عصر ایران؛ مهرداد خدیر- خرداد 1400 میتوانست از حیث رقابت پرشور نامزدهای انتخابات و نمایندگان تمام طیفهای سیاسی باورمند به جمهوری اسلامی (اصولگرایان، نو اصولگرایان، اعتدالگرایان، اصلاحطلبان و احمدینژادیها و منفردها یا مستقلها) پرشور برگزار شود اما این بار امنیت بر مشارکت ترجیح داده شد و شورای نگهبان هر که را که امکان رقابت با نامزد اصلی را داشت، پیشاپیش از گردونه خارج ساخت حتی علی لاریجانی را. حتای پررنگ و مشدد مربوط به علی لاریجانی است که سه دوره یعنی 12 سال کامل رییس مجلس شورای اسلامی بوده است.
در مرتبۀ بعد این حتی شامل اسحاق جهانگیری معاون اول وقت رییس جمهوری هم می شود چرا 4 سال قبل تأیید شده بود و طی این 4 سال فرمانده اقتصادی درمقابل تحریم های فلج کنندۀ ترامپ بوده است و وقتی شورای نگهبان قلم قرمز بر نام علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری کشید دیگر حذف محمود احمدینژاد رییس جمهوری اسبق ایران که تهدید کرده بود در صورت رد صلاحیت در انتخابات شرکت نخواهد کرد، یا مسعود پزشکیان و علی مطهری دو نایب رییس مجلس قبل که در صورت تغییر فضا قابلیت جذب رأی داشتند و البته مصطفی تاجزاده جای شگفتی باقی نگذاشت و مشخص شد با انتخاباتی متفاوت رو به رو خواهیم بود.
کار به جایی رسید که صادق لاریجانی عضو فقهای شورای نگهبان و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم گفت: «در تمام این 20 سال از شورای نگهبان دفاع کردهام. حتی در سالهایی که در قوۀ قضاییه بودم اما هیچ گاه تصمیمات شورا را تا این حد غیر قابل دفاع نیافتهام چه در تأیید صلاحیتها و چه در عدم احراز صلاحیتها.»
اینها را مهدی کروبی، حسن روحانی یا سید محمد خاتمی نگفته بلکه چنان که اشاره شد جملات صادق لاریجانی است که در طول ریاست جمهوری حسن روحانی منتظر بود ببیند او چه موضعی میگیرد و عکس آن را مطرح کند یا هر چه می گفت تکرار ادبیات رسمی بود.
بخش مهمتر در نقد صادق لاریجانی اما این قسمت بود: «سبب این نابهسامانی تا حد زیادی دخالتهای فزایندۀ دستگاههای امنیتی از طریق گزارشهای خلاف واقع در تصمیمسازی برای شورای نگهبان است به ویژه اگر عضو مسؤولی که باید گزارشهای محققانه ارایه کند خود عامدانه چیزی بر آن بیفزاید. چنان که از وزارت اطلاعات با قاطعیت تمام مطلبی نقل میکنند حال آن که با پرسش از معاونت مربوطه در وزارت اطلاعات به صراحت این مطلب تکذیب میشود. گلایۀ بنده از سر دغدغهای است برای حفظ شأن و اعتبار شورای نگهبان و در میانۀ این زمانۀ غریب و رفتارهای عجیب به خدا پناه میبریم.»
صادق لاریجانی اما چندان محبوبیت نداشت تا در معرض این انتقاد قرار نگیرد که نوبت به برادر که رسید زبان به اعتراض گشودید و قبل تر چرا دفاع میکردید؟ مگر بار اول است که چنین رفتاری از شورای نگهبان سر میزند. جدای این اما نکتۀ مهم در سخنان رییس اسبق دستگاه قضا این بود که از استناد به گزارشهایی از نهادهای خاص و بعضا افزودن بر آنها میگفت و علیمطهری که خود نیز تأیید نشده نوشت: «از رد صلاحیت خودم با آن که میدانم دلیل قانع کنندهای ندارد میگذرم اما از رد صلاحیت آقای لاریجانی که همیشه گوش به فرمان نظام بوده و تجربۀ گرانسنگی برای امروز جامعۀ ما داشت در حیرتم. استناد به مصوبۀ شورای عالی امنیت ملی دربارۀ اقامت یا تحصیل اقوام درجۀ یک مقامات عالی در کشورهای دیگر پذیرفته نیست زیرا این شورا حق قانونگذاری ندارد و قانونگذار فقط مجلس است.»
