به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، بعد از اینکه توطئه دشمنان مقاومت علیه حزب الله لبنان در ماجرای ترور «رفیق حریری» نخست وزیر فقید این کشور در سال 2005 ناکام ماند، رژیم صهیونیستی در سال 2006 برای جبران این ناکامی، جنگی علیه لبنان آغاز کرد؛ جنگی که در آن ارتشهای تکفیری از سراسر جهان به کمک صهیونیستها آمدند و آمریکا در صدر حامیان رژیم اشغالگر صهیونیستی در تجاوز علیه لبنان بود. نتیجه این جنگ بر خلاف رویاها و توهمات محور آمریکایی- صهیونیستی، تبدیل شدن حزبالله به یک نیروی بازدارنده لبنانی علیه اسرائیل و همچنین یک قدرت منطقهای بود که مانع اجرای پروژههای آمریکا در منطقه میشود.
به این ترتیب –چه از نظر جغرافیایی و چه انسانی و لجستیکی و نظامی، حزب الله از همه خطوط قرمزی که محور آمریکایی -صهیونیستی ترسیم کرده بود، عبور کرد؛ تا جایی که زرادخانه موشکی مقاومت تبدیل به کابوس بزرگی برای اشغالگران صهیونیست شد. در این میان شاید بتوان گفت که تا آن زمان حزبالله تنها یک چالش بزرگ برای اسرائیل بود، اما بعد از این مرحله تبدیل به یک دردسر و چالش بزرگتر برای آمریکاییها نیز شد و همانطور که میبینیم سید «حسن نصرالله» دبیرکل حزب الله در سخنرانیها و هشدارهای خود بیشتر از اسرائیلیها روی آمریکاییها متمرکز است.
در این شرایط آمریکاییها سعی کردند با اجرای پروژههایی همچون اشغال افغانستان و عراق و به راه انداختن جنگ جهانی تروریسم علیه سوریه، روحیه حامیان خود را در منطقه بالا ببرند؛ در حالی که نتیجه کاملا برعکس شد. واشنگتن به حامیان خود در منطقه وعده داده بود که در نتیجه تحریمهای اعمال شده علیه لبنان و محور مقاومت، حزبالله بهای سنگینی خواهد پرداخت و به همین دلیل مجبور میشود در برابر آمریکا و خواستههای آن تسلیم گردد. این در حالی است که طی همه این سالها -چه از نظر نظامی و -چه سیاسی و جایگاه مردمی، حزبالله اعتبار بیشتری در لبنان و منطقه به دست آورده است.
نتیجه جنگ فرسایشی سوریه نیز کاملاً برعکس بود و آمریکا نتوانست مقاومت را از دوستانش جدا کند؛ جایی که بسیاری از نیروهای حزب الله به صورت داوطلبانه به سوی جنگ با تروریسم در سوریه شتافتند و علاوه بر آن مانع ورود تروریستهای تکفیری به لبنان شدند. همین مسئله موجب افزایش جایگاه ملی و مردمی حزب الله در میان لبنانیها شده و آنها خودشان را برای در امان ماندن از شر تروریسم، مدیون مقاومت میدانند.
ایالات متحده بعد از شکست همه این پروژههای خود طی چند سال گذشته به جنگ نرم علیه حزب الله و ایجاد تفرقه میان جامعه اهل سنت و اهل تشیع در لبنان روی آورده است. اما استراتژی دقیق حزب الله لبنان در زمینه آموزش ایدئولوژی مقاومت و همچنین اقدامات عملی که در این زمینه انجام میدهد مانع از پیروزی واشنگتن در این جنگ شد. البته جنگ نرم ایالات متحده علیه مقاومت همچنان ادامه دارد و آمریکاییها معتقدند که یکی از مهمترین دلایل استواری حزبالله مقاومت و پایداری طرفداران و جامعه آن در لبنان است، بنابراین باید لبنان را از طرفداران مقاومت خالی کرد.
آمریکا به منظور رسیدن به این هدف در 3 حوزه در تلاش برای اجرای برنامههای خود است:
- حوزه اهل تشیع در لبنان؛ جایی که آمریکا با ابزارهای زیادی در تلاش برای ایجاد شکاف میان شیعیان لبنان و ایجاد درگیری شیعی -شیعی است.
- حوزه فرقههای دیگر از جمله مسیحیان و دروزیها و جامعه اهل سنت برای تحریک آنها علیه شیعیان در عرصه میدانی و رسانهای و سیاسی.
- حوزه احزاب ملی لبنان و همه نیروها و شخصیتهایی که از مولفههای مختلف به حمایت از مقاومت میپردازند.
از جمله ابزارهایی که آمریکا به این منظور به کار برده است به شکل زیر میباشد:
- مسئول دانستن حزب الله در بحران اقتصادی لبنان.
- سوءاستفاده از پرونده انفجار بندر بیروت و سیاسی کردن آن علیه حزب الله.
- متهم کردن حزب الله به اینکه از یک نظام سیاسی فرقهای فاسد حمایت میکند و جلوی تغییر ساختار آن را میگیرد.
- اتهامزنی به حزبالله در زمینه قاچاق سوخت و مواد مخدر.
