به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، اخبار استعفایش جنجال زیادی به پا کرد. میگویند قصد دارد برای انتخابات ۱۴۰۰ دوباره به میدان بیاید، ولی جدا از اسم و رسم قبلی؛ الان هم کنار کشیده است تا بتواند ناکامیهای گذشته خود را جبران کند؛ میرود تا اسم و رسمی جدید برای خود دست و پا کند و با مسلکی جدید پا به میدان بگذارد.
محمدرضا عارف، سیاستمدار رده بالای صحنه امروز اصلاحات که این روزها خبرهایش تیتر نخست رسانههای کشور شده است.
او در سال ۷۳ به عنوان بیست و هفتمین رئیس دانشگاه تهران فعالیت خود را آغاز کرد و تا سال ۷۶ در این سمت به فعالیت خود ادامه داد و از مرداد ۷۶ در جایگاه وزیر پست و تلگراف در دولت هفتم منصوب شد و تا مرداد ۷۹ فعالیت خود را در این وزارتخانه دنبال کرد.
محمدرضا عارف در سال ۷۹ به عنوان اولین رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور انتخاب شد و تا سال ۸۰ در این سازمان بود و از مرداد ۸۰ تا شهریور ۸۴ معاون اول رئیس جمهور در دولت هشتم بود. او در این سالها در کنار همه فعالیتهای سیاسی خود، موسس و رئیس بنیاد امید ایرانیان و عضو هیئت رئیسه بنیاد باران هم بوده است.
سال ۹۲ فرصت مناسبی بود تا معاون اول سید محمد خاتمی در سالهای ۸۰ تا ۸۴، پس از غیبتی ۸ ساله دوباره به میادین سیاسی بازگردد و دوباره در حکم معتمد رئیس دولت اصلاحات قرار بگیرد.
در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در سال ۹۲ بود که شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان با هدف اتحاد و یکپارچه کردن جریان اصلاحات برای شرکت در انتخابات، به دستور خاتمی تشکیل شد و محمدرضا عارف به ریاست این شورا برگزیده شد.
انتصاب عارف به ریاست شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان نشان از تصمیم جدی سران اصلاح طلبان برای بازگرداندن او به چرخه سیاست داشت.
قرار گرفتن محمدرضا عارف در لیست مورد حمایت سید محمد خاتمی اتفاقی بود که بیش از پیش عزم اصلاح طلبان برای قدرت بخشیدن به عارف را به نمایش میکشید.
محمدرضا عارف با شعار «زندگی آبرومندانه و شرافتمنداته در سایه کشورداری خردمندانه» پا به عرصه انتخابات گذاشت و اولویت خود را حل گرانی و بحث اشتغال توصیف کرد.
او حتی برنامههای خود برای تشکیل دولت ریخته بود و مهار تورم و جذب سرمایه، احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی و توجه به گردشگری را از اولویتهای خود قرار داده بود.
اما انگار اقبال احزاب اصلاح طلب به سمت دیگری بود؛ ۲۰ خرداد ۹۲ بود که غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی از اجماع اصلاحات بر سر انتخاب حسن روحانی خبر داد و بعد از ظهر همان روز عارف رسما از حضور در رقابتها کناره گیری کرد؛ او در استعفانامه خود، علت کناره گیری اش را درخواست محمد خاتمی عنوان کرد؛ این اقدام عارف با خوشحالی اصلاح طلبان همراه بود و سران اصلاح طلب بارها در مراسمات مختلف از او تقدیر و تشکر کردند.
با روی کار آمدن دولت یازدهم، پیشنهاد وزارتخانههای علوم و ارتباطات به او شد، ولی او نپذیرفت.
محمدرضا عارف که پس از کنار کشیدن از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ مغلوب و شکست خورده تلقی میشد، حالا بار دیگر تصمیم داشت شانس خود را با حضور در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی بسنجد؛ اما انتقادات زیادی نسبت به انفعال او در دوران تصدی گری رهبری جریان اصلاحات در شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان وارد شد.
او با قرار گرفتن در راس لیست ائتلاف فراگیر اصلاح طلبان موسوم به لیست امید توانست به تمام اعضای لیست خود به دهمین دوره مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند و خودش نیز با کسب ۱.۶۰۸.۹۲۶ رای، بالاترین رای را در سراسر کشور در این انتخابات کسب کند.
با آغاز به کار مجلس دهم، محمدرضا عارف برای انتخابات هیئت رئیسه مجلس به عنوان نامزد ریاست موقت با علی لاریجانی رقابت کرد، اما با کسب ۱۰۳ رأی در برابر ۱۷۳ رأی لاریجانی از مجموع ۲۷۹ رأی نتوانست به ریاست دست یابد.
محمدرضا عارف در سومین سال مجلس دهم به عنوان رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس انتخاب گردیده و جای محمدمهدی زاهدی را گرفت. عارف تنها یک سال در این سمت بود و در چهارمین سال مجلس دهم، دوباره جای خود را به زاهدی داد.
اگر چه حضور محمدرضا عارف در راس لیست امید اصلاح طلبان و ورودش به مجلس، پازل پیروزیهای اصلاح طلبان را تا حد زیادی تکمیل میکرد، اما انگار این صعود با فرود سختی همراه بود.
