به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، بهار پس از برگریزان خزان و هوهوی ننه سرما، بار دیگر بساط خود را بر زمین پهن کرده و شکوفه درختان نوید از رویش و تازگی میدهد. در این روزها که عطر بهار در فضا پیچیده و تعطیلات سال نو فرصت تجدید قوا و استراحت را بر سر راه زندگی شلوغ و پرهیاهوی ما قرار داده، سینما میتواند گزینه فوق العادهای برای گذران اوقات فراغت باشد. از همین رو در این مطلب چند فیلم سینمایی را معرفی میکنیم که حال و هوای بهاری دارند:
لالالند (۲۰۱۶، دیمین شزل)
فیلم سینمایی عاشقانه-کمدی لالالند، با نمایش تصاویر زیبا و رنگارنگ، حس و حال بهار و انرژی این فصل را به مخاطب منتقل میکند. اگرچه این فیلم رابطه عاشقانه کاراکتر اصلی را در طول هر چهار فصل به نمایش میکشد، اما آنچه این فیلم را منحصربهفرد میکند، رنگآمیزی زیبای بهاری آن است.
اِما استون در نقش میا معمولا لباسهای رنگارنگ پوشیده و تماشاگران را ترغیب میکند تا با پوشیدن لباسهایی در رنگهای روشن و متنوع فرارسیدن بهار را جشن بگیرند. تصویرسازیهای خلاقانه لالالند نیز به نوبه خود به ایجاد حسی که مخاطبان معمولا با روزهای آفتابی و معتدل بهار مرتبط میدانند، کمک میکند.
لالالند یک فیلم موزیکال آمریکایی است که داستان رابطه عاشقانه میان یک پیانیست جاز و یک بازیگر تارهکار را روایت میکند.
این فیلم در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار در ۱۴ رشته نامزد جایزه شد و شش اسکار از جمله اسکار بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین فیلمبرداری، بهترین موسیقی متن، بهترین طراحی صحنه و بهترین ترانه را دریافت کرد و در هفتاد و چهارمین مراسم گلدن گلوب نیز هفت جایزه برد.
بخور، عبادت کن، عشق بورز (۲۰۱۰،رایان مورفی)
فیلم درام و عاشقانه بخور، عبارت کن، عشق بورز که اقتباسی از رمان الیزابت گیلبرت است، داستان زنی را بازگو میکند که پس از جدایی از همسرش تصمیم میگیرد از طریق سفر به دور دنیا خود را پیدا کند.
بخور، عبادت کن، عشق بورز فیلمی است که با نمایش روزهای آفتابی در جای جای جهان؛ میل به سفر و سیاحت را در دل بیننده زنده میکند. به علاوه، تصاویر بهاری در این فیلم به عنوان نمادی مستقیم از رشد نقش اول فیلم مورداستفاده قرار گرفتهاند. چشم انداز گلهای رنگارنگ با ارتقای شخصیتی و بیداری این کاراکتر هماهنگ بوده و به اراده او به از نو شروع کردن اشاره دارد.
غرور و تعصب (۲۰۰۵، جو رایت)
داستان غرور و تعصب جین آستین، داستان تمایل انسان به حفظ وضع موجود به هر قیمتی که شده است حتی در شرایطی که یک نفر عاشق فردی خارج از طبقه اجتماعی خود شده باشد. از عشق ممنوعه داستان گرفته تا طبیعت به تصویر درآمده در فیلم، شکوفه دادن و جوانه زدن یکی از مضامین اصلی فیلم غرور و تعصب است.
برخی از طرفداران غرور و تعصب معتقدند این فیلم یک اثر عاشقانه کامل و بی نقص است، اما مخاطبان عام معمولا این فیلم را با زیبایی و طبیعت و مفهوم معصومیت پیوند میزنند.
اگرچه رنگ سبز به عنوان نمادی از طبیعت باصفا و سرسبز یکی از رنگ های متداول در سکانسهای این فیلم است، بازیگران معمولا لباس سفید میپوشند که به عنوان نمادی از خلوص و شروع تازه تعبیر میشود.
