بالاخره نازنین زاغری پس از ۵ سال آزاد شد و در آخرین ساعات روز گذشته به عمان و سپس به لندن رفت. ماجرای بازداشت زاغری یکی از عجیبترین پروندههایی بود که در سالهای اخیر رخ داده بود و به لحاظ نوع اتفاق دقیقا مشابه بازداشت جیسون رضاییان خبرنگار واشنگتن پست بود. البته در پرونده رضاییان، دولت آمریکا در میان بود اما این بار دولت انگلستان برای آزادی زاغری تلاش میکرد.
شغل نازنین زاغری روزنامه نگاری بود. او تحصیلکرده دانشگاه متروپولیتن لندن بود که در چند اتفاق مختلف همچون زلزله بم به ایران آمده بود و اتفاقات خبری را پوشش داده بود. با این حال نوزدهم فروردین ۱۳۹۵ هنگامی که قصد بازگشت به انگلستان داشت، توسط اطلاعات سپاه کرمان بازداشت و به این شهر منتقل شد. سپاه ثارالله کرمان تقریبا دو ماه بعد از بازداشت زاغری، او را به جاسوسی برای انگلستان متهم کرد. در بیانیهای که ۲۶ خرداد ۹۵ توسط سپاه کرمان منتشر شد، اعلام شده که «نازنین زاغری یکی از سرشبکههای اصلی وابسته به بیگانگان که ماموریتهای مختلفی در راستای تحقق اهداف شوم دشمنان نظام انجام داده بود»
در همان اطلاعیه گفته شده بود «نازنین زاغری با عضویت در شرکتها و موسسات بیگانه در طراحی و اجرای پروژههای رسانهای و سایبری با موضوع براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی مشارکت داشته ... و تحت هدایت سرویسهای رسانهای و جاسوسی دولتهای بیگانه بوده است.»
چنانچه گفته شد یکی از نکات مهم، شباهتهای بسیار پرونده زاغری و رضاییان بود. در دولت روحانی برای جیسون رضاییان حتی سریالی به نام «گاندو» ساخته شد که در آن برخی مقامات دولت روحانی متهم به نفوذ و وادادگی به غرب شده بودند. وقتی هم که جیسون رضاییان در ازای پرداخت ۱/۷ میلیارد دلار آزاد شد، منتقدان حمله بسیار تندی به دولت روحانی و تیم ظریف در وزارت خارجه کردند که چگونه تمهیدات آزادی یک جاسوس را در ازای پول فراهم کرده است.
در آن پرونده، آمریکا همزمان با آزادی رضاییان و ۴ نفر دیگر، ۱/۷ میلیارد دلار بهصورت اسکناس نقد به ایران پرداخت کرد. این مبلغ مربوط به یک پرداخت ۴۰۰ میلیون دلاری ایران به آمریکا برای خرید تسلیحات در دهه ۷۰ میلادی و ۱/۳ میلیارد دلار سود آن بودهاست.
در پرونده زاغری ماجرای بدهی انگلستان به ایران در میان بود. ماجرا از این قرار بود که «بریتانیا تانکهای چیفتین را که پیشرفتهترین تانکهای انبار تسلیحاتی بریتانیا در دهه ۱۹۷۰ بود را به ایران فروخته بود. شاه ایران قرارداد این تانکها را در سال ۱۹۷۳ و در زمان اوج قیمت نفت امضا کرد و ۱۵۰۰ تانک چیفتن از انگلیس خریداری شد، اما ایران در نهایت تنها یک محموله ۱۸۵ تایی از این تانکها را دریافت کرد و در نهایت با انقلاب ایران، بریتانیا از تحویل تانکهای خریداری شده سرباز زد. در آن زمان دستکم ۴۰۰ میلیون پوند از تانکهای خریداری شده به ایران تحویل داده نشد.»
وقتی موضوع آزادی نازنین زاغری مطرح شد، ابتدا بحث همان بدهی به میان آمد و در نهایت در ازای پرداخت ۵۳۰ میلیون دلار به عنوان بدهی و سود مبلغ پرداخت شده خرید تانکهای چیفتن، زاغری و یک زندانی دیگر به نام انوشه آشوری آزاد شدند تا به این ترتیب برای بار دیگر اتفاقی مشابه پرونده جیسون رضاییان تکرار شود.
آنچه در این میان جالب بود، برخوردها به موضوع شباهت این دو پرونده بود. در یکسو اصلاح طلبان این سوال را طرح کرده بودند که آیا نهادهای امنیتی اسپانسر سریال گاندو که مخالف سرسخت مبادله رضاییان بودند، حاضرند در دولت رئیسی هم یکبار دیگر سریال گاندو را بسازند و نظرشان را درباره آزادی زاغری هم بگویند؟
در سریال گاندو، دولت روحانی به از دست دادن یک جاسوس بزرگ (جیسون رضاییان) به خاطر ارتباط گستردهشان با غرب متهم بودند و این دلیل یکی از بزرگترین حملاتی بود که اصولگرایان و نهادهای امنیتی نسبت به دولت روحانی داشتند. آنها معتقد بودند به سختی جاسوسان را شناسایی و دستگیر میکنند اما دولت غربزده روحانی به راحتی آنها را با پول مبادله میکند و زحمات آنها به راحتی توسط دولت از دست میرود. با این حال این جریان نسبت به آزادی نازنین زاغری کاملا موضع سکوت داشت. یکی از کاربران توییتر در واکنش به این ماجرا نوشت: «منافع ملی ایجاب میکند که یکبار جیسون رضائیان را با ایالات متحده مبادله کنی، یکبار نازنین زاغری را با بریتانیا. اما منافع حزبی ایجاب میکند که برای اولی گاندو بسازی، برای دومی سکوت کنی!»
