردند؛ این آدم افراطی و تندرو نبوده. بالاخره یک حرفی زده و بعد که متوجه شده نارضایتی پیش آمده عذرخواهی هم کرده است، مناسب نبود که ایشان را یک شبه عزل کنند.
-هیچ کس از اهل سنت این را صحیح نمیداند. عزل یعنی چه؟ اگر که شما میگفتید نماز نرود بر اساس این احتیاط که عزیزان دیگر نرنجند و توصیه میکردید یا به ما یا خودش میگفتید تا یک ماه به نماز جمعه نرود تا احساسات پایین بیاید. اینکه عزل بکنید مثل یک سفیر جمهوری اسلامی که رفته بود در یکی از کشورها و از اینجا عزلش کردند و این درست نیست.
-یک عالمی را که آدم وجیهی است و در جامعه اهل سنت نفوذ دارد و در جامعه شیعه خیلی طرفدار دارد عزل کنند درست نبود؛ ولی راههای دیگر برای اصلاح وجود داشت. ما موافق بودیم که با ایشان صبحتی بشود و وقتی این مسئله را شنیدیم با ایشان صحبت کردیم که این چه کاری بود.
-حالا هنوز مسئله حل نشده و مردم آزادشهر پشت هیچ کسی نماز نمیخوانند و حالا همینطور است و هنوز مسئله حل نشده و ما امیدواریم؛ به بزرگانی که نامه نوشتم، به علما، مقام معظم رهبری، جناب آقای نورمفیدی…
-رابطه با مقام معظم رهبری خوب است و نامه هم به ایشان همیشه مینویسیم دربارهی مسائل؛ ولی مدت زیادی است که دیداری نداشتیم. در گذشته رفاقت نزدیک داشتیم و ایشان هم به من خیلی محبت داشتند و علما را برای ملاقات با ایشان میآوردیم. مدتی بود که بعضی حرفها را به ایشان رساندند و من موفق نشدم ایشان را از نزدیک زیارت کنم.
-در برنامههای عمومی که میهمانانی میبرند ما هم یک جایی مینشینیم و مقام معظم رهبری را دیدار میکنیم و یا در تلویزیون میبینیم ولی از نزدیک نتوانستیم.
-گفتند که در تهران مسجدی میدهند که در کنار اهل تشیع نماز بخوانید ما گفتیم خیلی خوب بدهید، یک عزیزی که در مجمع التقریب بود و اهل تهران است و خودش مسجدی دارد گفت این مسجد ما برای این کار استفاده شود. گفتند سه نمازی که ما میخوانیم شما نیایید، ما که نیستیم شما بیایید، گفتیم همین قبول و خوب است. منتهی لازم است که حتما باشیم جایی عقدی میبندد، فتوایی میدهد و… بالاخره دفتری هم میخواهد که باشد. بعد اینها گفتند که نمیشود این کارها را کرد و عذرخواهی کرد. به همین لحاظ شرایطش هنوز فراهم نیست.
-بعضی اوقات مردم رفتند نماز خواندند اما بعد گفتند نمیشود که شما بیایید و هنوز این شرایط فراهم نیست. در جاهای دیگر هم همینطور است. اینکه مسافر و رهگذری بیاید نماز میخواند اما اینکه رسمی داشته باشند این اتفاق نیفتاده است.
-در گذشته بنده بارها گفته بودم ما باید هم سیاستهایمان در درون را تغییر دهیم و چرخش به سوی مردم باشد و خواستههای مردم را توجه کنیم و حرف مردم را بشنویم و به سمت منافع مردم حرکت کنیم. من معتقدم بالاترین موفقیت برای نظام و حکومت این است که ملت خود را راضی نگه دارد.
-مردم آنجا (استان سیستان و بلوچستان) بیشتر اهل سنت هستند، آنجا هم به دین خیلی نزدیک هستند و دین تاثیر گذاشته است و علما هم در کار نیستند و از آنها در مسائل اجرایی و دیگر مسائل کشور استفاده نشده است؛ بنابراین مردم ما کمتر متاثر شدند چون علما در میانشان هستند. بعضی از این فشارها که میگوییم برای ما فایده هم داشته و توانسته ما را نگه دارد. ما در خواست میکنیم که فشار از سر جامعه اهل سنت برداشته شود و در مسائل دینی و مذهبی آزادی خود را داشته باشند. علمای اهل سنت هم در موارد مختلف همکاری و همراهی با نظام جمهوری اسلامی داشتند.
-ما اهل سنت به ایران علاقه داریم و اولین صحبت ما درارتباط با منافع ملی است زیرا منافع ملی در ارتباط با همه است. و ما هم در داخل همین ملیت هستیم؛ ما مطالباتمان در انتخابات و دیگر مسائل، ملی است. ما معتقدیم که بزرگترین چالشی که الان با آن روبرو هستیم و همهی ملت را نگران کرده مسائل اقتصادی و معیشتی مردم است و اینکه خیلی از نخبگان و مردم دارند از ایران فرار میکنند و میروند به جاهای دیگر ما را خیلی نگران کرده؛ ما میگوییم که نباید اینطور پیش رود.