رد صلاحیت علی لاریجانی در حالی رخ داد که در شامگاه 30 اردیبهشت و در کلاب هاوس عملا انتخابات را کلید زده بود و شاید به اندازۀ یک درصد هم احتمال نمیداد به بهانۀ تحصیل دخترش در آمریکا و سفربه آن سامان به تبع همسر خود صلاحیت او را احراز نکنند در حالی که داستان فرزندان دیگران بر سر زبانها بود.
با این حال اندک امیدی باقی مانده بود تا با دخالت رهبری دست کم علی لاریجانی تأیید شود. جملات پایانی آیتالله خامنهای در نطق روز جمعه 14 خرداد 1400 به مناسبت سیودومین سالگرد درگذشت امام خمینی دایر بر«ظلم و جفا به برخی از کاندیداها در جریان عدم احراز صلاحیت نامزدها و نسبتهای خلاف واقع به خودشان و خانوادههاشان» و «مطالبۀ جبران و اعادۀ حیثیت از جانب دستگاههای مسؤول» این تصور را در ساعاتی از آن روز تعطیل ایجاد کرد که شورای نگهبان خود را مخاطب این «ظلم و جفا» بداند و دست کم علی لاریجانی را به گردونۀ انتخابات بازگرداند.
نامۀ تشکر آمیز او هم این احتمال را تقویت کرد هر چند «جفا» را تنها متوجه خود ندانست و از «کاندیداها» یاد کرد اما اطلاعیۀ شورای نگهبان، آب سردی بود بر این انتظار چرا که خود را مخاطب ندانست و تصریح کرد «در فضای مجازی و برخی رسانهها گمانهزنی کردند» و گرنه «معیار ارزیابی آنان، مستندات و مدارک بوده» و تقصیر را به گردن رسانهها انداخت و این یعنی پرونده بسته شده و تصاویر استودیوی مناظرهها با 7 صندلی هم نشان داد همان هفت تن تأیید شده باقی میمانند: محسن رضایی، عبدالناصر همتی، ابراهیم رییسی، محسن مهرعلیزاده، امیر حسین قاضی زادۀهاشمی، علیرضا زاکانی و سعید جلیلی».
فضا سرد بود و از مناظرهها هم آبی گرم نشد جز آنجا که محسن مهرعلیزاده تحصیلات آکادمیک و نه حوزوی ابراهیم رییسی را زیر سؤال برد.
عبدالناصر همتی هم به صراحت گفت: «میدانم اکثریت مردم فعلا تصمیم ندارند رأی بدهند» اما از آنان خواست «نه» اعتراضی را نه با شرکت نکردن که با رأی دادن به او ابراز کنند.
مناظره ها تمام و سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری برای مشخص شدن هشتمین رییس جمهوری ایران 28 خرداد 1400 برگزار شد و ابراهیم رییسی که در سال 96 در رقابت با حسن روحانی و به رغم ائتلاف با محمد باقر قالیباف ناکام مانده بود بر کرسی ریاست جمهوری ایران نشست.
اتفاق مهم در 28 خرداد 1400 اما نه فقط نام برآمدۀ آن که شرکت نکردن 52 درصد واجدان شرایط در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها و مهم تر از آن 13 درصد آرای باطله بود. رقمی چنان بالا که رتبۀ دوم انتخابات ریاست جمهوری به آرای باطله اختصاص یافت.
در تفسیر رسمی البته کاهش فاحش مشارکت به حساب همهگیری کرونا و یأس و خستگی و نگرانی ناشی از آن به اضافۀ نارضایتی از عملکرد روحانی گذاشته شد و آرای باطله هم به این معنی که به کلیت نظام وفادارند اما نامزد مقبول خود را نیافتند.
باری، خرداد 1400 بیش از آن که با رونمایی از هشتمین رییس جمهوری ایران شناخته شود یادآور شوک حذف علی لاریجانی است.
اهمیت این حذف نه به به این خاطر است که اگر تأیید میشد بخت قطعی داشت یا اصلاح طلبان منتقد سیاستهای او در صدا وسیما حمایت از روحانی را با پشتیبانی از او تکرار میکردند یا اگر هم چنین می کردند همان اقبال به جانب او روان میشد بلکه از این منظر که نشان داد دوره ای تازه شروع میشود که جایی برای امثال لاریجانی هم در آن نیست ولو اصولگرا و همراه بوده باشند.