سالی دیگر هم گذشت و بهاری نو در راه است. بهار برای ما ایرانیان همیشه همراه با امید و آرزوهای تازه و نوید بخش روزگاری نو است.
یکی از کارهای متداول در ماه پایانی سال، اسفند؛ جمع بندی اتفاقات سال گذشته در حوزههای مختلف و نگاهی به برنامههای سال پیشرو است. یعنی بررسی آنچه کرده ایم و آنچه نکرده ایم و آنچه باید در آینده انجام دهیم.
در صنعت نمایشگاهی نیز، تحلیل اتفاقات، دستاوردها و کاستیهای گذشته، قطعاً چراغ راه و راهنمایی است در برنامهریزیهای آینده این صنعت.
بطور کلی شرایط صنعت نمایشگاهی در سال ۱۴۰۰ به دو بخش، رکود ناشی از تعطیلیهای مربوط به کرونا در شش ماهه نخست سال و رونق نسبی در شش ماهه دوم سال، قابل تقسیم است.
ممنوعیت برگزاری نمایشگاه ها و تعویق بسیاری از رویدادها از یک سو و تغییر و جابجایی مدیران ارشد صنعت نمایشگاهی از سوی دیگر، دو اتفاق قابل توجه در دو نیمه سال ۱۴۰۰ در صنعت نمایشگاهی بودند.
در نیمه اول سال، در ادامه تعطیلی های برخی مشاغل به علت همهگیری کرونا، صنعت نمایشگاهی روزهای آرامی را سپری کرد. روزهایی که سایتهای نمایشگاهی در اغلب نقاط کشور، تنها محل رفت و آمد کارکنان و کارمندان خود بودند و خبری از شور و هیجان دوران برگزاری نمایشگاهها در آنها دیده نمیشد.
با روی کار آمدن دولت جدید و تغییر سیاستها و شیوههای برخورد با بیماری کرونا، در نیمه دوم سال، نمایشگاهها درب های خود را بر روی مخاطبان خود گشودند و اصناف درگیر در برگزاری نمایشگاهها، کم کم به رویههای کاری خود بازگشتند. اما چندی بعد، با تغییر مدیران دولتی مرتبط، علامت سوال بزرگی در ذهن شاغلان و فعالان صنعت نمایشگاهی نقش بست.
سوالی که پاسخ آن را باید در آینده صنعت نمایشگاهی جستجو کنیم.
سال ۱۴۰۰ در ادامه تجربیات ۲ سال اخیر، برای بسیاری از فعالان صنعت نمایشگاهی پیامی به همراه داشت و آن اینکه این صنعت در کشورمان ایران تا چه حد ناشناخته و بالطبع در مقابل بحران های پیشرو آسیب پذیر است و تا زمانی که از منظر سیاستگذاری، ساختاری و برنامهریزی مدون و نظاممند نشود، این شرایط تغییر نخواهد کرد.
بخش خصوصی که در این صنعت ریشه دارد؛ کم کم به روزهای بعد از پاندمی کرونا خوشبینتر و امیدش برای دیدن روزهای پر رونق این صنعت پررنگتر میشود. اما باید اذعان کرد که رسیدن روزهای پررونق این صنعت تنها در گرو پایان همهگیری کرونا نیست؛ بلکه مهمترین و تاثیرگذارترین موضوع در این زمینه، رفع موانع و تحریم هایی است که حضور مخاطبان خارجی نمایشگاهها را دچار آفتی چشمگیر کرده است.
صنعت نمایشگاهی ایران (که در ایران، کلمه صنعت آن، تنها در کلام مورد استفاده دارد و نه صنعت آن قانونی شده است و نه صنف آن اتحادیهای برای خود دست و پا کرده است.) همچنان دچار معضل نداشتن یک برنامه توسعهای مدون و یک سند چشمانداز است و با تغییر مدیران تصمیم ساز در رکنهایی همچون شرکت سهامی نمایشگاهای بینالمللی جمهوری اسلامی و یا حتی سازمان توسعه تجارت؛ سیاستها، برنامه ها و شیوههای اجرای قوانین موجود، دچار تغییرات عمدهای میشوند که این موضوع برای بخش خصوصی شاغل در این حوزه، چیزی جز سردرگمی و ابهام در بر ندارد و نتیجه و ماحصل آن عدم رغبت و تمایل سرمایهگذاران و نخبگان بخش خصوصی به ورود به صنعت نمایشگاهی است. موضوعی که باعث شد در سالیان اخیر این صنعت خالی از نخبگان تأثیرگذاری شود که روزی روزگاری حضور تعداد فراوانی از ایشان در بدنه مدیریتی و اجرایی صنعت نمایشگاهی، باعث شکوفایی این صنعت در مقطع زمانی کوتاهی شد.
در سال ۱۴۰۱، با تغییر مدیران و ورود چهرههای تاثیرگذار و تصمیمساز جدید؛ صنعت نمایشگاهی باید منتظر اتفاقات نو در حوزههای مختلف خود باشد و شاید این جریان و رویکرد تازه، باعث تغییرات عمدهای در آینده این صنعت در ایران شود.