به گزارش مشرق، شب گذشته، میزگردی در برنامهی هفت با حضور سعید خانی، عباس نادران، محمدحسین لطیفی ، جنبههای غریبی از ورشکستگی مطلق مالی و اعتباریِ سینمای نفتی و انحصاری امروز ایران، برملا کرد.از جولاندهی سرمایههای «فاسد» در دههی ۱۳۹۰، تا تضمین دادن به سرمایهدارهای بختبرگشتهای که از عاقبت شومشان بیخبرند، تا استخدام چاقوکش!
همهی این تهیهکنندگان تاکید داشتند که هر فیلمی باید سهبرابر سرمایهاش بفروشد تا پول اولیه برگردد و با توجه بهبالا رفتن سرسامآور هزینهها، این عمل بهامر تقریبن ناممکنی تبدیل شده است. نادران از تضمین دادن از سوی تهیهکنندهی یک پروژهی پانزده میلیاردی بهسرمایهگذار گفت که در اکران تنها هشت میلیارد تومان برگشت سرمایه داشته. پروژهای که باید پنجاه میلیارد تومان میفروخته تا تنها پول اولیهاش برگردد. او همچنین بهعاقبت ورود سرمایهگذارانی اشاره کرد که توسط فیلمسازان همین سینما، پایشان بهصنعت ورشکسته باز شده و حالا به استخدام چاقوکش رسیدهاند.
او همچنین بهاین نکته اشاره کرد که «پولشویی» در سینما، بیش از آن که بهگردش مالی در این سینمای ورشکسته ربط داشته باشد، فرصتها و رابطهها و مشروعیتی برای بعضی سرمایهگذارها میسازد تا جای دیگری کارشان را پیش ببرند. امیرشهاب رضویان کارگردان و تهیهکنندهی حارج از این میزگرد هم در ویدیویی که جدا از این میزگرد ضبط شده بود، وضعیت اقتصادی این سینما را زیر سوال برد. ویدیویی هم جدا از میزگرد پخش شد که که دههی ۱۳۹۰ را سالهای ورود و گسترش سرمایهگذارهای "فاسد" در این سینما عنوان کرد.
حالا بخشهای دیگری از صحبتهای این کارشناسان و تهیهکنندگان را در ادامه (از این جا بهبعد، بهنقل از کانال برنامهی سینمایی هفت) بخوانید:
نادران در این میزگرد گفت:اگر به سینما به چشم یک بازار سرمایه نگاه کنیم، در برهه هایی این صنعت سود بهتری در مقابل نهادهای موازی می دادند. در مقاطعی نهادهایی وظیفهء تولید و حمایت داشتند. همین نهاد ها در برخی اوقات باعث بالا رفتن نرخ ها در این بازار شد.
در سینمای ایران فیلم باید سه برابر هزینه تولید خود را در گیشه بدست اورد تا اصل سرمایه بازگردد. این جایی جذاب می شود که می بینیم میانگین هزینه تولید در ایران بین ۵ تا ۹ میلیارد تومان است، فیلم هایی تولید می شود که بیش از دوازده میلیارد هزینه می برد. اینجا سوال پیش می آید که آیا این فیلم ها در گیشه ایران اصل سرمایه شان باز می گردد؟
مثلا فیلمی که سی میلیارد هزینه آن است باید در گیشه نزدیک صد میلیارد فروش داشته باشد.
اینجا سوال اصلی این است که آیا سرمایه گذار اساسا به بازگشت سرمایه فکر می کند؟ آیا برایش اهمیتی دارد؟ پول بی حساب و کتاب چرخه تولید سینما را بر هم می زند. سرمایه گذاری غلط بیشترین آسبب را به سینما می زند که باعث می شود هزینه تولید بالا می رود و سرمایه گذاران خصوصی تر شکست می خورند. این نظارت از کجا باید انجام شود؟
سعیدخانی در ادامه این میزگرد اشاره کرد: با ورود تکنولوژی خیلی چیزها در سینما عوض شد اما برخی مسائل همچنان سنتی باقی ماند. در سال های اخیر تولیدات بیشتر شده است و نطام تولید برهم خورد. خیلی از سرمایه گذاران بسیاری از مسایل را نمی دانند.
ورود سرمایه گذار باید با تهیه کنندگان حرفه ای باشد تا هم سود به وجود آید و هم چرخه بچرخد. نکته جالبی که وجود دارد این است که کارگردانان فیلم اولی با سرمایه گذار به سراغ تهیه کننده می روند. من به عنوان تهیه کننده نمی توانم به راحتی سرمایه گذار جذب کنم ولی یک کارگردان فیلم اولی با نگفتن موضوعات متعددی به سرمایه گذار او را برای حضور در سینما گول می زنند. وقتی سرمایه گذار با دروغ به سینما می آید و انتظارات اقتصادی دارد، این باعث برهم خوردن نظم بازار می شود.
منبع: کافه سینما