موضوعات «اقتصاد دانشبنیان» و «اشتغالآفرینی» کلیدواژههای پرکاربردی هستند که در سالهای اخیر مورد تأکید رهبر معظم انقلاب بوده است. به عنوان مثال، در بند دوم سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغی مقام معظم رهبری «پیشتازی اقتصاد دانش بنیان، پیادهسازی و اجرای نقشه جامع علمی کشور و ساماندهی نظام ملی نوآوری بهمنظور ارتقاء جایگاه جهانی کشور و افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانشبنیان و دستیابی به رتبه اول اقتصاد دانشبنیان در منطقه» بهعنوان یکی از اهداف اقتصاد مقاومتی مطرح شده و مورد تأکید قرار گرفته است.
نامگذاری سال 1401 از سوی مقام معظم رهبری بهعنوان سال «تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین»، ضمن تأکید مجدد بر محوریت و اهمیت مسئله «تولید» در سیاستهای کلان کشور، بر دو ویژگی اساسی تولید تأکید خاصی شده است که عبارتند از:
حرکت بهسمت «اقتصاد دانشبنیان» و نقشآفرینی کامل دانش و فناوری پیشرفته در همه عرصههای تولید؛
تاکید بر جنبه «اشتغالآفرینی» در کنار سایر جنبههای کلیدی تولید.
* جایگاه تولید دانشبنیان و اشتغال آفرین در هندسه اقتصاد مقاومتی
«اقتصاد دانشبنیان» اصطلاحی است که بر توصیف جهتگیری اقتصادی به سمت همبستگی و اتکای بیشتر اقتصاد بر دانش، اطلاعات و مهارت تمرکز دارد. در دنیای امروز که به طور فزایندهای مبتنی بر دانش است، کشورهای بیشتری از سیاستهای مرتبط با دانش و نوآوری برای تحریک رشد و رقابتپذیری استفاده میکنند. به عبارت دیگر، بسیاری از کشورها در تلاش برای یافتن راههایی برای تولید دانش و تبدیل آن به ثروت و همچنین تطبیق و انتشار دانش موجود برای پیشرفت خود هستند.
اکنون باید ملاحظه کرد که تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین که در ارتباط مستقیم با اقتصاد دانشبنیان است در کدام حلقه از اقتصاد مقاومتی قرار گرفته است. برای این منظور باید تعریف جامعی از تولید دانش بنیان و اشتغالآفرین ارائه کرد. اقتصاد دانشبنیان به عنوان تولید کالا و خدمات مبتنی بر فعالیتهای دانشبنیان تعریف میشود که به پیشرفت فناوری کمک میکنند. به عبارت دیگر، زمانی یک محصول دانش بنیان نامیده میشود که ارزش افزوده اصلی آن مربوط به دانشی باشد که در تولید آن محصول استفاده شده است. همچنین دارا بودن ویژگیهایی همچون بدیع بودن محصول تولید شده، وجود خلاقیت در تولید و عدم قطعیت بالا در تولید نمونه اولیه از جمله ویژگیهایی است که میتوان برای تولید دانش بنیان برشمرد.
براساس این تعریف، تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین با کاهش هوشمندانه ناکاراییها و ناکارآمدیها، افزایش بهرهوری تولید کالا و خدمات، استفاده بهینه از توسعه محصولات، خدمات و بازارهای جدید و مردمی کردن اقتصاد، در میان مدت آسیب پذیری در برابر تهدیدات را حداقل نموده و تاب آوری در برابر شوکها و فشارها را حداکثر میکند. به عبارت دیگر، گسترش تولیدات مبتنی بر دانش و اشتغالآفرین، زمینه را جهت قوامبخشی حداکثری اقتصاد و رشد اقتصادی پایدار در بلندمدت فراهم خواهد کرد. استفاده از ظرفیت تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین باعث افزایش تولید و ارتقاء سطح درونزایی که خود شاخص اصلی اقتصاد مقاومتی است میشود؛ از سوی دیگر، ارزشآفرینی ایجادشده علاوه بر رفع نیازهای داخلی، توان پاسخ به نیاز خارج را هم پیدا خواهد کرد و در مسیر درونزایی و برونگرایی نیز تحقق خواهد یافت. بنابراین میتوان تولید دانش بنیان و اشتغالآفرین را زیرمجموعهای از اقتصاد دانشبنیان دانست.
