گروه اجتماعی خبرگزاری فارس: ۱۷۰ سال از برگزاری اکسپوهای جهانی میگذرد، ایران در اکسپوی سال ۱۸۵۱ لندن نیز شرکت کرد و سابقه خوبی برای حضور در این رویداد دارد.
ایران در ۱۱ دوره توانسته حضور فعالی داشته باشد و در سالهای اخیر نیز حضور پررنگی را داشته است اما سوال اینجاست که چرا با وجود سالها تجربه (از دوره امیرکبیر تاکنون) نتوانستیم حضور قوی در اکسپو ۲۰۲۰ دبی داشته باشیم؟
نقد اول: عدم بررسی عملکرد شرکت نمایشگاهها
شاید یکی از علتها آن باشد که باید پرسید اساساً کجا و چه کسانی به عنوان نماینده ایران در نمایشگاههای جهانی حضور مییابند؟
برپایی پاویون ایران بر عهده وزارت صمت و شرکت نمایشگاههای زیر مجموعه این وزارتخانه بوده است. این شرکت سالها تجربه شرکت در نمایشگاههای خارجی را بر عهده داشته اما هیچ زمان از تجربه سالهای قبل بهره نبرده و البته هیچ گاه بررسی دقیقی روی عملکرد، نحوه حضور در نمایشگاهها و هزینه کرد بودجه توسط شرکت نمایشگاههای ایران انجام نگرفته است. امسال هم این شرکت هم نتوانسته آن طور که شایسته ایران است، در اکسپو دبی حضور یابد.
نقد دوم: بی اعتنایی به تجربه اکسپوهای قبل
یکی دیگر از نقدها به عملکرد پاویون ایران، بی اعتنایی به تجربه سالهای گذشته است. اساساً نگاه به گذشته در میان برخی مدیران دولتی جایی ندارد و مدیران جدید، سلایق متفاوت دارند.
سالها حضور در عرصههای بین المللی و به خصوص تجربه اکسپو هنوز نتوانسته برای متولیان منجر به تجربه شود، تجربهای که اگر قرار بود آرشیو شود قطعاً بعد از این همه سال باید میدانستیم چطور حضور پیدا کنیم.
این موضوع را فرشید فرزانگان عضو هیأت مدیره اتاق بازرگانی ایران و امارات در مقدمه کتابی با عنوان مقصد؛ آینده تأیید کرده و نوشته است: «متأسفانه از حضور ایران در دورههای قبل مستندات و اطلاعات منسجمی وجود ندارد و مسئولان فعلی نمیتوانند از سوابق و تجربههای آن بهره ببرند. امید است نهادهای دولتی نیز جزیرهای عمل نکرده و با اتخاذ شیوهای واحد به مستندسازی تجربههای اکسپوی دبی بپردازند.»
نقد سوم: جزیرهای عمل کردن
دقیقاً نقد دیگر به پاویون همین جزیرهای عمل کردن است، هر پاویون برای خود مدیری دارد. هر چند شرکت نمایشگاههای وزارت صمت برگزار کننده است اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و زیر مجموعه آن یعنی بنیاد رودکی، اتاق بازرگانی، وزارت میراث فرهنگی، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، بخش خصوصی و … هم در این پاویون دخیل بوده اند. همین اتفاق موجب چند صدایی در اجرای برنامهها و شلختگی موجود در پاویون شده است.
۶ اتاق یا غرفه در پاویون ایران وجود دارد که هر کدام را یک نهاد یا بخش خصوصی بر عهده گرفته است، از غرفه فرش و گردشگری گرفته تا واحد تجاری و رستوران هر کدام کار خود را میکنند، همین اتفاق افتاده که هیچ یک از برنامهها با دیگری هماهنگ نیست و در نهایت کل پاویون شعار اکسپوی ۲۰۲۰ را دنبال نمیکند.
نقد چهارم: تغییر مدیریتها
نهم مهر ماه سال ۱۴۰۰ اکسپوی ۲۰۲۰ دبی با یک سال تأخیر برگزار شد، درست زمانی که دولت دوازدهم مسئولیتها را به دولت سیزدهم سپرد. وزرا و معاونان تغییر کردند و همین تغییر موجب به ریختگی برنامه ریزی ها شد.
