به گزارش خبرگزاری فارس از ایلام، قلم در وصف شهیدان عاجز است مطلبی بنگارد و بیان قاصر است از عظمت شأن آنان سخن بگوید روح الله شنبهای و علم و معرفت او را هرکس بخواهد بداند، کافی است نگاهی به همان چند جملهی کوتاه وصیت نامهاش داشته باشد.
قبل از تولد
پدر و مادر روح الله میدانستند که در تربیت انسان چند عامل موثر است: اول: نان حلال، دوم: شیر پاک، سوم: نحوهی تربیت و سرانجام فطرت ذاتی او.
وقتی این چهار عامل به صورت درست در زندگی انسان اعمال شود، مسلما شخصیتی والا و ارزشمند به بار خواهد آمد؛ در مورد این نوزاد تازه متولد شده نیز هر چهار عامل به نحو احسن انجام پذیرفت.
پدر با کار و تلاش طاقت فرسا نان حلال به خانه میآورد و پس از پرداخت خمس پول و سهم امام از درآمدش نان خانه را تامین میکرد و مادر هنگام شیر دادن به فرزندش بر مبنای دستور اسلام وضو گرفته و با حضورش در مراسم معنوی و پخش نذورات جسم و روح خود را پذیرای زایش فرزندی صالح کرده بود.
تولد
این نوزاد پاک و آسمانی در اولین روز فروردین سال ۱۳۳۶ هجری شمسی برابر با دهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۷۷ هجری قمری در دامان پر مهر مادری پاکدامن دیده به جهان گشود.
شور و شادی فضای خانه حاج علیاکبر را در بر گرفت و این دو عید در خاطرهی این خاندان ماندگار شد.
پدر بر مبنای اعتقاد دینی و اسلامی خود در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه را خواند؛ نام گذاری این شهید عظیم الشان توسط پدر بزرگوارش، با تفال به آیات نورانی و مبارک قرآن مجید «روحالله» نامیده شد تا همواره وجود این فرزند محمل نور و روح « الله» باشد.
کودکی
روحالله دوران شیرخوارگی خود را در دامان پر مهر و عطوفت مادری عفیف و پاکدامن سپری کرد؛ کودکی و نوجوانیاش در محلهی شادآباد شهر ایلام طی شد.
از همان کودکی بسیار فعال و با نشاط بود، پدرش در ابتدا کار بنایی میکرد سپس با صیفی کاری و کشاورزی برای خانواده کسب درآمد میکرد؛ پس از مدتی به اداره کشاورزی شهر ایلام رفت و در آنجا مشغول کار شد و در کارها به پدر کمک میکرد.
پدر روحالله، خود فردی با سواد بود و به تدریج با آموزشهای مستمر، فرزندش را جهت ورود به دبستان و فراگیری علم و دانش تشویق و ترغیب کرد و او را در دبستان کوروش شهر ایلام (توحید فعلی، واقع در خیابان آیتالله حیدری) ثبت نام کرد.
نوجوانی
در سال سوم دبیرستان با پذیرفته شدن در دانش سرای ترویج کشاورزی (با علاقهای که به رشته کشاورزی داشت) برای ادامه تحصیل عازم شهرهای کرمانشاه و کرج شد.
به نقاشی و خطاطی علاقه داشت و آموزشهای لازم را در این خصوص در دانشسرا فرا گرفت؛ از میان ورزشهای رایج، علاقه زیادی به ورزشهای باستانی زورخانهای داشت و با خرید وسایل ورزشی در منزل به تمرینات ورزشی خود ادامه داد.
او در خانوادهای مذهبی و متدین بزرگ شد و به کمال رسید
روحالله در مکتب خانه پدرش مبانی تعالیم اسلام را فراگرفت؛ او این آموزهها را اساس و بنیان زندگی پر بارش قرار داد و دستورات اسلام را با تمام ابعاد به ویژه در عبادت و شجاعت و با شرکت در جلسات قرآن کسب کرد.
سجایای اخلاقی به نقل از مادر شهید
پسرم علاقه و احترام خاصی به افراد مومن و علما و روحانیون خصوصا حضرت امام خمینی (ره) داشت.
وقتی که آیتالله طالقانی دار فانی را وداع گفتند و این خبر ناگوار به گوش روح الله رسید، بسیار گریه کرد و به من گفت« مادر ابوذر زمان رفت».
سجایای اخلاقی به نقل از خواهر شهید
روحالله به نماز اول وقت آن هم در مسجد و به صورت جماعت خیلی اهمیت میداد و حضور در صفوف دشمن شکن نماز جمعه را یکی از اصلیترین برنامههای انقلاب میدانست.
از خصوصیات بارز روحالله اخلاص و تقوایش بود، خصوصا در به جا آوردن نماز شب، تهجد، تلاوت مداوم قرآن و انس و الفت بیمثالش به ائمه اطهار.
سجایای اخلاقی به نقل از هم رزم شهید
روحالله همیشه با طهارت و وضو بود در رابطه با مسائل مذهبی حساس و نمازهای خود را اول وقت میخواند و در این راستا به دوستان بسیار سفارش میکرد و اغلب روزهای دوشنبه و پنج شنبه هر هفته روزه مستحبی میگرفت.
