به گزارش مشرق، ساعت هفت صبح دیروز امدادگران اورژانس تهران مرگ مشکوک پسر دوماههای را به پلیس خبر دادند. با اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری۱۶۰ خزانه به محل حادثه که آپارتمان مسکونی در منطقه خزانه بود اعزام شدند. بررسیها نشان داد دقایقی قبل مردی تلفنی با اورژانس تماس گرفته و اعلام کردهاست، نوزاد شیرخوار زن برادرش به نام ابوالفضل حالش بد شده و درخواست کمک کردهاست و پس از آن تیم پزشکی اورژانس در محل حاضر و بعد از معاینه متوجه میشوند نوزاد شیرخوار بر اثر مسمومیت با مواد مخدر روانگردان فوت کرده است.
همچنین مشخص شد پدر پسر فوت شده برای انجام کاری به شهرستان رفتهاست و مادر ۳۷سالهاش از مجرمان سابقهدار و معتاد به موادمخدر شیشه است و چند سال قبل به اتهام حمل موادمخدر دستگیر و به اعدام محکوم میشود، اما مدتی بعد مورد عفو قرار میگیرد و اعدام آن به حبس ابد و بعد به حبس مدتدار تبدیل میشود.
بررسی سوابق مادر ابوالفضل این فرضیه را برای مأموران پلیس قوت بخشید که به احتمال زیاد ابوالفضل بر اثر کودک آزاری فوت کردهاست. بدین ترتیب مأموران موضوع را به قاضی محمدتقیشعبانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اطلاع دادند و بازپرس جنایی هم دستور داد جسد نوزاد برای انجام آزمایشهای لازم و مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و مادر وی نیز برای تحقیق بازداشت شود.
صبح دیروز متهم به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد، اما در بازجوییها ادعا کرد که نمیداند به چه دلیلی نوزادش به کام مرگ رفتهاست. وی در ادامه برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
گفتگو با متهم
چند تا بچه داری؟
از شوهر اولم یک دختر ۱۸ساله دارم، اما از شوهر دوم پنج تا بچه داشتم که چهار تا دختر و یک پسر دو ماهه که متأسفانه پسرم فوت کرد.
چرا از شوهر اولت جدا شدی؟
اختلاف خانوادگی داشتیم و وقتی دخترم هشتماهه بود از هم جدا شدیم. هیچ کدام از ما نمیتوانستیم از او مراقبت کنیم به همین خاطر او را به خانوادهای سپردیم. البته پنجسال قبل دخترم فهمید که من مادرش هستم، اما وضعیت من طوری نبود که بتوانم او را پیش خودم بیاورم و الان هم با همان خانواده زندگی میکند.
چطور با شوهر دومت آشنا شدی؟
او شوهر دختر عمهام بود که عاشقش شدم و او هم مرا عقد موقت کرد و الان هم از او چهار دختر دارم.
معتادی؟
بله، من الان به موادمخدر شیشه اعتیاد دارم.
چرا معتاد شدی؟
رفت و آمد با دوستان ناباب و از طرفی هم برادرم فروشنده مواد مخدر بود که کم کم معتاد شدم.
قاچاق فروشی میکردی؟
نه.
پس چرا دستگیر و به اعدام محکوم شدی؟
چهار و نیم سال قبل برادرم حدود ۶۰۸گرم موادمخدر شیشه به خانهام آورد و قرار بود به زودی برگردد و با خودش ببرد، اما ساعتی بعد مأموران پلیس به خانهام آمدند و مواد را کشف کردند. در دادگاه به اعدام محکوم شدم که مدتی بعد مورد عفو قرار گرفتم و حکمم حبس ابد شد و بعد هم به ۲۰سال حبس و الان به پنجسال حبس تبدیل شد و قرار بود به زودی زندانیام تمام شود.
اما شما که زندانی نبودی؟
مرخصی بودم و هر از گاهی خودم را به زندان معرفی میکردم و دوباره به خانهام بر میگشتم، چون نوزاد شیرخوار داشتم.
درباره فوت نوزاد شیرخوارت توضیح بده.
شب قبل من خانه خواهرم بود که نیمههای شب به خانهام برگشتم و شروع به مصرف مواد کردم. چند ساعتی با پسرم بازی کردم و بعد به او شیر میدادم که خوابم برد. صبح وقتی از خواب بیدار شدم دیدم پسرم نفس نمیکشد و بلافاصله با برادر شوهرم تماس گرفتم و او هم به اورژانس زنگ زده بود و درخواست کمک کردهبود. پزشک اورژانس وقتی به خانهام آمد و معاینه کرد، گفت: پسرم فوت کردهاست.
تیم پزشکی اعلام کرده است بر اثر مسمومیت موادمخدر روانگردان فوت کرده است، قبول داری؟
نه، من پسرم را دوست داشتم و فکر میکنم وقتی شیر میخورده و من خوابم برده، او خفه شده است. مگر میشود مادری بچهاش را مواد مخدر بدهد.
شوهرت و بچهها شب حادثه کجا بودند؟
شهرستان رفته بودند.
منبع: روزنامه جوان