عملکرد ضعیف سرلیست اصلاح طلبان در مجلس دهم و انفعال او در این دوره از مجلس، لیست امید را به تا حد زیادی به ناامیدی کشاند؛ لیستی که به گفته محمدرضا عارف تنها متعلق به اصلاح طلبان نبود و سران اصلاح طلب در بستن آن منافع دولت را هم در نظر گرفته بودند و اعتدالیون را هم در آن جای دادند و این موضوع باعث شد تا بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان که منتقد دولت بودند، از قرار گرفتن در این لیست و در نتیجه راه یافتن به مجلس باز بمانند و در نهایت همه کاسهها و کوزهها بر سر شخصی بشکند که تنها، سرلیست بود و نقشی در بستن لیست نداشت.
انتخابات ریاست جمهوری با سکوت سنگین عارف که ریاست شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان را برعهده داشت، همراه بود و برخی سکوت عارف را نشان قهر او دانستند. در نزدیکی انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری هم با اینکه انتقادات زیادی به محمدرضا عارف و شورایعالی سیاستگذاری وارد بود، او تصمیم گرفت که فعالیتهای این شورا را تا انتخابات این دوره ادامه دهد و در آن دوره از انتخابات هم اصلاح طلبان و شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان از حسن روحانی حمایت کردند.
اصلاح طلبان که در آن سالها با عملکرد عارف و شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان که توسط او اداره میشد مواجه شده بودند، در آستانه انتخابات یازدهمین دوره مجلس به خواب عمیقی فرو رفتند.
شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان به رهبری محمدرضا عارف به فاصله چند روز مانده به انتخابات ۹۸ اعلام کرد که در این انتخابات هیچ لیستی ارائه نخواهد کرد و از هیچ لیستی هم حمایت نخواهد کرد و این آغازی برای قرار گرفتن محمدرضا عارف در شیب تند سقوط بود.
استعفای عبدالواحد موسوی لاری، نائب رئیس شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان اتفاق دیگری بود که عارف را در شیب تندتری از سقوط قرار داد و انگشتهای اتهام بیشتری را به سمت عارف نشانه رفت.
پدرخوانده اصلاحات که در روزهای پس از انتخابات ۹۸ فشار زیادی را از سوی هم جریانیهای خود متحمل شده بود، سرانجام در تاریخ ۷ تیر، تیر خلاص خود را بر پیکر نیمه جان اصلاح طلبان زد و از ریاست در شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان استعفا داد؛ استعفایی که به نظر میرسد با زمینه اختلافات قبلی او با برخی شخصیتهای جریان اصلاحات صورت گرفته است.
اعلام این استعفا با حواشی زیادی همراه بود؛ علیرضا خامسیان از نزدیکان عارف درباره استعفای محمدرضا عارف گفت: در اسفندماه سال گذشته، عارف نامهای را خطاب به داود محمدی، دبیر کل انجمن اسلامی معلمان، نوشت و از سِمَت خود در شورای عالی سیاستگذاری کنارهگیری کرد. این موضوع به اسفندماه باز میگردد.
این صحبتها در حالی انجام شد که افرادی مانند محمود صادقی، آذر منصوری و احمد حکیمی پور از استعفای عارف اظهار بی اطلاعی کردند و گفتند که این موضوع تاکنون در شورا بررسی نشده است.
حالا با وجود کنار کشیدن محمدرضا عارف از تشکیلات اصلاح طلبان، باز هم عدهای برای باورند که او قصد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را دارد. برخی عدم شرکت او در انتخابات یازدهمین دوره مجلس را معلولی بر شرکت او در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده میدانند.
علی صوفی، دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات در این باره میگوید: آقای عارف تصمیم جدی برای حضور در عرصه انتخابات سال ۱۴۰۰ دارد و شواهد نشان میدهد که برای این کار عزم جدی نیز دارد.
عبدالله نوری، عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات هم پیش از انتخابات ۹۸ مجلس درباره تصمیم عارف برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ گفته بود: آقای عارف به احتمال زیاد وارد مجلس آینده نخواهد شد. او برای آنکه راحتتر بتواند برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ تلاش کند، نامزد انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نمیشود.
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی هم درباره نامزد شدن عارف در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گفته بود: سقف پرش ما برای انتخابات ۹۴ عارف بود. او اگر محافظهکار نبود که نمیتوانست وارد مجلس شود. حتماً او نیمنگاهی به تائید صلاحیتش در انتخابات ریاست جمهوری دارد.
حسن رسولی که در سال ۹۲ سخنگوی ستاد انتخابات عارف و از نزدیکان او است قبلا گفته بود: اگر شرایط فراهم باشد ممکن است عارف برای انتخابات ۱۴۰۰ نامزد شود.
البته با توجه به انتقاداتی که عارف به حامیان لیست امید و برخی اصلاح طلبان داشته است، برخی پیش بینی میکنند که او مسیر خود را از اصلاح طلبان جدا کرده و به صورت مستقل به میدان خواهد آمد.
حال باید ببینیم رئیس سابق شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان و مرد شماره دو اصلاحات چه برنامهای برای حضور یا عدم حضور خود در انتخابات دارد؟
انتهای پیام/