به گزارش همشهری آنلاین به نقل از هنرآنلاین، پوران درخشنده ازجمله فیلمسازان سینمای ایران است که همیشه به موضوعات اجتماعی توجه داشته است. حاصل این نگاه آثاری چون "پرنده کوچک خوشبختی"، "هیس دخترها فریاد نمیزنند" و "زیر سقف دودی" است.
سال گذشته خبرهایی از ساخت دو اثر متفاوت از سوی درخشنده در رسانهها منتشر شد که به همین بهانه با او به گفتوگو نشستیم.
سال گذشته با امسال تفاوتهای بسیاری دارد. کرونا پیش آمدش کم کردن فعالیتهای جمعی است و باید مراقبت کنیم تا بیشتر از این قربانی نداشته باشیم. همانطور که گفتید پروژههایی را در نظر دارم که فعلاً دست نگه داشتهام تا در شرایط بهتری کار کنم و به هر قیمتی حاضر به کار نیستم و نمیخواهم فضای ناامنی برای همکارانم به وجود آورم. از سوی دیگر هر سال که میگذرد متأسفانه به لحاظ اقتصادی و تورم برای ساخت فیلم و فراهم کردن سرمایه مشکلاتی داریم. اگر هزینه فیلمی سال ۱۳۹۸ با سه میلیارد تومان تأمین میشد، در حال حاضر و با توجه به تورم پیشآمده شاید حداقل حدود ۳۳ درصد به آن اضافه شده است و این شامل تمام هزینهها میشود. هزینههای بالای تولید، شرایط را برای فیلمسازی سخت کرده است و ما تمام تلاشمان را میکنیم تا از فضاها و کسانی استفاده کنیم که هزینهها پایین آورده شود، اما همچنان کار باکیفیت باشد. بهطور مثال ما بازیگران تازهنفس و خوبی در تئاتر کشور داریم که شناخته نشدهاند و سالهاست که در این حوزه مشغول فعالیت هستند، اما مجالی برای دیده شدن به آنها داده نشده است یا علاقهمندان بسیاری در حوزه بازیگری داریم که در کلاسهای بازیگری آموزشگاههای مختلف دوره دیدهاند، اما همچنان پشت خط ماندهاند و وارد عرصه نشدهاند. یا چون حمایتی صورت نگرفته تا وارد این فضا شوند، کنار ماندهاند. ترسی که تهیهکننده به خاطر نداشتن بازیگران چهره دارد باید از بین برود چون این به نفع سینماست و این وظیفه ما کارگردانان است که آنها را وارد این فضا کرده و از آنها حمایت کنیم. ما نیازمند ورود خون تازه به رگهای سینما هستیم که با حضور علاقهمندان به بازیگری چه دختر و چه پسر که نیازمند فرصت و زمان بیشتر برای ورود هستند، میتوانیم این کار را انجام دهیم. همکاران من به این موضوع واقف هستند، چون علاوه بر بالا رفتن دستمزدها، نیازمند ورود چهرههای جدید هستیم.
متأسفانه بحث اکران این روزها با مشکل مواجه است. اکران سینمایی محول به حوزه آنلاین شده که البته فرصتی است که در این شرایط به وجود آمده تا چرخ سینما در گردش باشد، اما ضرر و زیانهایی دارد که تهیهکننده باید آنها را متحمل شود. مخاطبین سینمارو به دلیل بسته بودن سینماها از دست رفتهاند و حتی با بازگشایی سالنها نیز بهسختی اعتماد کرده و وارد سالن میشوند، البته حق هم دارند، با توجه به شرایط حال حاضر که کرونا بار دیگر اوج گرفته است، باید همه نکات بهداشتی رعایت شود که متأسفانه بسیاری رعایت نمیکنند. بنابراین بازگشت سرمایه از طریق سینما در حال حاضر وجود ندارد و باید برای آن فکری کرد و ترفندی به کار گرفت تا اگر قرار است به شکل آنلاین اکران را پیش ببریم فضا و دستهای بیشتری وجود داشته باشد تا پول سریعتر به تهیهکننده بازگردانده شود و بتواند به کار خود ادامه دهد.
