اقتصاد آنلاین – اکرم شعبانی؛ به گزارش اکونومیست، جنگ هنوز در هفته اول است. رییسجمهوری روسیه میتواند نیروی نظامی ذخیره را برای محاصره شهرهای اوکراین از جمله کییف، احضار کند که هزینههای بسیار زیادی برای غیرنظامیان و سربازان هر دو طرف خواهد داشت.
این هنوز جنگی است که آقای پوتین ممکن است پیروز آن باشد، چرا که در نهایت میتواند یک دولت دست نشانده را در کییف یا خارکیف پایتخت اصلی پایتخت اصلی اوکراین در دوران شوروی تحمیل کند.
با این حال، در یک مفهوم گستردهتر، لحظهای که آقای پوتین این جنگ فرسایشی را آغاز کرد، از همان ابتدا در این جنگ شکست خورده بود. در اوکراین، روحیه میهن پرستانه که با هدف قرار دادن شهرها و ساکنان آنها شکل گرفته است هر دولتی را که به نام او حکومت کند، غیرقانونی تلقی خواهد کرد.
در بسیاری از نقاط جهان، او چهرهای منحوس تلقی خواهد شد و در داخل خاک خود هم او بر جامعهای که توسط تحریمها تحت فشار قرار گرفته و رژیم سرکوبگرش آن را زیر پا گذاشته، ریاست خواهد کرد.
آشکارتر به نظر میرسد که نخبگان روسیه از ماجراجویی پارانوییدی او وحشت زده شدهاند. هر اندازه نقشههای او در اوکراین پیش برود، شکافهای رژیم او بیشتر میشود و مردم روسیه بیشتر به خیابانها میآیند. اگر آقای پوتین بخواهد کرملین را حفظ کند، ممکن است مجبور شود وحشتی با شدتی اعمال کند که روسیه دهههاست به خود ندیده است.
اولین اشتباه آقای پوتین این بود که دشمنش را دست کم گرفت. شاید او به تبلیغات خودش اعتقاد داشت: اینکه اوکراین یک کشور واقعی نیست، بلکه یک کشور جعلی ساخته شده توسط سازمان سیاست و از سوی کلاهبردارانی اداره میشود که مورد تحقیر مردمی قرار دارند. اگر او انتظار داشت که اوکراین در اولین نمایش قدرت روسیه سقوط کند، نمیتوانست بیشتر از این اشتباه کند.
اشتباه دوم آقای پوتین سوءمدیریت نیروهای مسلح خود بود. نیروی هوایی او تاکنون نتوانسته بر آسمان اوکراین تسلط پیدا کند. او تلاش کرده است تا به مردم خود اطمینان دهد که روسیه درگیر جنگ نیست، بلکه تنها درگیر آن چیزی است که او آن را «نازی زدایی» مینامد. سربازانی که مطمئن نیستند قرار است چه کاری انجام دهند اکنون در اوکراین حاضر شده و انتظار دارند که به عنوان آزادیبخش از آنها استقبال شود. اگر او به سربازان دستور دهد که تعداد زیادی از خویشاوندان اوکراینی خود را سلاخی کنند، ممکن است از چنین فرمانی اطاعت نشود. اگر تعداد زیادی از سربازان او در تلاش برای در هم شکستن شهرهای اوکراین کشته شوند، او نمیتواند از زیر بار مسئولیت آن خارج شود.
سومین اشتباه پوتین، دست کم گرفتن غرب بود. شاید او معتقد بود که آنقدر منحط و در خود فرو رفته است که نمیتوان پاسخی به آن داد. به عنوان دیکتاتوری که شاید برای او سخت باشد که بفهمد ایمان مردم به دموکراسی واقعی است، مطمئنا از افزایش حمایت مردمی از اوکراین شگفت زده شده است.
دولتهای غربی با الهام از شجاعت اوکراینی و تشویق شهروندان خود، سرانجام اراده مقابله با آن را پیدا کردند. آنها به درستی از اقدام نظامی مستقیم علیه روسیه مانند ایجاد منطقه پرواز ممنوع خودداری کردهاند. در عوض، در سومین تلاش خود در ۲۶ فوریه، آنها بر سر تحریمهای قدرتمند علیه بانک مرکزی روسیه و سیستم مالی آن توافق کردند. اینها ممکن است دسترسی به ذخایر کشور را مسدود و بانکها را تضعیف کند.
یک روز پس از اعمال تحریمها، روسیه واکنشی خشمگین نشان داد. آقای پوتین در مشورت با سران نظامی خود، نیروهای هستهای کشور را در حالت آماده باش بیشتر قرار داد. او در واکنشی تحریم اقتصادی را با جنگ هستهای برابر دانست.
این مساله نه تنها از نظر اخلاقی اشتباه است، بلکه چشم انداز یک تشدید فاجعه بار را نیز افزایش میدهد. این روند استفاده غرب از تحریمها را اشتباه نمیداند. جنگ طلبی آقای پوتین گواه این مساله است که او چه اندازه میتواند خطرناک باشد. عقب نشینی از ترس کاری که او ممکن است انجام دهده فقط او را به انجام کاری بزرگتر دعوت خواهد کرد.
در عوض، هشدار روسیه باید با اعلامیه صریح شورای امنیت سازمان ملل متحد و تمامی قدرتهای هستهای از جمله چین و هند مبنی بر غیرقابل قبول بودن تهدیدات هستهای مقابله شود. در عین حال، افسران ارشد آمریکایی باید در تماس نزدیک با همتایان روسی خود باقی بمانند تا به آنها هشدار دهند که شخصا در قبال اقدامات خود پاسخگو خواهند بود. جهان نمیتواند به آقای پوتین اجازه دهد که بار دیگر دچار اشتباه محاسباتی شود.