*ضرورت توجه به تولید دانشبنیان و اشتغال آفرین
رهبر معظم انقلاب در اردیبهشتماه سال 1389، در دیدار با کارگران نمونه سراسر کشور در تبیین ضرورت توجه به تولید دانشبنیان و اشتغال آفرین فرمودند: «پیشرفت مادی کشور در درجهی اول، متوقف بر دو عنصر است: یک عنصر، عنصر علم است؛ یک عنصر، عنصر تولید است. اگر علم نباشد، تولید هم صدمه میبیند؛ کشور با علم پیش میرود. اگر علم باشد، اما بر اساس این علم و بر بنیاد دانش، تولید تحول و تکامل و افزایش پیدا نکند، باز کشور درجا میزند».
اگر تولید با توجه به دانش روز و در راستای اشتغالآفرینی انجام شود، علاوه بر افزایش توان رقابت تولیدکنندگان، رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی را به ارمغان خواهد آورد. همچنین حرکت اقتصادها به سمت دانشبنیان شدن علاوه بر اینکه موجب افزایش توان رقابتی کشورها میشود میتواند در حوزه تجارت خارجی، ضمن ایجاد یک پایگاه اقتصادی در کشورهای مختلف، به افزایش قدرت نرم کشورها کمک کند.
بر این اساس، این تولیدات دانش بنیان و اشتغالآفرین و حتی علوم مربوط به آنها به دلیل تأثیرات راهبردی که در قدرتآفرینی کشور ایجاد میکنند، موضوعاتی نیستند که بتوان آنها را تحریم کرد. وجه دیگر تولید دانشبنیانها آن است که همزمان قدرت تأثیرگذاری بر صنایع و بنگاههای بزرگ از یک سو و بنگاههای متوسط و کوچک را از سوی دیگر دارند. نقطه اثر کاربست دانش در صنایع بزرگ، تأثیر جهش گونهای است که بر افزایش بهرهوری گذاشته و این قبیل صنایع مادر را با همان وضعیت فعلی خود به سمت دستیابی به بیشترین بهرهوری در عین کمترین هزینه هدایت میکنند. سمت دیگر هم بنگاههای متوسط و خرد محسوب میشوند که خود شرکتهای دانشبنیان از مصادیق آن هستند. بنگاههایی که از چابکی و انعطافپذیری بالایی با شرایط محیطی برخوردار بوده و میتوانند به هستههای کوچک اقتصادی و تجاری تبدیل شود که متکی بر نیروی انسانی جوان و تحصیل کرده و به شدت منعطف و پایدار و زودبازده هستند؛ بهگونهای که کمترین و دیرترین تأثیر را از تکانههای سیاسی میپذیرند. در مجموع میتوان اثرگذاریهای تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین را به صورت زیر فهرست کرد:
افزایش بهرهوری اقتصاد و کمک به رشد اقتصادی پایدار؛
افزایش توان رقابتپذیری بنگاهها و رشد صادرات کالا و خدمات؛
کاهش هزینه تمام شده محصول؛
افزایش کیفیت محصول و افزایش رضایتمندی مصرفکنندگان داخلی؛
این موارد در نهایت باعث افزایش رشد اقتصادی و منجر به تحقق اقتصاد مقاومتی میشود.
ظرفیتهای تولید دانشبنیان و اشتغال آفرین
تحقق تولید دانشبنیان و اشتغال آفرین نیازمند زیستبوم رشد و فعالیت مبتنی بر دانش است. آنچه کشش تکنولوژی ایجاد میکند و فضا را برای دانشبنیانها ایجاد میکند، بازار است. برای ایجاد بازار برای تولیدات مبتنی بر دانش و اشتغالآفرین، بایستی از علاوه بر داخلیسازی محصولات وارداتی، از توانمندیهای خودمان حمایت کنیم و بیشتر به صادرات محصولات دانشبنیان توجه کنیم. در حال حاضر، قریب به 3 درصد تولید ناخالص داخلی کشور در حوزه دانشبنیان است؛ اما کشور این ظرفیت را دارد که این میزان به بیش از 5 درصد افزایش پیدا کند.