با توجه به اینکه این اتفاق در دولت اصولگرایان انجام شده بود، هیچکدام از چهرههای نزدیک به آنها درباره استانداردهای دوگانه موضعی نگرفتند و تنها دو سه نفری از کاربران توییتر ماجرا را اینگونه توصیف کردند که «تفاوت دولت روحانی با دولت رئیسی آنجاست که در دولت روحانی، جیسون رضاییان کاملا تخلیه اطلاعاتی نشده بود و آزاد شد اما در دولت رئیسی، نازنین زاغری کاملا تخلیه اطلاعاتی شده بود و دیگر نیازی به او نبود.»
کاربر اصولگرای دیگری هم اصلاحطلبان را به مغالطه متهم کرد و نوشت: «مغالطه اصلاح طلبان. گاندو درباره خیانتهای جیسون و نفوذ او بود و نه آزادی او، همین قاعده هم درباره نفوذ زاغری در دولت روحانی صدق میکند. البته که وصول یک طلب ۵۰ ساله از روباه پیر، چیزی جز درایت نیست، آن هم بعد از ۸ سال ریاست جمهوری روحانی.»
بیشتر بخوانید :
به جز یکی دو توییت، دیگر خبری از همان واکنشی که اصولگرایان نسبت به مبادله جیسون رضاییان داشتند، خبری از واکنش دیگری نسبت به مبادله نازنین زاغری نبود. در حقیقت اگرچه تلاش استرداد اموال بلوکه شده ایران کار درستی است، اما آنچه محل نقد است، استانداردهای دوگانه در مواجهه با یک پدیده است. البته در این میان یک مشک بزرگ دیگر هم وجود دارد و آن «گوشت قربانی اموال مردم ایران در خارج کشور» است که رویداد۲۴ پیش از این در یک پرونده مفصل آن را بررسی کرد و نشان داد چقدر از اموال ایران اینگونه در ازای غرامت بازداشتها یا مسائل دیگر پرداخت شده است. بنابراین اگرچه برای بازگرداندن این اموال تلاش میشود، اما از آن سو مشکل بزرگ آنجاست که وقتی زندانیان آزاد میشوند، در دادگاههای خارجی شکایت میکنند و غرامت آنها از همین اموال بلوکه شده پرداخت میشود که نمونههای آن بسیار زیاد است.
در نمونه اخیر، جیسون رضاییان در آمریکا از ایران شکایت کرد و به خاطر یکسال و نیم زندان، درخواست غرامت ۱۸۰ میلیون دلاری کرد. در نمونه دیگر، سال ۲۰۱۶ پس از ۳۶ سال ایالات متحده آمریکا از محل جریمه یک بانک فرانسوی ناقض تحریمهای ایران، به ۳۸ تن از ۵۲ دیپلمات این کشور که روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ در تهران به گروگان در آمدند و ۴۴۴ روز زندانی بودند، غرامت پرداخت.
در نمونه دیگر بانک «بیانپی پاریباس» مستقر در پاریس به دلیل نقض تحریمها علیه ایران، سودان و کوبا مجبور شد جریمهای بالغ بر ۹ میلیارد دلار به دولت آمریکا بپردازد. از ۹ میلیارد دلار جریمه بانک مذکور، یک میلیارد دلار آن به پرداخت غرامتها اختصاص یافت. برای هر روز اسارت ۵۳ گروگان در تهران ۱۰هزار دلار در نظر گرفته شد که در مجموع عددی بالغ بر ۴.۴ میلیون دلار به هر گروگان پرداخته شد.
سپتامبر ۲۰۱۹ بیش از ۲۸ میلیون دلار از اموال ایران در کانادا فروخته و پول آن به بازماندگان حملاتی که به ادعای دادگاه کانادا توسط سازمانهای مورد حمایت ایران سازماندهی شده بود، داده شد.
بر اساس اسنادی که در دادگاه عالی اونتاریو ثبت و بایگانی شده، بخشی از این پولها که از فروش ساختمانهای متعلق به ایران به دست آمده است. یکی از املاک فروختهشده یک مرکز فرهنگی ایرانیان در اوتاوا وابسته به دانشگاه اوتاوا بوده که ساختمان آن بسیار باارزش است. این ساختمان به قیمت ۲۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار به یک شرکت در مونترآل فروخته شد.
علاوه بر درآمد ناشی از فروش اموال و داراییها، قربانیان همچنین بخشی از دو میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری را که در حسابهای بانکی ایران است نیز دریافت میکنند. در سند منتشر شده همچنین یک تویوتای کمری و یک مزدای امپیوی نیز وجود دارد.