میخواستم گروه بیتیاس را به دلیل طرفدارانی که در ایران دارد بیشتر بشناسم و بدانم چرا تا این اندازه جوانان را به سمت خود جذب کردهاند. تحقیقاتی را در این زمینه شروع کردم و روی آن علتها کار کردم و روابط علت و معلولی آن را پیدا کردم. بیتیاس گروه جالبی است، چون اعضای این گروه از یکسری موقعیتها برخوردار نیستند و مشکل دارند، اما از آنجایی که خودشان را دوست داشتند و به تواناییهایشان اعتماد داشتند، توانستند فضای اعتمادبهنفس را برای خود فراهم کنند و باعث شد کسانی که هیچ توانمندی نداشتند با دیدن این افراد علاقهمند شوند و آنها نیز اعتمادبهنفسشان بالا برود. زمانی که با این گروه آشنا شدم و آنها را شناختم تلاش کردم به درون خانوادهها بروم و چرایی این ضعف نفس و عدم اعتمادبهنفس و آینده مبهم جوانان را بررسی کنم درواقع به دنبال آسیبشناسی این ماجرا هستم.
تحقیقات تمام شده و طرح اولیه فیلمنامه هم نوشته شده، اما باید شرایط فراهم شود.
به شکل مستقیم نه، اما با تحقیقاتی که انجام دادم اگر بتوانم از وجودشان در فیلم استفاده میکنم و یا در یکی از کنسرتهایشان اگر باشم فکر میکنم اتفاق خوبی رقم بخورد. فکرهای متعددی در این زمینه دارم و روی نکات مختلف فکر میکنم تا ببینم کدام یک امکانپذیر است.
دو سال روی فیلمنامه "هیس پسرها فریاد نمیزنند" کار کردم، یعنی دو تا ۳۶۵ روز عمر من را گرفت، اما مجوز ساخت آن را به من ندادند و نمیدانم هم چرا؛ درنهایت بعد از آن که موفق شدم پروانه ساخت بگیرم به دلیل همه مسائلی که عنوان کردم ساخت آن منتفی شد. اما در لیست کارهایی است که قطعاً انجامش خواهم داد.
بله، من کامل قصه را تغییر دادم و این به نظرم بد است، چون جهان در حال حرکت است و شما نمیتوانید متوقف شوید. وقتی شما تحقیق میکنید مسائل همان زمان را درک میکنید و برای همان زمان میتوانید از آنها استفاده کنید و هرچقدر این زمان به سمت جلو حرکت میکند تغییراتی نیز روی آن اعمال میشود که اجتنابناپذیر است. بنابراین اتفاقات جدیدی رخ میدهد و من نمیتوانم در همان زمان گذشته باقی بمانم و مجبور به تغییر هستم.
یک داستان عاشقانه در بستر کرونا نوشتم که ساخت آن برایم بسیار مهم است. چون عشق همیشه یک موتور محرک برای تمام افتخاراتی است که در جهان رخ میدهد. اگر عشق نباشد نور، خوشبختی، زندگی و آرامش هم نیست و در تمام وجوه زندگی میتواند نقش داشته باشد. چیزی که در جامعه ما کمرنگ است و جامعه امروز نیازمند عشق و حس امید است تا بالهای حرکت انسان شود تا بلند شود و پرواز کند. یک قصه عاشقانه در بستر کرونا تعریف کردم تا این نگاه را در آن جاری باشد. در جامعهای که ناامید است، نیازمند نگاه تازه و مفهوم تازهای از عشق هستیم. متأسفانه بین زوجین جامعه ما بسیاری اوقات این دوست داشتن کمرنگ است و دیده نمیشود و باید تلاش کنیم این لکنت را از بین ببریم. باید تلاش کنیم دیالوگ در جامعه ایجاد شود، چون از مونولوگ خسته شدیم و نیازمند حس تازهای هستیم. ما به هم احتیاج داریم و برای ساختن و تعالی باید جلو برویم.
هنوز عنوان قطعی برایش انتخاب نکردم، اما شاید "عروس کرونا" یا "سارا عروس کرونا" آن را نامگذاری کنم.
فکر میکنم این جشنواره که مدیریت هیئت انتخاب آن را سیروس الوند بر عهده دارد، هدفمند جلو میرود و قصهاش کشف استعدادهای جدید در فیلم کوتاه است. نگاه و زاویه دید و آنچه یک فیلمساز خلاق را مجزا از یک فرد عادی میکند، چرا که ما باید به نیروهای تازهنفس که تلاش میکنند نگاه خاصی داشته باشند احتیاج داریم و باید پیشکسوتان این عرصه دانش خود را در اختیار آنها بگذارند و فرصت برای آموزش و تولید آنها فراهم شود. جامعه ما جوان است و باید استعدادهایش کشف شوند و امیدوار باشند فضا و عرصه برای رشد و نمو آنها وجود دارد تا تلاش کنند و امیدوارانه جلو بروند. از سوی دیگر پیشکسوتان نیز باید حمایت کنند و بهترینها از این میان انتخاب شوند. ما آنها را رها نمیکنیم بلکه کمک میکنیم تا وارد عرصه فیلمسازی نوین شوند.