در حال حاضر هر چند ماه یک مدیر برای پاویون در نظر گرفته میشود! مدیرانی که طرحها و برنامههای مدیران قبلی را نمیپسندند و با مدیران غرفههای دیگر هماهنگ نیستند. گاهی چیدمان هر یک از این غرفهها بنا به سلیقه یک مدیر تغییر میکند و تا الان هر تغییری انجام شده در راستای بهتر بودن پاویون پیش نرفته است.
نقد پنجم: هزینهها به هدف نرسید
در حال حاضر چندین مدیر و متولی پاویون ایران در دبی اقامت دارند با توجه به ارزش پول ایران، هزینهای که برای مأموریت، اقامت و اجاره آپارتمانهای این افراد میشود کم نیست. باید این هزینه را در هزینههای طراحی و رویدادهای جاری در پاویون حساب کرد و در نهایت گفت که این هزینهها صرف چه چیزی شد؟ آیا هدف از هزینه کرد این بودجه از بیت المال برای تغییر چهره ایران در بزرگترین رویداد جهانی محقق شده است؟ آیا بهتر نبود این هزینهها صرف تولید محتوا برای غرفهها میشد؟
نقد پنجم: فرصت سوزی برای مقابله با ایران هراسی
خیلی از کشورهای شرکت کننده در اکسپوی ۲۰۲۰ برای معرفی فرهنگ و کشورشان آمدهاند، به هر نحوی که برای بازدیدکننده جذاب باشد سعی میکنند فرهنگ خود را نمایش دهند. خیلیهای دیگر با هدف نمایش برنامههایی که برای آینده دارند حضور پیدا کردند. برخی از کشورها مانند امارات که میزبان اکسپو بود، برای تاریخ ۵۰ ساله خود از همه توان استفاده کرده بود. ایران چطور؟ ایران چند ساله در ایران به نمایش گذاشته شد؟
پاویون گردشگری که میتوانست برنامههای اصلی را در نمایش تمدن ایران به عهده بگیرد به ضعیفترین شکل ممکن اجرا شد. صنایع دستی را باید در بخش تجاری میدیدیم. غذاهای سنتی را باید در رستورانی با صندلیهای پلاستیکی مشاهده میکردیم. نمایش رقصهای محلی روی کیفیت بد مانیتورها جلوهای برای بازدیدکننده نداشت. نقص فراوان در اجزای پاویونها کلیت آن را جذاب نمیکرد به همین دلیل بود که حتی غرفه فرش به عنوان مهمترین محصول ایران برای گردشگران خارجی جذابیتی نداشت.
این درحالی بود که فرصت ۶ ماهه اکسپو که در آن ۱۹۲ کشور حضور داشتند، بهترین فرصت برای معرفی ایران بود همین طور مقابله با ایران هراسی درحالیکه هیچ کدام از محتواهای ایران در این راستا نیز نبود.
نقد ششم: نبود ترسیمی از آینده ایران
بسیاری دیگر از کشورها تلاش میکنند تا آینده خود را در سالهای ۲۰۳۰ یا ۲۰۵۰ یا ۵۰ سال آینده ترسیم کنند و حتی نقشههایی برای رفتن به مریخ می کشند و مدعی آن میشوند. ضمن اینکه نشان میدهند دارای چه قدرتی از لحاظ تکنولوژی و فناوری هستند.
ایران در کدام بخش قرار داشت؟ معاونت فناوری ریاست جمهوری که میبایست نمایش پیشرفت و فناوری و تکنولوژی ایران را در حوزههایی مانند فناوری به عهده بگیرد، پاویونی به شدت ضعیفتر از بقیه داشت. به نحوی که محتوای آن برای بسیاری از بازدیدکنندگان نامفهوم بود. البته این غرفه پیش از این در اختیار مناطق آزاد کشور بود که در همان روزهای اول افتتاحیه از شرکت در این پاویون منصرف شدند!