فعالیتهای سیاسی و انقلابی
وی همراه پدرش که خود از مبارزین انقلابی فعال ایلام بود و با کمک دوستان انقلابیاش در مسجد محله شادآباد، با تشکیل هستههای مبارزاتی متشکل از جوانان غیور محله، اقدام به برپایی تظاهرات و حمله به مراکز رژیم طاغوتی کرد.
او توانسته بود به خوبی از هر فرصتی برای روشنگری دوستان، هم کلاسیها و جوانان محله استفاده کند.
فعالیتهای سیاسی به نقل از هم رزم شهید
سپاه که تشکیل شد، روحالله جز اولین کسانی بود که به این ارگان انقلابی و اسلامی پیوست و در زمان حضورش در سپاه به ماموریتهای مختلفی اعزام شد؛ از جمله: اعزام به کردستان جهت سرکوب اشرار.
با توجه به نیاز سپاه به ایجاد شبکه ارتباط مخابراتی جهت ارسال و دریافت پیام به فردی امین، صبور، با تجربه و تلاش گر نیاز داشت.
لذا روحالله برای این کار اعلام آمادگی کرد و جهت فراگیری آموزش به تهران اعزام شد و پس از گذراندن دوره فشرده آموزشی به ایلام برگشت و با مهارت خاصی با استفاده از دستگاههای مخابراتی، ارتباط بین تهران با مرکز استان اطلاعات برقرار کرد و با استفاده از این شبکه توانست تحرکات منافقین را رصد کند.
فعالیتها پس از انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی، روحالله عضو کمیته انقلاب اسلامی شد و در سال ۱۳۵۸ که سپاه تشکیل شد به عضویت سپاه در آمد و در اواخر سال ۱۳۵۸ و اوایل ۱۳۵۹ مسئول عملیات سپاه ایلام شد.
در همین زمان تحرکات نظامی در مرزها از سوی رژیم بعث عراق آغاز شد و روحالله برای مقابله با این تحرکات شناسایی مرزی، مین گذاری و مقابله با آتشهای پراکنده دشمن را آغاز کرد.
شهادت به نقل از هم رزم شهید
بچهها بعد از اقامه نماز ظهر مشغول صرف ناهار شدند که آتش دشمن شدت گرفت؛ روحالله از بچهها پرسید کسی دیده بانی میکند تا جواب این بعثیهای کافر را بدهم من (رضا سلطانی) غذا را نیمه تمام رها کرده روی پشت بام خانه رفتم.
روحالله چهارمین گلوله را برداشت که شلیک کند ناگهان صدای مهیبی از ورود گلوله در نزدیکی ما بلند شد فریاد زدم روحالله ...روح الله
گلوله درست کنار موضع خمپاره به زمین نشسته بود و هجمهایی از دود و خاک به هوا برخاست؛ روحالله و خمپاره در میان دود و غبار ناپدید شده بودند.
از بلندای ساختمان پایین پریده و به طرف سنگر روحالله دویدم صحنه دردناکی بود روحالله روی دیواره سنگر افتاده و یک سمت بدنش غرق در خون بود به کمک بچهها پیکر پاکش را از زمین برداشته و به داخل ساختمان انتقال دادیم.
در شب جمعه ۲۹ شهریور ماه ۱۳۵۹ پیکر روحالله را در جوار امامزاده علی صالح در حالیکه هواپیمای دشمن در آسمان منطقه دور میزدم به خاک سپردیم.
خاطرهای از پدر شهید جعفری
در شبی از شبهای سال ۶۰ خواب دیدم که در یکی از خیابانهای شهر دهلران راه میروم و ناخودآگاه نگاهم به آسمان افتاد در کمال ناباوری در آسمان دو ماه دیدم خیلی تعجب کرده و در همین حین سید جلیلالقدری را که در دهلران برای ما خیلی محترم بود مشاهده کرده سید به من گفت: آقای جعفری چرا متحیری گفتم قربان جدت چرا متحیر نباشم؟ چه کسی دیده که در آسمان دو ماه باشد؟ او به من گفت تعجب نکن آن ماهی که خیلی نورانی است قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) است و ماه دیگر که مقداری ابر کنارش است شهیدی است به نام روحالله شنبهای که در مهران به شهادت رسیده بلافاصله از خواب بیدار شدم و همان روز در مورد این شهید پرس و جو کردم و فهمیدم روحالله شنبه ای قبلاً در مهران شهید شده است.
وصیت نامه
به خدا راهم را تشخیص دادهام و خدا را دیدهام و هدفم را شناختهام و دشمنان را نیز به عینه دیدهام پس چرا بر این مرکب خوشبختی که آگاهی میباشد به سوی الله به پیش نتازم و قلب دشمنان حق و حقیقت را آماج گلولهام قرار ندهم و در این راه به شهادت چون دیگر برادرانم نائل نگردم.
پیام خانواده شهید شنبهای
همه مردم و مسئولین بدانند، فرزندان ما شهید نشدند که فرهنگ مادی غرب و شرق در مملکت ما رونق بگیرد و فرهنگ ساده زیستی جای خود را به تجمل گرایی و سرمایه داری بدهد.
پیام ما یک کلام بیشتر نیست و آن این است که ایران اسلامی ما سراسر کربلاست و دیگر در این کربلا یزیدیان پیروز نیستند.
انتهای پیام/م