به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایران، بهار سرش را به سمت در ورودی شعبه چرخاند و گفت: بیرون ایستاده و سیگار میکشد. قاضی بلافاصله از مدیر دفترش خواست مرد جوان را به داخل راهنمایی کند.
لحظاتی بعد مرد جوان با لباسی شیک و مرتب و در حالی که یک زنجیر و دستبند طلا بر گردن و دست انداخته بود با اجازه قاضی وارد اتاق شد. دقایقی بعد قاضی از بهار خواست تا درباره علت حضورشان در دادگاه توضیح دهد. وی که صدایش میلرزید گفت: حدود 6 ماه قبل من و کیان در خیابان با هم آشنا شدیم سه ماهی با هم دوست بودیم و بعد ازدواج کردیم.
اما فقط چند هفته بعد از ازدواج متوجه شدم برایش پیامکهایی میآید که فرستنده ناشناس است و کیان سعی داشت آنها را پنهان کند وقتی میپرسیدم فرستنده کیست و چی فرستاده میگفت همکارانم هستند و موضوع کاری است. چون همسرم در یک مغازه لباس فروشی زنانه کار میکرد میدانستم که همکارانش اغلب خانم هستند اما این پیامکها جنبه کاری نداشت.
من که شک کرده بودم به موضوع حساس شدم و بعد هم فهمیدم فرستنده پیامک یک خانم است. خیلی دوستانه و با آرامش به کیان گفتم که اگر قبل از من با کسی ارتباط دوستی داشته بهتر است دیگر رابطههایش را تمام کند و از این به بعد به من و زندگی مشترکمان متعهد بماند اما او مدام اصرار داشت که موضوع مهمی نیست و با کسی ارتباط ندارد.
در همین لحظه کیان حرف همسرش را قطع کرد و گفت: آقای قاضی من حسابدار هستم و در فروشگاه لباس زنانه کار میکنم به اقتضای شغلم گاهی مجبور میشوم به همکارانم که خانم هستند پیامک بدهم.
بهار رو به قاضی کرد و گفت: حاج آقا پیامک کاری اشکالی ندارد اما جوک و شوخی و فرستادن استیکرهای عجیب و غریب چه ربطی به کار دارد؟
من هم همکلاسی و دوست و آشنای مرد داشتهام آیا همسرم راضی میشود من به آنها پیامهایی از این دست بدهم و شوخی کنم؟ همکارانش اسم کوچک همسرم را صدا میزنند، او هم چنان با صمیمیت جوابشان را میدهد که واقعاً حسودیم میشود.
بارها بهش تذکر دادم این رفتارها من را اذیت می کند اما میگوید اخلاق من همین است تو باید به من اعتماد داشته باشی نباید به من شک کنی شغل من همین است. آقای قاضی من یک زن هستم دوست ندارم کسی جز خودم به همسرم محبت کند و رفتار صمیمانهای داشته باشد، آدمی که متأهل هست و زن دارد و ادعا میکند عاشق همسرش است نباید اینگونه رفتار کند.
با این حال من رفتارهای نامتعارف و نامناسب او را تحمل میکردم تا اینکه آخرین بار پیامک عاشقانهای دیدم که دیگر طاقت نیاوردم و دعوای سختی با هم کردیم.
مرد جوان ناگهان به میان حرفهای همسرش پرید و گفت: همکارم به من پیام عاشقانه نداد او تازه از همسرش جدا شده و حال روحی خوبی ندارد و فقط با من درددل میکند. بهار با نگاهی به حلقه ازدواجش گفت: حاج آقا میبینید چقدر برایش این رفتارها طبیعی است؟ درددل با یک زن غریبه و حرفهای احساسی و عاشقانه با یک زن دیگر را باید تحمل کنم تا به بدبینی و شکاکی متهم نشوم من دیگر نمیتوانم این رفتار را تحمل کنم یا باید شغلش را تغییر دهد یا طلاق میگیرم.
کیان گفت: بهار جان تو باید بروی خودت را درمان کنی من نمیتوانم با کسی که بیماری سوءظن دارد زیر یک سقف زندگی کنم.
این حرف باعث ناراحتی و عصبانیت شدید بهار شد و گفت: آقای قاضی شنیدید؟ به من میگوید بیماری روحی و ذهنی دارم چرا؟ چون دوست ندارم همسرم را با زنان دیگر شریک شوم. حالا که اینطور شد طلاق میگیرم و 600 سکه مهریهام را هم تا آخر میگیرم. مگر اینکه متوجه رفتارهای اشتباهت بشوی و بدانی که ازدواج کردهای و دیگر مجرد نیستی که با هرکسی بخواهی ارتباط داشته باشی. قاضی پس از شنیدن صحبتهای این زوج گفت: بهتر است مدتی نزد مشاور بروید و اگر به نتیجه مثبتی نرسیدید 2 ماه بعد برای صدورحکم طلاق بیایید.
امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
در این پرونده آنچه که بسیار پررنگ و مشخص است این است که مرد جوان بین زندگی مجردی و متأهلی تفکیکی قائل نشده و هنوز فکر میکند در دوران مجردی به سر میبرد و هر رابطه آزادی را که میخواهد ادامه میدهد بر همین اساس هیچ توجهی هم به خواستههای معقول و بجای همسرش ندارد حتی وقتی که بهار نسبت به رفتارهای اشتباه کیان واکنش نشان میدهد به خاطر این که نمیخواهد بپذیرد رفتارش اشتباه هست فرار رو به جلو کرده و به همسرش برچسب بدبینی میزند تا خودش را تبرئه کند در صورتی که رفتارهای بهار کاملاً درست و منطقی است.
متأسفانه این روزها زوجهای جوان با تقلید از فرهنگهای اشتباه و الگوبرداری از دیگر کشورها که فرهنگشان با فرهنگ کشور ما متفاوت هست سعی دارند روابط آزاد و غلط خود را توجیه کرده و با داشتن همسر این گونه روابط آزاد را که کاملاً اشتباه هست رفتارهای روشنفکری جلوه بدهند و ساده از کنار این مسائل عبور کنند که این موضوع بیشک در روابط زوجها طلاق عاطفی ایجاد میکند و در نهایت هم باعث جدایی زوجین میشود.