-باید بپرسیم که چرا بسیاری از نخبگان دارند میروند. میگفتند که ما در آن زمان مثلا پانزده میلیون حقوق میگرفتیم پانزده هزار دلار بود حالا سی میلیون حقوق میگیریم یک هزار دلار شده است و این است که بسیاری از جامعهی تحصیلکرده و روشنفکر که در اینجا درآمد هم دارند و کار هم میکنند میگویند حقوق ما کفایت نمیکند. یکی از نمایندگان مجلس میگفت که خودش و خانمش هم کار میکردند میگفتند حقوق ما تا بیست روز اول ماه برای ما کفایت میکند و ده روز دیگر ما حیران میشویم که از کجا پول پیدا کنیم.
-ما با همهی دنیا و حتی غیرمسلمانان هم مشترکات داریم. چون آنها انسان هستند و ما هم انسانیم، با کشورهای اسلامی مشترکات مذهبی داریم و اختلافات هم داریم. چنانچه در اینجا هم با عزیزان شیعه هم مشترکات بسیاری داریم و اختلافات هم داریم. ما استقلال خودمان را حفظ کردیم و از هیچ دولتی کمک نگرفتیم و هیچ شکایتی را به هیچ دولتی نبردیم؛ اگر حرفی داشتیم خودمان حرفمان را زدیم و گفتیم اختلافمان اختلاف خانواده است. ما اختلاف داریم ولی اختلاف ما اختلاف خانواده است و اختلاف خانوادگی را به جای دیگری منعکس نمیکنیم. اختلاف خانوادگی را در خانواده باید بنشینیم و حل کنیم.
-ارتباط ما با برادران شیعه خیلی نزدیک است و برادران شیعه هم که با ما ارتباط دارند. در استانی که ما هستیم الحمدلله هیچ نوع اختلافاتی نیست و با هم خیلی نزدیک هستیم و در مراسم تسلیت یکدیگر شرکت میکنیم و در مراسم عروسی همدیگر حضور داریم و الحمدلله رابطه خیلی حسنه است و مشکلی نداریم. چون که در مسائل مذهبی اعتقادی نداریم که باید اختلافی باشد. به هر حال هر کسی مسائل خودش را دارد و اگر خوب باشد ثواب میبرد و اگر خوب نباشد مال خودش است و به کسی دیگر تاثیری ندارد و نباید این مسائل را کش بدهیم. با بخشی از علما رابطهمان خوب است و با بخش دیگری از علما که در قدرت هستند با آنها شاید نخواهند که نزدیک شویم و مشکل هست.
-بعضی از مراجع هستند که رابطهشان با اهل سنت خوب است اما بعضی دیگر هم هستند که ما وقت خواستیم و وقت ندادند. در مسائل سیاسی و دولتی هم همینطور است. بالاخره همهی انگشتهای دست برابر نیست.
-در داخل کشور من به استانهای دیگر به جز زاهدان نمیتوانم بروم. در استان سیستان و بلوچستان سفر میکنم و به تهران میتوانم بیایم. در برخی از استانها هماهنگی میکنم که بروم اما راضی نشدند که به بعضی استانها بروم. در خارج از کشور هم هماهنگی میکنیم بعضیهایش را اجازه دادند که رفتم. دو بار به ترکیه رفتم و به چچن روسیه رفتم و در مسکو کنفرانسی بود که شرکت کردیم و همینطور تاتارستان و عمان؛ ولی بعضی جاها را هنوز نتوانستیم برویم. ممکن است در آیندهی نزدیک سفر دیگری هم داشته باشم که امید است موافقت کنند.
-معتقدیم بهترین راه حل بها دادن و مشارکت اهل سنت و اجرای عدالت بین شیعه و سنی است. هر کشوری که عدالت را اجرا کند بالاترین ضریب امنیتی را خواهد داشت. اگر عدالت باشد هیچ کس نمیتواند دیگر حرفی بزند. و اگر بتوانند اهل سنت را مشارکت بیشتری دهند و از شایستگانشان استفاده شود و عدالت اجرا شود بهترین مسئله برای اجرای امنیت است. اگر فردی از آن طرف بیاید خود مردم برخورد خواهند کرد. کما اینکه همین الان هم مردم بالاترین محور امنیت هستند. درست است که سپاه و نهادهای انتظامی و امنیتی هستند و زحمت میکشند ولی بزرگترین محور خود مردم هستند که امنیت را حفظ کردند. اگر این مردم مهر و محبت ببینند و عدالت باشد ضریب امنیت بالاتر خواهد رفت و خطری نخواهد بود.
۲۱۲۳۱