دکتر غلامعلی افروز روانشناس و استاد ممتاز دانشگاه تهران همزمان با روز «امید» اظهار کرد: امید به زندگی به معنای گستره حیات بشر، افزایش یافته است. این افزایش گستره حیات به استاندارد های زندگی، سبک درست زندگی، نشاط، بهداشت مردم و امید مردم به زندگی باز می گردد، کما اینکه هر فردی اگر امید خود را در زندگی از دست دهد زودتر فوت میکند.
این استاد ممتاز روانشناسی، با بیان اینکه هر فردی که معنای زندگی خود را از دست دهد دچار ناامیدی شده و افراد نا امید نیز افسرده می شوند، ادامه داد: افراد افسرده دچار آسیب های زیستی و روانی مهمی می شوند. کودکان و نوجوانان نباید احساس ناامنی کنند. برنامه های کشوری باید به گونهای باشد که امید کودکان و نوجوانان حفظ شود.
افروز ادامه داد: از این رو تمام برنامه های کشوری باید خانواده محور باشند تا کودکان و نوجوانان امید پیدا کنند چراکه اگر خانواده محور نباشند ماندگار و پایدار نخواهند بود و کودکان و نوجوانان دچار بیاشتهایی روانی می شوند.
وی همچنین تاکید کرد که لازم است آرامش جامعه را با مثبتاندیشی، امیدآفرینی، خیرخواهی و خیرآفرینی، گذشت و بخشایشگری و تلاشمداری گسترش داد.
افروز همچنین به «کلافگی های روانی» در جوانان و تاثیر آن بر کاهش امید نیز اشاره و تصریح کرد: کلافگیهای روانی، تعارضات فکری، کوفتگی ذهنی و احساس ناامنی روانی از جمله مشکلات جوانان است که می تواند به از دست دادن امید و امیدواری به فردا بینجامد. باید امید جوانان را بیشتر کنیم چراکه با از دست دادن امید رگههای اضطراب و افسردگی در شاکله شخصیت جوان مینشیند.
این روانشناس در بخش دیگر سخنان خود به اهمیت امید در زندگی سالمندان نیز اشاره کرد و افزود: مشکلات سالمندان بیش از سایرین است. کرامت و تکریم سالمندان یک ارزش است و هرچقدر نشاط و امید در زندگی آنها بیشتر باشد، عمرشان با برکت تر و بیشتر شده و کمتر دچار آلزایمر میشوند.
این استاد ممتاز دانشگاه تهران، خانه سالمندان را آغاز نا امیدی در سالمندان و آخرین ایستگاه قبل از فوت آنها دانست و توضیح داد: در حال حاضر گستره حیات بشر بیشتر شده و عمر خانم ها و آقایان نسبت به سالهای قبل به حدود ۸۰ سال رسیده است. اگر عمر پر برکت همراه با سبک زندگی ارزشمند نباشد امید از دست رفته و اضطراب و افسردگی جای امید را می گیرد و خانه سالمندان آغاز نا امیدی است.
افروز با اشاره به جایگزینی ساختاری به نام «شبه خانواده بزرگسالان» با خانه سالمندان، تصریح کرد: نباید خانه های سالمندان را گسترش داد. اگر از بین اقوام و فامیل کسی نمی تواند از سالمندان مراقبت کند باید این عزیزان در "شبه خانواده بزرگسالان" مراقبت شوند. در ساختار "شبه خانواده بزرگسالان"، بزرگسالان در یک خانه با هم زندگی می کنند.
وی ادامه داد: حتی این عزیزان سالمند می توانند در «شبه خانواده بزرگسالان» کودکانی را از بهزیستی به سرپرستی گرفته و با حفظ محرم و نا محرمی و با محبت و به دور از خشونت آنها را بزرگ کنند. در این "شبه خانواده بزرگسالان" سالمندان می توانند نظیر خانواده های حقیقی خود، ارتباطات صمیمی و دوستانه ای با هم برقرار کرده و از نا امیدی و افسردگی به دور باشند.