به گزارش خبرگزاری فارس از روستای سورهی خرمشهر؛ مردهای جوان از میان جمعیت خودشان را بالا کشیدند و تا رسیدن به روبهروی رئیس جمهور با ازدحامِ آدمها تقلا کردند.
رئیس جمهور در میان مردم روستای سوره ایستاده بود و سراپا گوش شده بود برای شنیدن از رنج مردمی که انگار دردهایشان هیچوقت تمامی نداشت.
عمدهی فعالیتهای قرارگاه جهادی دانشگاه شهید چمران اهواز به صورت منطقه محور و در سه محور آموزشی، فرهنگی و عمرانی است. به همین دلیل قرارگاه جهادی ما، امسال محور شلمچه را به عنوان نقطه هدف انتخاب کرد و در قالب گروهی حدود سی خواهر و چهل برادر برای انجام فعالیتهای فرهنگی، آموزشی، عمرانی وارد منطقه شدیم.محمدمهدی طی، مسئول قرارگاه جهادی بسیج دانشجویی دانشگاه شهید چمران نیز یکی از این آدمهایی بود که بالاخره خودش را به رئیس جمهور رساند و دقایقی را از نزدیک با او گفتوگو کرد. آنچه در ادامه میخوانید، روایت این جوان بسیجی جهادی از این دیدار است:
محرومیت
محرومیتها از همان ابتدای ورود به منطقه برای ما دست تکان داد اما لبخندهای کودکانهی ساکنان این مناطق مرزی، بسیجیهای قرارگاه ما را حتی در اوج ناامیدی و خستگی، برای ادامهی مسیر مصممتر کرد.
ما هر روز از نزدیک با مشکلات این مردم دستوپنجه نرم میکردیم تا جایی که با آنها یکی شدیم. زن و مرد و پیر و جوان دور یک سفره نشستیم و از دردهایشان گفتند و ما با جان دل شنیدیم.
بیکاری
یک شب همهی بچههای قرارگاه دور هم جمع شدیم. گفتیم این مردم عزت دارند. غرور دارند. میخواهند دستشان توی جیب خودشان باشد و نان بازویشان را بخورند. آنها جیره و مواجبِ بعد از سیل و زلزله نمیخواهند. این مردم کار میخواهند. کار.
روزها میگذشت و ما پا به پای این مردم خانه میساختیم و هر کجا دستمان میرسید خرابی، آباد میکردیم تا اینکه خبر رسید فردا که یعنی امروز باشد، قرار است رئیس جمهور بیاید خوزستان و خرمشهر.
دیدار
دل توی دلمان نبود. این همه برای رساندن صدای مردم دنبال مسئولین دویده بودیم و حالا قرار بود رئیس جمهور شخصا بیاید به استانمان. وسایلمان را جمع کردیم و تا خود صبح چشم به راه ماندیم. تا اینکه خبر رسید رئیس جمهور به روستا رسیده. به روستای سورهی شهرستان خرمشهر.
ازدحام جمعیت زیاد بود. همه میخواستند حرف دلشان را خودشان به گوش رئیس جمهور برسانند و او هم سراپا گوش شده بود. خودمان را بعد از کلی تقلا بالاخره از میان جمعیت بیرون کشیدیم. باورمان نمیشد ما اعضای یک گروه جهادی دانشجویی به این راحتی روبهروی رئیس جمهور ایستاده باشیم و او منتظر شنیدن حرفهایمان باشد.
اشتغال
ما هم وقت را تلف نکردیم و مستقیم رفتیم سراغ اصل مطلب: «حاج آقا، اصلیترین دغدغهی این مردم شغله. اگر که شغلشون تامین بشه همهی محرومیتها به صورت خودکار از بین میره.
حاج آقا، حضور گروههای جهادیای مثل ما توی این منلطق خوبه اما ساخت یک و دو خانه در این حجم از محرومیت زیاد تاثیرگذار نیست. تاثیرگذاری اصلی ایجاد شغل است.»
خبر خوش
خودمان هم تعجب کردیم اما رئیس جمهور با دقت به حرفهایمان گوش داد و معلوم بود در حال سبک و سنگین کردن مستندات است. بالاخره جناب رئیس جمهور گفتند «ما دستور دادیم که به زودی پنج کارگاه خیاطی برای خانمهای این منطقه تاسیس شود.»
خبر خوب و شیرینی بود. الحمدلله گفتیم و بعد در ادامهی گفتوگویمان با رئیس جمهور در رابطه با حمایت از گروههای جهادی صحبت کردیم که خدمت ایشان عرض کردیم «ما لبیکگویان پای کار میایم ولی هیچ حمایتی از ما نمیشود. گروههای جهادی ما هم دانشجوییست و آنچنان از نظر مالی وضع خوبی نداریم، که با وجود این شرایط باید حمایتی از سوی دولت صورت بگیرد.»
که رئیس جمهور لبخندی زد و خداقوتی گفت و ما را در این منطقه به حاج حسین یکتا معرفی کرد تا ادامهی فعالیتهای جهادیمان را با او داشته باشیم. این گفتوگو هر چند کوتاه بود اما به ما ثابت کرد که لااقل در این دولت، حصار بین مردم و مسئولین تا حدود زیادی فرو ریخته و صدای دردها را راحت میتوان به گوش مسئولین رساند. انشالله که شاهد خیرات این گفتوگوها مردمی و حضورهای میدانی رئیس جمهور و هیئت دولت باشیم و محرومیتها روز به روز کمتر شود.
انتهای پیام/م