عصر ایران؛ امید جهانشاهی - اینستاگرام با همه محاسن و معایب این نرم افزار به طور جدی وارد زندگی و کسب و کار جامعه ایرانی شده است.
توئیتر نیز به چنان جایگاهی در جهان سیاست و خبر رسیده است که به کنایه گفتهاند "خبر آن چیزی است که توئیت میشود".
در همه پژوهشها و تالیفاتی که در حوزه آینده روزنامهنگاری و یا تحول روزنامهنگاری کار شده است، بخشی به توئیتر اختصاص دارد چون توئیتر یکی از پایههای ارتباطات سیاسی و روزنامهنگاری به شمار میرود. توئیتر در ارتباطات سیاسی نقش جدی یافته است و گفتگوی سیاسی در کشورها را متحول کرده است و پژوهشهای زیادی نیز در این خصوص انجام گرفته است.
آن وقت از مجلس ما خبر میرسد که قرار است تولید محتوا در توئیتر جرم تلقی شود.
یکی از استدلالات مخالفان اینستاگرام و توئیتر این است که اینها زمین دشمن هستند و ما باید مثل چین پلتفورم بومی خودمان را داشته باشیم.
این در حالی است که شرایط کشور ما با چین کاملاً متفاوت است. نه از لحاظ فنی و زیرساختی شبیه چین هستیم و نه از لحاظ قدرت سرمایه گذاری قابل قیاس.
علاوه بر اینها، وضعیت ساختار تصمیمگیری و نحوه مدیریت توسعه پلتفورمها و نرم افزارهای موبایلی هم مهم است. اگر در کشور چین، همه خدمات شهروندی (از خدمات مربوط به ثبت احوال گرفته تا خدمات بانکی و شهرداریها و ...) به صورت یکپارچه و متمرکز در «وی چت» ارائه میشود به کارامدی نظام اداری هم مربوط است.
عوامل دیگری هم البته دخیل هستند. اینکه «تیک تاک» چنین با اقبال جهانی مواجه شده به دلایل متعددی است از جمله برند «چین» و ابرقدرت اقتصادی بودنش و مانند اینها
.
از اینها گذشته، بهرحال تلاشهایی برای ایجاد نرم افزارهای موبایلی و پلتفورم بومی صورت گرفته است و دلایل شکست آنها را به طور کلی میتوان در سه دسته خلاصه کرد:
1ـ دلایل فنی و زیرساختی و کیفیت سرویسهایی که به کاربران ارائه میشود.
2ـ دلایل فرهنگی اجتماعی: اعتماد و نحوه مواجهه مردم با برندهای بومی
3ـ دلایل مدیریتی و نظام تصمیم گیری، مثل اختلافات سیاسی که وجود دارد و مباحث مربوط به مالکیت و بهرحال پیچیدگی های اقتصاد سیاسی.
با وجود همه اینها، اما از سوی دیگر آسیبها و نگرانیهایی که برای فضای مجازی مطرح میشوند هم قابل درک هستند. اما پاسخ به این نگرانی ها نباید متناسب با دیدگاه خاص یک گروه سیاسی باشد بلکه این نگرانیها را باید به گفتگوی جمعی گذاشت و راه چاره را از دانشگاه جست. پاسخ به این نگرانی ها هرچه باشد محدودیت و جرم انگاری تولید محتوا مسلماً نیست.
به این میماند که در مواجهه با مسألۀ آلودگی هوا حکم کنند کسی از خانه خارج نشود. فیلترینگ رسانههای اجتماعی و محدودیت دسترسی راهحل امنیتی اگر باشد مورد تایید خرد جمعی نیست. گواهی بخواهید همین واکنش های اغلب کارشناسان که از هر سو شاهدیم.
یک بخش از نگرانیهای مربوط به اخبار جعلی واقعیتی است که در همه جای جهان جاری است و البته راهش ایجاد حکومت نظامی در اینترنت نیست.
یکی از راههایی که در کشورهای پیشرفته جدی گرفته شده است، سواد رسانهای است که آموزش آن سالهاست وارد کتب درسی دانش آموزان هم شده است و البته سواد دیجیتال که باید به عنوان پروژهای ملی در دستور کار گرفت. چه با این فراگیری ابزارها و رسانههای دیجیتال حالا به نوعی مترادف سواد زندگی هم است.
بخشی از آنچه تهدیدات فضای مجازی خوانده میشود ریشه در محدودیتها و البته ضعفهایی دارد که رسانههای رسمی و برندهای خبری کشور با آنها درگیرند؛ برای مثال بخشی از این آسیبها ناشی از ضعفی است که در میزان اعتماد سیاسی وجود دارد. اما یکی از مهمترین چیزهایی که میتواند به اعتماد سیاسی در کشور کمک کند، رسانههای دارای استقلال حرفهای هستند. در فقدان چنین رسانههایی است که فضای مجازی میشود حکایت سنگهای بسته و جولان صفحات مربوط به شبکه های منوتو و ...
از همه اینها گذشته، امروز (و البته در آینده به مراتب بیش از امروز) رسانههای رسمی در به اصطلاح فضای مجازی تنفس میکنند. پژوهشهای اخیر نشان داده است که برتری برندهای خبری به خاطر موفقیتشان در پلتفورمهای جدید است و نه رسانههای جریان اصلی یعنی پخش تلویزیونی.
تعدادی از پیشکسوتهای خبری و پژوهشگران واحد تحقیق و توسعه شرکتهای رسانهای بزرگ و پیشرو در پاسخ به سؤال درباره آینده رسانهها گفتند در آینده رسانهای که اجتماعی نباشد رسانه نیست. چون رسانهها وارد اکوسیستم جدید دیجیتال شدهاند.
اگر بخواهیم سه ویژگی برای محیط جدید رسانهها برشماریم میتوان به سرعت، تنوع و شگفتیآفرینی اشاره کرد. سرعت یعنی تولید و توزیع و دسترسی به اطلاعات به شدت سریع شده است.
تنوع یعنی اینکه چند صفحه نمایشی شدن مصرف رسانهای، تنوع و تعدد ابزارها و پلتفورم ها و امکان حضور صداهای مختلف در ساختار شبکهای رسانههای اجتماعی چنان است که میتوان گفت تنوع را به مثابه یک اصل باید پذیرفت و شگفتی آفرینی که ذات فناوری های نوشونده امروز است.
در واقع سازمانهای خبری در محيطی با ويژگیهای سرعت و پيچيدگی کار میکنند که اصطلاحاً به آن محيط «رپلکس» اطلاق ميشود (ترکيب سرعت و پيچيدگی) و لذا مدیریت خبری باید چابک، سریع، منعطف، خلاق و همه جا حاضر باشد؛ یعنی به تعبیری «همه جا، همه وقت، روی همه پلتفورمهای اجتماعی». صریح و کوتاه، جان کلام این است: امروز حضور مؤوثر در رسانههاي اجتماعی و پلتفرم هاي جديد، شرط حیات برندهای خبری است.
حال، جای این سؤال وجود دارد که در چنین شرایطی، آیا با طرح صیانت، رسانههای رسمی و برندهای خبری کشور تقویت میشوند یا ذبح میشوند؟
برای مواجهه با آسیبهای فضای مجازی به جای رجزخوانیهای دُنکیشوتوار، اتفاقاً باید به آموزش عمومی و توانمندسازی رسانههای رسمی و برندهای خبری کشور همت گماشت چیزی که در گرو استقلال حرفهای برندهای خبری و فعالیت پررنگ، مؤثر و حرفهای آنها در همه پلتفورمهای جدید است.