در این فضا با ظرفیتهای بالقوه و بالفعل مختلفی روبرو هستیم. یکی از این ظرفیتها، نیروی انسانی متخصص، جوان و توانمند است. اشتغال این حوزه، اشتغال نخبگانی است؛ اشتغال نیروی تحصیل کرده است؛ نیروهایی که قابلیت تغییر محیط اطرافشان را دارند. روشن است که این نیروی انسانی قادر به ایجاد ارزش افزوده قابل توجه، حتی با امکانات اندک است. به عنوان مثال، در حال حاضر نمونههای فراوانی از شرکتهایی را میتوان سراغ گرفت که در یک آپارتمان چندده متری، میلیاردها تومان ارزش افزوده ایجاد میکنند. عمده ارزش افزوده ایجاد شده در این قبیل فعالیتها، ارزش افزوده ناشی از دانش نیروی انسانی است. با این توجه که نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی (نیروی انسانی که مسلح به سلاح دانش است) بالاتر از متوسط بیکاری در کشور است، توسعه چنین فعالیتهایی علاوه بر ایجاد ارزش افروده، از اشتغالآفرینی مناسبی برای اقشار تحصیلکرده (که بیکاری آنها خود یک نگرانی مهم است) برخوردار خواهد بود.
یکی دیگر از ظرفیتهای مغفول مانده، حوزه کشاوزی است. ورود فناوری در حوزه کشاورزی به شکلی فوق العاده خلق سرمایه و ارزش نموده و ارزش افزوده محصولات را بالا میبرد. در حال حاضر تعداد شرکتهای دانشبنیان حوزه کشاورزی کمتر از یک درصد کل شرکتهای دانشبنیان کشور است؛ این در حالی است که با تقویت تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین در حوزه کشاورزی، میتوانیم با وضعیت کنونی منابع آبی کشور، به واسطه فناوریهای جدید، نیاز وارداتی کشور در بخش کشاورزی را به شدت کاهش داد. به عنوان یک نمونه، در پرورش میگو، در حال حاضر به صورت میانگین در هر هکتار حدود پنج تن برداشت میگو صورت میگیرد؛ این در حالی است که میتوان با استفاده از تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین، به سمت کشتهای متراکم و فوق متراکم میگو حرکت کرد و میزان برداشت در هر هکتار را به اعدادی بیش از 70 تن در هر هکتار رساند. تفاوت تولید ملاحظه شده در این نمونه به روشنی نشان میدهد که با استفاده از ظرفیت دانش در حوزه کشاورزی تا چه اندازه میتوان بهرهوری تولید را ارتقاء داد.
همچنین حوزه زیستفناوری و نانو فناوری، دو حوزه مهم دیگر در اقتصاد دانشبنیان محسوب میشوند. حوزههایی که ایران نیز مزیت خوبی در آنها داشته و میتوان با یک انسجام بین سیاستهای علمی و فناوری و سیاستهای تجاری به بهرهوری بالا و توسعه این زیستبوم جوان و پرظرفیت کمک کرد.
این موارد تنها نمونههایی تجربه شده از کاربست دانش در افزایش بهرهوری است. نمونههای نظری و عملی بیشماری در حوزههای مختلف هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور میتوان یافت که با ابتنا به دانش افزایش بهرهوری تولید را منجر شدهاند. در سال «تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین» با سوق دادن حمایتها به سوی تولیدات دانشبنیان و اشتغال آفرین و نیز شناسایی حوزهها و زمینههایی که کاربست دانش بیشترین ارزش را ایجاد مینماید، میتوان گامی مهم و ماندگار در افزایش بهرهوری و تولید و به تبع آن بهبود وضعیت و شاخصهای اقتصادی و از جمله بهبود وضعیت رفاهی خانوارها برداشت.
علی آقامحمدی – عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
انتهای پیام/