خداحافظ، آقای رومن آبراموویچ. مردی که چهره فوتبال انگلیس را تغییر داد. مرد مولتی میلیاردر روسی پس از نزدیک به دو دهه، برای فروش سهام خود در چلسی تمایل نشان داده است. بسیاری از هواداران آبیها در ناامیدی به سر میبرند و هواداران رقیب به جشن و پایکوبی میپردازند.
آنچه مسلم است این است که درست مانند عواقب ورود آبراموویچ در سال ۲۰۰۳، دیگر هرگز اوضاع مانند سابق نخواهد بود. صعود دوران آبراموویچ شروع به فروپاشی دو باشگاهی کرد که لیگ برتر را تحت سلطه و انحصار خود قرار داده بودند. همچنین این موضوع دیگران را نیز تشویق کرد که فکر کنند میتوانند همین کار را انجام دهند.
اگر آبراموویچ اولین کسی نبود که حاکمیت منچستریونایتد و آرسنال را به چالش بکشد، باورش سخت میشد که منچسترسیتی اکنون تحت مالکیت اماراتیها یا نیوکاسل تحت کنترل عربستانیها باشد.
اما این بخش برجسته از بیانیه «فروش» آبراموویچ است که در واقع نشانه تغییر واقعی چلسی است. او در بیانیه اعلام کرد که خواستار ۱٫۵ میلیارد پوندی که به باشگاه طی ۱۹ سال گذشته قرض داده، نیست، و این موضوع بیش از پیش ثابت کرد که باشگاه چقدر به سرپرستی و جیبهای عمیق او وابسته بود.
هواداران تمام باشگاهها میخواهند صاحبانشان را در میان خرجکنندگان بزرگ ببینند. نزدیک به ۲۰ سال است که چلسی این رویاها و جاه طلبیها را با تعداد شگفتانگیز جامها برای توجیه هزینهها برآورده کرده است. اما تصور اینکه مالک بعدی آبیها همان رویکرد را داشته باشد و در تحلیلهای نهایی بگوید «بسیار خوب»، سخت است.
میراث آشکار دوران آبراموویچ تعداد جامها و آنهمه خاطرات خواهد بود. از «آقای خاص» که تأسیسات را به هم میزند و خود را پادشاه قلعه میکند. از جان تری و فرانک لمپارد، میشائیل بالاک و دیدیه دروگبا، پتر چک و اشلی کول، ادن آزار و دیگو کاستا، مونیخ و پورتو.
اما شاید میراث واقعی، میراثی که همچنان زنده خواهد ماند، در کنار یک خط راهآهن، ۲۰ مایل پایینتر از A۳ از استمفوردبریج ساخته شده باشد. آکادمی کوبهام چلسی یک کارخانه فوتبال واقعی است. جایی که رویاها در آن به آتش کشیده میشوند و استعدادها شکوفا میشوند.
در بیشتر دهه گذشته، چلسی از آن برای تأمین هزینههای خود استفاده کرده است و آنقدر بازیکنان خوبی پرورش داده که میتوانند میلیونها دلار در بازار نقل و انتقالات به دست آورند، حتی اگر به اندازه کافی برای پوشیدن پیراهن آبی خوب نباشند. با این حال، اگر همانطور که به نظر میرسد، مالک بعدی آبیها آنقدر مایل نباشد که دست در جیب خود کند، آکادمی ناگهان اهمیت بیشتری پیدا میکند.
در دو فصل اخیر، چلسی به تمی آبراهام و فیکایو توموری اجازه جدایی داد. آنها میخواهند برای بازگرداندن دکلان رایس هرچه لازم است خرج کنند تا بتواند دوباره او را در کنار دوست قدیمیاش میسون مانت قرار بدهند.
اما اگر باشگاه دیگر نتواند هزینههای کلان کند، برداشت محصول داخلی و تضمین تبدیل شدن آنها به ستارههای جهان در پیراهن چلسی اهمیت بیشتری پیدا میکند. اگر چلسی تعدادی از هواداران «جدید» را از دست بدهد (هوادارانی که یک بار در فصل میآیند تا در مگااستور پول خرج کنند و علاقهشان به باشگاه شاید زودگذر باشد) طرفداران قدیمیتر و میراثداران عزاداری نخواهند کرد.
آنها قبل از آبراموویچ آنجا بودند. گرفتن جام با ورود رود گولیت، جانلوکا ویالی و جانفرانکو زولا آغاز شد. بسیاری برای دسته پایینتر آنجا بودند، زمانی که کری دیکسون و دیوید اسپیدی قهرمان بودند. برخی جف هرست و دنی بلانچفلاور، جان نیل و دیگران را به یاد میآورند. آن چلسی نیز مدتهاست که رفته است. همیشه، همیشه، آینده مهمتر است. نه آن آیندهای که هواداران چلسی ۱۰ روز پیش تصور میکردند. اما همچنان آینده...