- اتهامزنی به حزب الله در زمینه تهدید معیشت لبنانیها و تحریک علیه کشورهای حوزه خلیج فارس.
همانطور که گفته شد هدف اصلی آمریکا در جنگ نرم خود علیه مقاومت لبنان از بین بردن حمایتهای داخلی از حزب الله است و از به کار بردن هیچ ابزاری برای رسیدن به این هدف دریغ نمیکند.
جنایتهای متعدد در عرصه داخلی لبنان در یک سال گذشته، از کمین منطقه «خلده» (تیراندازی به مراسم تشییع پیکر یکی از عناصر حزبالله) تا کشتار منطقه «الطیونه» بیروت طی چند ماه گذشته در راستای همین هدف آمریکاییها انجام شد. اخیراً نیز دیدیم تحریمهای آمریکا علیه حزبالله تنها به سیاستمداران و بازرگانانی که واشنگتن مدعی است این جنبش را تامین مالی میکنند محدود نمیشود؛ بلکه آمریکاییها طی دو روز گذشته از اعمال تحریمها علیه خانوادههای شهدای کشتار الطیونه خبر دادند که از محدود کردن فعالیتهای آنها و ممنوع کردن دادوستدهای مالی شروع شده و تا بستن حسابهای کاربری آنها در شبکههای اجتماعی پیش رفته است که از جمله این افراد میتوان به «عبیر خلیل» مادر شهید «محمد تامر» و دختر او فاطمه اشاره کرد.
آمریکا همچنین برنامه طولانی مدتی برای سرازیر کردن مردم لبنان به خیابانها طراحی کرده و از هیچ فرصتی به این منظور دریغ نمیکند. هدف واقعی واشنگتن این است که از درد و رنج لبنانیها بر اثر وخامت اوضاع معیشتی که بخش زیادی از آن در نتیجه سیاستهای استکباری آمریکا و تحریمهای آن علیه لبنان است، به عنوان ابزاری علیه حزب الله استفاده کند.
سناریو فشرده آمریکا برای انتخابات لبنان
اما بعد از شکست همه این برنامهها این بار آمریکا یک سناریوی فشرده ترسیم کرده که مربوط به انتخابات پارلمانی لبنان میشود و قصد دارد با تحریک لبنانیها علیه مقاومت اکثریت پارلمانی این کشور نصیب مهرههای موردنظر واشنگتن و متحدان آن گردد. اما فضای لبنان در سه سطح حاکی از آن است که این سناریوی آمریکا نیز سرنوشتی جز شکست ندارد.
- درباره کرسیهای متعلق به شیعیان در پارلمان لبنان نیازی به توضیح نیست. در این انتخابات طرفداران مقاومت طبق دستور قانونی یا محاسبات منطقهای و یا سیاسی در انتخابات مشارکت نمیکنند؛ بلکه آنها به مراکز رای گیری میروند تا بگویند که همه کارزارها و تحریکات و سیاهنماییها علیه حزبالله تنها موجب افزایش پایبندی آنها به مقاومت شده است و این بار برای سرنگونی پروژه آمریکایی در انتخابات حاضر میشوند. جامعه مقاومت هرگز این جمله سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله را فراموش نخواهند کرد که گفت: «ما آنجا که باید باشیم خواهیم بود».
- در سطح سایر فرقهها نیز نظرسنجیها نشان میدهد که متحدان حزب الله و فراکسیون وابسته به جریان آزاد ملی و تیم رئیس جمهوری لبنان همانند دوره گذشته کرسیهای پارلمان مورد نظر خود را به دست خواهند آورد.
- در سطح احزاب مخالف حزب الله نیز شاخصها نشان میدهد که این احزاب شرایط مطلوبی ندارند و حتی درباره مشارکت بسیاری از آنها در انتخابات پارلمانی ابهامات زیادی وجود دارد. این ابزار که اغلب وابسته به جریان غربگرای 14 مارس هستند به دنبال کناره گیری «سعد حریری» نخست وزیر پیشین لبنان که رهبر این جریان محسوب میشود، در وضعیتی از سردرگمی و شکاف به سر میبرند؛ جایی که بیشتر آنها بعد از ناامیدی از اجرای پروژههای خود علیه حزب الله خواستار تحریم انتخابات شدهاند.
به طور کلی طی روزهای آینده مشخص خواهد شد رای دهندگان لبنانی به مراکز رای گیری میآیند تا به آمریکاییها بگویند آنچه را که در جنگ نتوانستند به دست بیاورند در انتخابات پارلمانی لبنان نیز به دست نخواهند آورد و نتیجه نبرد انتخاباتی با نبرد امنیتی و نظامی تفاوتی نخواهد داشت و مقاومت در هر دو جنگ پیروز است. بنابرین دهها میلیارد دلاری که آمریکا و متحدانش در لبنان هزینه کردهاند بدون هیچ نتیجهای از دستشان میرود و متوجه میشوند حزب الله که از دو دهه قبل از سال 2005 تاکنون در برابر هیچ یک از توطئههای آمریکا و رژیم صهیونیستی و کشورهای حوزه خلیج فارس تسلیم نشده، در این نبرد سیاسی نیز امتیازی به دشمن نمیدهد.
انتهای پیام/