فیلم غرور و تعصب با بازی کیرا نایتلی و متیو مک فادین در هفتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار نامزد دریافت چهار جایزه از جمله جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین طراحی لباس، بهترین طراحی صحنه،بهترین موسیقی متن شده و در جوایز گلدن گلوب نیز در دو بخش بهترین فیلم موزیکال یا کمدی و بهترین بازیگر نقش اول زن نامزد دریافت جایزه شد.
ماهی بزرگ (۲۰۰۳، تیم برتون)
فیلم ماهی بزرگ به کارگردانی تیم برتون از ابتدا تا انتها حس و حالی تازه و امیدبخش به بیننده منتقل میکند که از ویژگیهای فصل بهار است.
ماهی بزرگ که با اقتباس از کتابی به همین نام ساخته شده، لذت کودکانهای را که سینمادوستان در مواجهه با ماجراجوییهای خارقالعاده احساس میکنند برایشان زنده میکند.
این فیلم با تمام رنگها و مناظر طبیعی مختلفی که در سراسر خود جای داده است، نقش یک نامه عاشقانه به بهار را بازی میکند و برای آنها که مشتاقانه در انتظار فرارسیدن این فصل هستند، فیلم فوقالعادهای محسوب میشود.
ماهی بزرگ داستان پدری ماجراجو و خیالپرداز را روایت میکند که سعی در بهدستآوردن اعتماد فرزندش دارد.
نامزدی اسکار برای بهترین موسیقی متن، ۴ نامزدی برای جوایز گلدن گلوب و ۶ نامزدی بفتا، ماحصل این فیلم برای برتون و تیمش بود.
ماما میا (۲۰۰۸، فیلیدا لوید)
این موزیکال محبوب یک فیلم کلاسیک است که تماشاچیان را به بیرون رفتن و خوشگذرانی با اعضای خانواده و دوستان در یک روز آفتابی ترغیب میکند. اگرچه داستان این فیلم در طول فصل تابستان اتفاق میافتد، اما بیننده همچنان میتوان با تماشای مناظر زیبای به تصویر کشیده شده از ایتالیا حس و حال بهاری را از آن دریافت کند.
داستان فیلم ماما میا درباره دختری است که به دنبال کشف هویت پدرش است.
اشکها و لبخندها (۱۹۶۵، رابرت وایز)
موزیکال کلاسیک اشکها و لبخندها از آن فیلمهای فراموش نشدنی تاریخ سینماست که لحظات بهاری ناب و ناتمامی را به بیننده عرضه میکند. از تپههای پوشیده از گل گرفته تا پیکنیکهای ماریا با بچههای فون تراپ، این فیلم با وجود داستان تاریکی که دارد، تا همیشه جنبه زیبای فصل بهار را به مخاطب یادآوری خواهد کرد.
اشکها و لبخندها براساس داستانی واقعی ساخته شده و حرکت ماریا به سمت کشف خویشتن را به تصویر میکشد.
این فیلم در زمان خود فوقالعاده محبوب بود به طوری که توانست رکورد فروش گیشه را در ۲۹ کشور بشکند. این فیلم موزیکال همچنین پنج جایزه اسکار را از آن خود کند و در سال ۱۹۹۸ توسط بنیاد سینمای آمریکا به عنوان چهارمین فیلم برتر موزیکال تاریخ انتخاب شد.
جادوگر شهر اُز (۱۹۳۹، ویکتور فلمینگ)
فیلم کلاسیک جادوگر شهر از به دلیل تصویرسازی رنگارنگی که دارد، یکی از آن فیلمهایی است که حال و هوای بهاری دارند.
این فیلم فانتزی داستان سفر جادویی دوروتی برای پیدا کردن جادوگر شهر از و ماجراهایی را که در این راه با آنها مواجه میشود، روایت میکند.
از آنجایی که فصل گردبادهای کانزاس عموما ماه مارس (اسفند- فروردین) آغاز شده و تا ژوئن (خرداد- تیر) ادامه دارد، اغلب تصور میشود ماجراهای این فیلم در فصل بهار اتفاق میافتد. البته شواهد بسیار دیگری نیز در تایید این فرضیه وجود دارند؛ به عنوان نمونه رنگهای براقی که در سراسر فیلم دیده میشوند نمادی از این ایده هستند که در شهر اُز همه چیز در حال شکوفا شدن و جوانه زدن است.