نقد هفتم: نبود شناخت درباره موسیقی
بنیاد رودکی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با وجود اینکه از اول نمایشگاه تاکنون نمایندگان زیادی را به اکسپو فرستاده، هنوز نمیداند که باید چه نوع موسیقی در پاویون ایران اجرا کند. گاهی از گروههای موسیقی پاپ دعوت میشود و گاهی از گروههای موسیقی سنتی، محلی و بومی. هنوز به این جمع بندی نرسیدهاند که چه گروه موسیقی در این مدت توانسته مخاطب جذب کند و چرا نباید آهنگهای خارجی در پاویون ایران نواخته شود.
هنوز مشارکت با کشورهای دیگر در برنامه ریزی آنها جایی ندارد و نمیدانند برای یک برنامه جهانی باید از گروههای موسیقی متبحر دعوت شود و حتی در روز ایران که مهمترین روز برای نمایش ظرفیتهای ایران بود از خوانندههای بین المللی بهره بگیرند.
نقد هشتم: مهرههای چوبی یا سفالی!
طراحی غرفه یکی دیگر از نقدهایی است که میتوان به آن وارد دانست. هر چند طراحی غرفه در زمانی که اجرا نشده بود، جزو یکی از هشت پاویون برتر اکسپو معرفی شد اما برخی از متریال ها به درستی اجرا نشد.
به عنوان مثال حلقههای چوبی که در پاویون آویزان وجود دارد، قرار بود از سفال باشد اما متولیان، وجود آب و هوای گرم امارات را مانع از اجرای این طرح دانستند و در نهایت از چوب به جای آن بهره بردند. این یکی از اتفاقاتی است که موجب شد ایران نتواند در راستای شعار اکسپو حرکت کند. طرح قصههای شهرزاد با الهام از قصههای هزار و یک شب که تم اصلی پاویون بود نیز در نهایت تنها به نقاشیهای دیواری در بخش تجاری پاویون نقش ختم شد.
طراحی پاویون چند اشکال دیگر نیز دارد. فضای استیج برای برگزاری برنامهها، داخل پاویون قرار داده شده به این معنا که اگر هر برنامهای اجرا شود، تنها افرادی میتوانند از آن با خبر شوند که داخل غرفهها هستند و گرنه هیچ نماد بیرونی ندارد تا به جذب بازدیدکننده کمک کند.
نقد نهم: فضاهای خالی و بلااستفاده
مشکل دیگر طراحی غرفه در این است که فضاهای خالی بسیاری در پاویون بلااستفاده مانده است. چیزی حدود ۶۰ درصد. با این حساب میتوان گفت تنها از حدود ۴۰ درصد فضا برای غرفهها استفاده شده و فضای میان غرفهها و حتی اطراف خالی است! قرار بود بخشهایی از آن به کارگاههای صنایع دستی اختصاص پیدا کند که آن هم اتفاق نیفتاد و اکنون شاهدیم اطراف پاویون فضاهای خالی بلااستفاده به عنوان انبار در نظر گرفته شده است!
نقد دهم: نمایش پیشرفت در پزشکی در حد فشارسنج!
پاویون مربوط به پیشرفتهای پزشکی دست کمی از پاویون معدن نداشت. تنها تفاوت آن فضای پرنور آن بود و تصویری که بازدیدکننده جلوی آیینهای میایستاد و از خود عکسی میگرفت و آن را به ایمیل خود میفرستاد.
گزارشی از فعالیتهای پزشکی ایران به صورت تئوری تمام آن چیزی بود که از پیشرفتهای پزشکی ایران به نمایش گذاشته شد. آیا ایران میزبان گردشگران خارجی برای انجام جراحی های زیبایی و درمان نیست؟ چرا این بخش به گردشگران ۱۹۲ کشور معرفی نشد؟ آیا ایران در حوزه چشم پزشکی، پیوند اعضا و… پیشرفت چشم گیری نداشت؟
کلام آخر
در واقع ما ۶ ماه فرصت داشتیم تا خود را در میان ۱۹۲ کشور معرفی کند با محتوای جذاب به مقابله با ایران هراسی برود و آنچه در گذشته دارد به نمایش بگذارد، تواناییهای خود را در بخشهای مختلف نشان دهد و حداقل حرفی برای آینده داشته باشد آن هم در قرن جدید ولی بودجه ها به هدر رفت تا عده ای سفری چند ماهه به دبی داشته باشند و شاید سر سفره پر نعمت بیت المال بنشینند.
انتهای پیام/